تاريخ: ۱۳۹۶ دوشنبه ۷ اسفند ساعت ۱۶:۰ بازدید: 2739      نظرات: 10      کد مطلب: 5176
در ارتباط با مسئلە حقوق کارگران شهرداری مهاباد؛

بیانیه جمعی از فعالان پویش "ئاواتی شەقام"

گفتمان انتقادی، پرنسیپ همیشگی پویش "ئاواتی شەقام"


"ئاواتی شەقام"، پویشی كه نقشه‌راهش را مانيفستی انتقادی، صدايی انتقادی و مردمی برای شهری انسانگرا و دموكراتيک تعريف می‌كرد و در تک‌تک گردهمایی‌ها و ميتينگ‌های انتخاباتی به سان پيشرو، جريانی نوين و مترقی بە دفاع از مطرودين، محذوفين و به حاشيه‌ رانده‌شده‌ها و حقوق سلب شده‌ی آنها در سيستم مديریت شهری، از پروژه‌های نوين جهت توسعه مناطق محروم (خانه بهداشت، خانه های فرهنگ)، از شفاف سازی در برنامه‌ها و حوزه عمومی كه  تمامی شهروندان از حقوق برابر برای همفكری و همدلی جهت تعیين سرنوشت مديريتی شهر، از برساخت زيبايی‌شناسانه شهر با فنداسيونی زيست‌محيطی، از تبعيضهايی كه به دليل نبود فضاهای ورزشی و تفريحی برای زنان موجود است، سخن می‌گفت. 

پویش "ئاواتی شەقام" در بیانیەی خود بعد از پیروزی در انتخابات (یکم خردادماه 96) عنوان کرد: "پویشِ ئاواتی شه‌قام با شعار «اعاده‌ی حق عموم بر شهر» وارد عرصه انتخابات شورای اسلامی شهر مهاباد شد. اهداف کلیدی این پویش عبارت بود از مبارزه با فساد و شهرفروشی، ایجاد شفافیت در شهرداری، بهبود وضعیت پرسنل شرکت‌های خدماتی و در یک کلام اصلاح و تغییر مدیریت شهری."
 
اينان همگی بخش‌هایی از اهداف كمپين و تئوری بافی‌هايی است كه پيش از رسيدن به عرصه عمل با خطر دودشدن و بە هوا رفتن مواجە شدە است و اکنون این سوال پیش می‌آید کە آیا در صورت فرض محال گرفتنِ رسيدن به نقطه اقدام عملی، تا چە اندازە اجرای برنامه‌های ذكر شده از لحاظ روشی (متديک) با مشكل مواجه نمی‌شود؟!

خطاب بە دكتر احمدزاده به عنوان نماينده كمپين "ئاواتی شەقام" در ساختمان شورا به طور خاص و همچنین بە تمام روشنفكران عضو كمپين به طور عام كه اراده معطوف به چشم پوشی و يا به تأسی معطوف به محافظه كاری و سکوت را پیشە کردەاند، می‌گوییم: آیا راه‌های از پيش تعیين شده برای رسيدن به شهر يا روستايی، امكان رسيدن به غير از آن شهر يا روستا را فراهم  می‌كند؟  

مگر می‌شود از انتقاد و تغيير سخن گفت اما واقعیت روشی موجود در نهاد شورای شهر منجر بە سکوت در مقابل تمام اهداف ذکرشدە و از دست‌دادن پارادایم انتقادی و افتادن در مسیر روشی فوق باشد؟ 

ما به عنوان عده‌ای از جوانان كمپين علی‌رغم يادآوری تمامی نقشه‌راهی كه كشيده شد، تئوريزه شد و تا کنون عملی نشدە، صدايمان و قلممان را در اعتراض به نبود خانه فرهنگ پراكتيزه نكرديم تنها صدای گريه‌ی كارگران خسته و درمانده شهرداری از شدت فقر و گرسنگی است كه  تلنگری به تمام پرنسيپ انتقاديمان زده و وجدان انسانيمان را از خواب غفلت بيدار كرده است. امروز ما به خاطر سهم مشاركت در تصميم گيری  فرياد نمي‌زنيم، امروز فريادمان برای كودک بيمار كارگری است كه از فرط بی‌پولی ماههاست به خود می‌پيچد. امروز به خاطر شهری كه انسان در آن مبنا و معيار ساخت پياده‌رو، پارک و... باشد افكارمان را كوک نمی‌كنيم. امروز برای كارگران شهرمان فرياد می‌زنيم كه وجود فيزيكيشان در معرض خطر است. امروز برای غرور پدرانه كارگری شرمنده کە به خاطر بی‌پولی جرأت نگاهی رودرو با خانواده‌اش را ندارد، بانگ می‌زنيم.

ما به عنوان جمعي از جوانان كمپين "ئاواتی شەقام" كه در دوران انتخابات به كمپين ملحق شديم و به دليل رويكرد چند ماهه كمپين نسبت بە مسائل و مشكلات مردمی با توجه به نقشه‌راه تعريف شده‌ و بیان‌شدەاش و امکان وجود گفتمان انتقادی در چهارچوب نظری و پتانسیل‌های پویش "ئاواتی شەقام" لازم دیدەایم کە با بازگشت بە متن انتقادی نقشەراه پویش و پراتیک عملی دوره موفقيت (رسيدن دكتر احمدزاده به ساختمان شورا) صدای انتقادی‌مان را بە گوش نهادهای ذیربط با مسئلە کارگران شهرداری برسانیم.

و در عین حال از كارگران رنج‌كشيده و زحمت‌كش شهرداری و خانواده محترمشان پوزش می‌طلبيم كه به عنوان فعالان عرصه مدنیت ماه‌هاست كه چشم و گوش خود را بر روی واقعيت زيستی شما سرمايه‌های انسانی شهرمان بسته‌ايم، البته اگر پوزش در برابر عذاب و گرسنگی و تمام رنج‌های كشيده‌تان مفهومی معنادار باشد.

در نهایت با شهروندان عزيزمان تجدید پیمان می‌کنیم کە رویکرد انتقادی پویش "ئاواتی شەقام" را تا رسیدن بە مدیریت صحیح و عادلانە شهری دنبال خواهیم کرد. 
 



ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
چاپ
نسخه چاپی


نظر کاربران

0
0
پاسخ به این اظهارنظر

روناك ۱۳۹۶/۱۲/۱۲
باب موضوع مطرح شده اي كه ( فرد فعال اواتي شقام) نامي مطرح كرده است .
چند سوال كه بعد از ديدن اين نظر برايم مطرح شد، بيان مي كنم.لطفا مخاطبان گرامي و عزيز با دقت بخوانيد و تأمل بفرماييد:
١. به نظر شما اين ادبيات كه در سراسر تاريخ ادبيات چپ از ان استفاده شده است مختص به چند نفر در شهر مهاباد مي باشد؟و هويت سياسي شان را و ميزان هژمونيك بودن يا نبودنشان را هم شما با توجه به اينكه گفتيد تعدادشان كم است تشخيص داديد؟
٢. در صورت تشخيص هويت سياسي شان ايا وجود انها با كمپين و در ان مغايرت دارد ؟
٣. خودتان در كجاي كمپين ايستاده ايد كه ادعاي مالكيت نسبت به هويت فكري ان مي كنيد؟
٤.چرا شما به جاي نمايندگان كمپين دايه عريزتر از مادر شديد؟ و درصدد جواب برامديد!!!
٥. انگي كه شما به اين جوانان و تعريف انها در چهارچوب ديگري هاي نفع جو مي زنيد ايا درست است؟جواب اين انگ زني را كمپين خواهد داد؟
٦. اصلا فكر نمي كنيد نزديكي اهداف را با معامله و نفع جويي اشتباه گرفته ايد؟
٧. اگر از كمپين مي گوييد شايد مصلحت جمعي كثيري در شركت در ان باشد چرا خود مي دوزيد و مي بافيد؟براي چه به خاطر چه؟
٨. جنبش هاي اجتماعي نوين و هر گونه حركتهاي نوين متشكل از خرده فرهنگها و هويت هاي متفاوت سياسي و اجتماعي و ... است ،مگر غير از اين است؟ چرا تعداد اندك اين جوانان را انقدر حقيرانه گوشزد مي كنيد كه انگار هويت انساني برايشان قايل نيستيد؟چون كه با شما شايد در باب مسايلي كه به كمپين ربطي ندارد يكي نيستند؟ اين موضع گيري ، همان خواستِ كمپين است يا شما خودسرانه و بدون انديشه مطرح كرديد؟ و ان را به حركتي خاصِ يك طبقه يا گروه يا اقليت نخبه گره زديد؟
٩. ادبيات حقيرانه و جانبدارانه تان را به خاطر رقابت بر سر تصورتان از معامله انها تنظيم كرديد ؟
١٠. ولي ايا خودتان با انكارشان به عنوان معامله گر ، همان كارخانه بزرگي نيستيد كه كارگاههاي كوچك را به خاطر منافعش از مسير به در مي كند؟
١١. ان شفايتي كه از ان سخن مي گوييد در مورد چه چيز و چه موضوعي انجام شده ؟
١٢. در ماه چند جلسه برگزار مي شود؟ و چند تاي انان علني هستند؟
١٢.تا الان تعداد جلسات علني به انگشتان دست رسيده اصلا؟
١٣. در اين جلساتِ به اصطلاح علني كه قرار برقرار بشه چقدر به سخنان ليسانسهاي دانشگاه ازاد كه از سخنان شما استنباط شده كه حق نظر ندارند گوش داده ميشه؟
١٤. اصلا شهروند محسوب مي شوند؟ يا تنها كساني با معيارهاي نامعلوم شما حق نظر دارند؟
١٥.فكر نمي كنيد رويكرد شما ظاهرا همان رويكرد و نگاه حكومتهاي رانتي در سطح كلان مديريت كشور مي باشد كه بعد از راي گرفتن از شهروندانشان تا ٤ سال بعد كسي حق نظر دادن ندارد؟
١٦. به نظر شما ، پيگيري اعتمادي كه به كانديداي اواتي شه قام شده و رد و بدل ديالوگ در باب مطالباتِ مطرح شده و تحريف ان به امار روزانه و شبانه زيادي ظالمانه و خود را به كوچه ( علي چپ) زدن نيست؟
١٧.به نظر شما به عنوان مشاور ارشد اواتي شقام پيگيري راي خود كاري خلاف پرنسيپهاي مدنيت و شهروندي است؟
١٨. كانديداي مردم بودن مگر به غير از اينصورت است؟
١٩.چرا مطالبه حق نزد شما تفسيرش ان چيزي است كه شما اينطور در باب رخست گرفتن از ان نام برديد ؟
٢٠. اصلا مي دونيد مطالبه حق يعني چه؟
٢١. ايا اشكال كار چه چيز است غير از منافع ظاهرا به خطر افتاده شما ؟
٢٢. ايا به خاطر اينكه پارسال به خاطر داشامجيد فرياد نزده اند امسال بايد كارگران بميرند؟
٢٣. به نظرتون يك كم بچگانه نيست چون ديروز در مقابل فلان عمل سكوت پيشه كرده اند امروز هم به سان ديروز باشند؟
٢٤. يعني مي گوييد سكوت پيشه مي كردند و چيزي نمي گفتند؟
٢٥.مگر تا حالا براي شما مشاور عالي قدر اواتي شقام كه در جايگاه داناي كل نشسته ايد پيش نيامده كه عملي كه ديروز واكنشي در برابرش نداشته ايد امروز به ان عمل به شدت هر چه تمام تر واكنش نشان داده باشيد؟
٢٦.پويايي سرشت ادمي است نكند شما منكر ان هستيد؟
در پايان
نمايندگي و جانبداريتان كه با عصبانيت هر چه تمام تر و به دور از تدبير بود.
البته مي دانم به غير از دفاع از وضع موجود و ايستايي كه بحران و مشكلاتش با منافع نيت واقعي شما همسو بود و هدف دفاع از اواتي شقام را در ان پيچيديد منجر شد، به انبوهي از سوالاتي كه از ان استنتاج شد كه مسير مديريت شهري را نه به سوي تحول و اصلاح بلكه به سوي گودالي عميق تر از هميشه هدايت مي كند.
دل سوزيتان رنگ دشمني نا اگاهانه و به دور از تفكر انشالا كه به خود نگيرد.كه از سوالات طرح شده و بدون نگاه به جوانب مسايل بيان شده تان نتيجه گرفته ميشود يا اوات شقام از زبان و دهان شما خود را بيان كرده يا شما كمي انشالا كه فرضيه اشتباهي باشد افكار و يا اهداف ديگري داريد ، يا به اميد خداوند متعال كه نااگاهانه بوده باشد.
1
0
پاسخ به این اظهارنظر

غفور پیرزادە ۱۳۹۶/۱۲/۱۱
سڵاو لە خزمەت گشت دۆستان. دیارە ئەمن تازە ئەم بەحسانەی ئێرەم دیتووە وە ماوەیەکی زۆریش نییە کە نووسەرانی ئەم بەیانییەم دۆزیوەتەوە. نووسەرانی ئەم بەیانییە هێندێک لە ئەندامانی پێشووی ئاواتی شەقامن و گرووپێکی زۆر کەم و گچکەی ئاواتی شەقامن واتە ئەگەر دە دوازدە کەسێک ببن و نەبن(جێگای نیگەرانی نین) کە دوای ئەوەی بە بۆچوونی خۆیان تێگەیشتوون ئەو قەبرەی لەسەری دەگریان مردووی تێدا نییە و ئاواتی شەقام ئەوە نیە کە ئەوان بۆیان تێکوشیبوو خواحافیزیان کردووە. من پێشنیارم بۆ ئەو بەڕێزانە ئەوەیە کە کاکە ئیدی با نەبێتە بنێشکە خۆشکە. نەماوی خوداتان لەگەڵ و خەلاس. خۆ کابرا شەریک و برابەشتان نییە و پێتان قەرزدار نییە. حەق نییە یارمەتی دۆستێکتان داوا ئیدی هەر بەچاوی دابدەنەوە. لەبەر ڕێزگرتن لەبەر دۆستایەتی و هاوڕێیەتی خۆشمان بێت با کار نەگاتە ئەوشتانە. بەیانیەش دەنووسن پیاوانە نێوی خۆتان دانێن. با شک و توهم ساز نەبێ. (موهەندەسەی دەرس خاندەی دانیشگای ئازادخخخخ) شەرمی بۆ چیە. دوایەش ئەو هەموو شوڕایە هەیە بۆ هەر گیرتان بە ئاواتی شەقام داوە ئەگەر ڕاست دەکەن؟ گەرچی ئەو بەیانییەی نووسیبووتان تەواو بە نەفعی ئاواتی شەقام بوو وە دۆستانی ئاواتی شەقام هەروەک بە کاک دوکتور مستەفاشم کوت بە ڕای من دەبوو دەستخۆشیان لێکردبان.
بۆ دۆستانی تریش یانی هەڵسوڕاوانی ئیستای ئاواتی شەقام کاکە دەستتان خۆش بێ ئێنگۆ مێژووی ئەو شارەتان گۆڕی. بەڕاستی ئەنگۆ نیعمەتێکن بۆ ئەو شارەی. مێژووی ئەو شارەی پۆلین بەندی دەکرێ بە پێش ئاواتی شەقام و دوای ئاواتی شەقام. ئەو خەڵکە دەزانن کە پیش ئێوە نە شار هەبووە و نە شار لێرە مانای هەبووە و نە بەڕێوەبەری و نە هیچ. بۆیە ئاسوودەبن و خۆتان نارەحەت مەکەن وە لەو خەڵکە بیسەوادەی ببوورن. ئەمن تەنیا یەک داوام لە ئێوە وەک ئەندامێکی پێشووی ئاواتی شەقام هەیە. تکایە ویژدانەن خاهیشەن نە شاری شووشەییمان دەوێ نە جەلەسەی عەلەنیمان دەوێ نە شەڕ لەگەڵ گەندەڵیمان دەوێ نە گەڕانەوەی شان و شکۆی شۆڕامان دەوێ هەمووی ئەوانە وەک خۆی لێبکەنەوە بەس مووچەی ئەو کرێکارانەی شارەداری بدەن. کاکە بخودای حەیامان چوو.
دوایە ئیدی هەمووتان سڵاواتێکی لێدەن با بارودۆخ ئاسایی بێتەوە. دۆستایەتی و برایەتی و کاری هاوبەش با هەبێ. ئەرێوەڵڵا. سەرکەوتن بۆ هەموو لایەک.

براتان غەفوور پیرزادە
0
0
پاسخ به این اظهارنظر

علی ۱۳۹۶/۱۲/۱۱
دوست عزيز يا همان جناب اقاي فعال پويش ئاواتي شه قام فكر كنم جنابعالي هيچ دركي از رويكرد انقلابي نداريد ،در غير اينصورت فكر نكنم در رابطه با يك بيانيه در چهارچوب سيستم جزئي مديريت از اين واژه استفاده فرماييد.و در ضمن اگر ان كساني كه اين بيانيه را نوشتند شما تشخيص داده ايد كه چه كساني هستند و از ليدر و تئوريسين فكريشان حرف مي زنيد پس چه اصراري به درج نامشان است كه در اغاز از ان گلايه داشتيد. دوست عزيز فكر كنم مشكل اصلي شما با واژه ها به كار برده شده در بيانيه تنها اينست كه اين واژه ها ممكن است به اندازه ، ( شورباو ) ، ( كباب) ، ( دوغ ) استفاده نشده و كساني كه انها را به كار مي برند به تعداد انگشتان دست نمي رسد ، اري شما راست مي فرماييد به خاطر تاريخ مقاومت و جسارتي كه اين واژه ها با خود حمل ميكنند امكان ندارد كه در چهارچوب دايره واژگان شما محلي از اعراب داشته باشد ، خاهشا وقتي كه از مفاهيم و ادبياتي حرف مي زنيد كه انباشتي از تاريخ در تبار ان واژه نهفته است از مشاورين (اليت) تون ياري بگيريد .
و اما جملاتي را كه ازمتن جدا كرده ايد و از بي معنا بودنشان و استفاده نادرست انان سخن ميگوييد ، با گفتن بي جا و بي معني كه نميتوان از انها در متن سلب مشروعيت كرد.
دوست عزيز ، سلب مشروعيت و يا تهي از معنا كردن يك متن با تكرار جمله هاي بريده و بريده ان و چرند و پرند گفتن كه بي جا و بي معني است ممكن نيست .
ياداوري مي كنم كه رويكرد كدخدا منشي تان و مشي عشيره ايتان و از بالا به مردم نگاه كردن ، استانه تحملتان را نسبت به ادبيات خلقي و وجود خلق پايين اورده و منجر به توليد خزعبلاتي به اصطلاح از اين دست نظرات مي شود .
در مورد شفاف سازي و جلسه علني كه تنها و در حد يكي دوو جلسه نشست ،نمايشي سخيف بود . و به جزء به سخره گرفتن و تهي كردن از معناي واژه مانوري ديگري در موردش نميتوان داد !! چرا؟؟
زيرا كه جناب اقاي مداح تا خِر خِره به منافع اغشته ، جلسات علني و موضوعش كي و در رابطه با چه مسئله اي به اطلاع مردم و فعالين مدني البته به طور مداوم رسيده و موافقين و مخالفين با موضوع در ان مكان حضور يافته اند به چه دليل اقاي مداح ، اين جلسات علني كه شما از فرم مضحك ان سخن ميگوييد به سان قوانين يك كشور در يك وضعيت خود خواسته به خاطر وضعيت استثنايي نشت هايش به بعد از بحران موكول شده و جلسات در مكانهاي بسته تر و بي زمانتر از هميشه برگزار مي شوند . شفافيت را هم بماند كه خوشحال ميشم توضيحاتِ مداحانه شما را بشنوم ، البته كه نفع مادي و جايگاهي هم با اين مداحيهايت عايدت خواهد شد .
در اضافه نظراتم بگوييم كه نظر و پيشنهاد چند روز فكر كردن و كج و معوج كردن متن رو نميخاد ، راحت بدونِ هيچ ترديدي بنويس ، البته اگه انباشت اطلاعاتيِ لازم را داشته باشي كه بعيده !!!
سبك نوشتار و متن را به سان كليشه نگاه كني همان افتادن در دام مسير و دگماهاست خواهشا عليه هيچ چيزي نميتواني اقدامي منطقي و جدي بفرمايي عليه همنشيني و جانشيني مفاهيم و ساختار در متون فكري بِنما .
در رابطه با پارادوكس هويتي تان ، بايد بگويم كه براي اين نظري كه اينجا نوشتيد امكان دريافت پاداش و انعام را پيدا كرديد، ولي چرا نام تان را نگفتيد اين عجيب ، بعيد و پارادوكسيكال مي باشد .
محافظه كاري تان جرأت ان را به شما نميدهد كه در اين برهه از زمان البته نسبت به گذاشتن اين بيانيه و گذشت چند روزه از ان در حد نظر نامت را بر ان درج فرمايي، و طرد خلقي و پاداش سيستمي بگيري .
0
0
پاسخ به این اظهارنظر

علی ۱۳۹۶/۱۲/۱۱
دوست عزيز يا همان جناب اقاي فعال پويش ئاواتي شه قام فكر كنم جنابعالي هيچ دركي از رويكرد انقلابي نداريد ،در غير اينصورت فكر نكنم در رابطه با يك بيانيه در چهارچوب سيستم جزئي مديريت از اين واژه استفاده فرماييد.و در ضمن اگر ان كساني كه اين بيانيه را نوشتند شما تشخيص داده ايد كه چه كساني هستند و از ليدر و تئوريسين فكريشان حرف مي زنيد پس چه اصراري به درج نامشان است كه در اغاز از ان گلايه داشتيد. دوست عزيز فكر كنم مشكل اصلي شما با واژه ها به كار برده شده در بيانيه تنها اينست كه اين واژه ها ممكن است به اندازه ، ( شورباو ) ، ( كباب) ، ( دوغ ) استفاده نشده و كساني كه انها را به كار مي برند به تعداد انگشتان دست نمي رسد ، اري شما راست مي فرماييد به خاطر تاريخ مقاومت و جسارتي كه اين واژه ها با خود حمل ميكنند امكان ندارد كه در چهارچوب دايره واژگان شما محلي از اعراب داشته باشد ، خاهشا وقتي كه از مفاهيم و ادبياتي حرف مي زنيد كه انباشتي از تاريخ در تبار ان واژه نهفته است از مشاورين (اليت) تون ياري بگيريد .
و اما جملاتي را كه ازمتن جدا كرده ايد و از بي معنا بودنشان و استفاده نادرست انان سخن ميگوييد ، با گفتن بي جا و بي معني كه نميتوان از انها در متن سلب مشروعيت كرد.
دوست عزيز ، سلب مشروعيت و يا تهي از معنا كردن يك متن با تكرار جمله هاي بريده و بريده ان و چرند و پرند گفتن كه بي جا و بي معني است ممكن نيست .
ياداوري مي كنم كه رويكرد كدخدا منشي تان و مشي عشيره ايتان و از بالا به مردم نگاه كردن ، استانه تحملتان را نسبت به ادبيات خلقي و وجود خلق پايين اورده و منجر به توليد خزعبلاتي به اصطلاح از اين دست نظرات مي شود .
در مورد شفاف سازي و جلسه علني كه تنها و در حد يكي دوو جلسه نشست ،نمايشي سخيف بود . و به جزء به سخره گرفتن و تهي كردن از معناي واژه مانوري ديگري در موردش نميتوان داد !! چرا؟؟
زيرا كه جناب اقاي مداح تا خِر خِره به منافع اغشته ، جلسات علني و موضوعش كي و در رابطه با چه مسئله اي به اطلاع مردم و فعالين مدني البته به طور مداوم رسيده و موافقين و مخالفين با موضوع در ان مكان حضور يافته اند به چه دليل اقاي مداح ، اين جلسات علني كه شما از فرم مضحك ان سخن ميگوييد به سان قوانين يك كشور در يك وضعيت خود خواسته به خاطر وضعيت استثنايي نشت هايش به بعد از بحران موكول شده و جلسات در مكانهاي بسته تر و بي زمانتر از هميشه برگزار مي شوند . شفافيت را هم بماند كه خوشحال ميشم توضيحاتِ مداحانه شما را بشنوم ، البته كه نفع مادي و جايگاهي هم با اين مداحيهايت عايدت خواهد شد .
در اضافه نظراتم بگوييم كه نظر و پيشنهاد چند روز فكر كردن و كج و معوج كردن متن رو نميخاد ، راحت بدونِ هيچ ترديدي بنويس ، البته اگه انباشت اطلاعاتيِ لازم را داشته باشي كه بعيده !!!
سبك نوشتار و متن را به سان كليشه نگاه كني همان افتادن در دام مسير و دگماهاست خواهشا عليه هيچ چيزي نميتواني اقدامي منطقي و جدي بفرمايي عليه همنشيني و جانشيني مفاهيم و ساختار در متون فكري بِنما .
در رابطه با پارادوكس هويتي تان ، بايد بگويم كه براي اين نظري كه اينجا نوشتيد امكان دريافت پاداش و انعام را پيدا كرديد، ولي چرا نام تان را نگفتيد اين عجيب ، بعيد و پارادوكسيكال مي باشد .
محافظه كاري تان جرأت ان را به شما نميدهد كه در اين برهه از زمان البته نسبت به گذاشتن اين بيانيه و گذشت چند روزه از ان در حد نظر نامت را بر ان درج فرمايي، و طرد خلقي و پاداش سيستمي بگيري .
0
0
پاسخ به این اظهارنظر

حیران ۱۳۹۶/۱۲/۱۱
دوست نازنین، سیران خانم، زیاد به این مسائل حساس نباشید. در بدبینانه ترین حالت ممکن مثل وعده های توخالی آوات شقام به مثل آن کسی ماننده است که ده سال قبل از اینکه آزمون دکترا قبول شود به همه میگفت دانشجوی دکترای علوم سیاسی است. و بعدا نیز که بالاخره در دانشگاه آزاد قبول شد، با وجود آنکه سه سال پیش بعد از اولین ترم انصراف داد، هنوز هم می گوید دارد دکترا میگیرد. خلاصه یک پانزده سالی است که این نابغه علوم سیاسی قرار است یک دکترا از دانشگاه آزاد بگیرد انشاالله... ظاهرا ایشان قسم خورده است اگر هفت تا بچه هم داشته باشد آخرش او را بگیرد، چیز را... اها دکترا را. حالا من میگویم به این آوات شقام هم یک پانزده سالی فرصت بدهید ببینیم چکار میکنند.
0
0
پاسخ به این اظهارنظر

رۆژان ۱۳۹۶/۱۲/۱۱
دوست عزيزمان كاك سيران كه زيادي كلي گوييهايتان گُل كرده و بدون هيچ معياري از ابطال و پوشالي بودن تئوري هاي شهري و رابطه ان با برساخت شهر انسان محور سخن ميگويد عرض كنم كه سخن گفتن از تئوري و وحدت ديالكتيكيش با عمل در مباحث شهري و رويكرد انتقادي در حركت با چهارچوب روشي علت و معلولي ادراك شما و فهم ان در تناقض است و تقريبا اب در هاون كوبيدن است .
سعي كنيد در پارادايم به انقضا رسيده تان از رويكرد شهري تغييري حاصل فرمايد ، البته اگر به قول (پاره تو ) غريزه بقاي مجموعه ها در ساختار ذهني تان اجازه تغيير پارادايم را به شما مبذول فرمايد .
در ضمن هيچ اصراري به نيست كه مدرك نوشتاري از خود به جا گذاريد لذا
شماي (نوعي ) روشِ علامه دهري خودتان را بدونِ توليدِ يك خط نوشتار ادامه دهيد بهتر است .
و در پايان نوستالوژي به يك خانواده و خاندان نميتواند مدل و روش مبناي مديريتي باشد براي مديريت جايي كه به ان (شهر )مي گويند .شايد براي مديريت يك خانواده نوستالژي و ان سنتي كه سنگشان را به سينه مي زنيد كارامد باشد .
فردی از فعالان پویش "ئاواتی شەقام" ۱۳۹۶/۱۲/۱۲
دکتر (!!!) جان بگذار این درس را به شما بدهم که رویکردی که این متن متهورانه آوات شقام را بدان فرا میخواند انقلابی است! پس باید خود انقلابی باشد! اگر باشد که نباید از قید نام بترسد! درج نامشان برای سنجش میزان جرأتشان است قربان جان! در مورد اشاراتی که به واژه ها کرده بودم باید این را به خاطر بیاوری که واژه ها چیزهایی بیشتر از نمود ظاهری شان با خود حمل می کنند! این را که باید میدانستید! چون آن استاد سارق علمیتان در دانشگاه ملی 15 سال است که این حرفها را تکرار می کند. اینکه دریافته ام چه کسانی این بیانیه را نوشته اند چرا شما را تا این حد آزرده؟! این دوستان همان کسانی هستند که شما در زمان انتخابات آوات شقام را به همسویی با آنها متهم میکردید و خلق را برحذر میداشتید از اینکه به این کمپین رای بدهند. و صد البته که در ظاهر اظهار ارادتتان سقف آسمان می شکافد. دکتر جان از روی واژه ها می شود به نگارنده ها پی برد! همچنانی که حالا دریافتم شما همان کسی هستید که درسهای آن سارق علمی دانشگاه ملی را پاک از یاد برده اید وگرنه این حرف ها را نمیزدید! شورباو و دوغ و کباب هم از علایق کسانی است که به هر قیمتی حاضرند آویزان فلان خانواده بشوند! من تاریخ این واژه ها را به خوبی میدانم و جسارت پشتشان را درک میکنم اما اگر آنها را بکار برم، مانند بعضی افراد وقتی دوستی قدیمی که بارها سر سفره اش نشستم مشکلی برایش پیش آمد، از ترس با او قطع رابطه نمی کنم! اما این واژگان بیانگر ذهنیات کسانی هستند که به کار میبرند! واژگان انقلابی را نباید کسانی بکار برند که از بردن نام خود واهمه دارند! اینکه کسی نام خود را ذکر نکرده که ادعاهای انقلابی ندارد جای اشکال نیست! خوب میدانم که دانسته های شما در همین حد است که ترکیب "پراتیک عملی" را مشروع میدانید! این از معایب انگلیسی ندانی است آقای دکتر! فعلا در کف آن بمانید! نگاه از بالا به پایین را نیز کسی دارا است که در توصیف حرفی که باب میلش نیست واژه ی خشن "خزعبلات" با بار معنایی بسیار منفی را به کار میبرد! ظاهرا آستانه ی تحمل شما از آنچه در باره ی تحمل من میپندارید پایینتر هم هست! اما در مورد جلسات علنی که باید بگویم حرف شما از جهلتان نسبت به موضوع آب میخورد! چون شوراها در جلسات غیر علنی مجاز به مصوب کردن طرحها نیستند. آنقدر خوشباور نیستم که این را باور کنم! اما این وظیفه ی افراد بیدار و آگاه و مدافع حقوق "خلق و مردم"ی چون شما است که پیگیر این مسائل بوده و تخلفات را افشا کنید! فرموده اید مداحی کرده ام! من عضو کمپینی بودم که به شهادت همگان ادعا میکرد اولین اقدامش علنی کردن جلسات شورا خواهد بود! حال این ادعا برآورده شده! من که در جواب دوستانی که کمپین را به محافظه کاری متهم میکنند این را خاطر نشان میکنم میشوم مداح؟! باور بفرمایید تقصیر از ما نیست که آقای فلانی رد صلاحیت شد! اتفاقا تقصیر دقیقا از شما و آن دوست گرامی است که با پول شورا کتاب چاپ میکرد! سوای همه ی این مسائل، بحث از زنجیره های جانشینی و همنشینی را کسانی که شاگرد آن استاد سارق دانشگاه ملی هستند نمیتوانند یاد من بدهند! همان استادی که چیزی جز "به قول شما" بلغور کردن آثار 15 سال پیشش را در چنته ندارد! همان استادی که همکاران نکته دانش به مزاح میگویند دچار "پدیده ی خود سرقتی" شده. در نهایت ضریب هوشی شما از همان پارادوکسی که کشف کرده اید معلوم است! قضیه خیلی ساده است! قدری از دام کلیشه هایی که خود میفرمایید بیرون بیایید! یک بازی زبانی ساده است! "فردی از فعالان آوات شقام" در برابر "جمعی از فعالان آوات شقام". اما اینکه بحث از پاداش و انعام کرده اید عجیب است! پاداش و انعام را آن شاعران و ماعران و ادیبان و مدیبان اندیشمندان و مندیشمندانی گرفته اند که با پول کارگران بخت برگشته کتابهایی در انتشارات های درب و داغان و آبکی چاپ کرده اند که روی دستاشان باد کرده و تا ابد الدهر ده درصدشان فروش نمیرود و فله ای دارند به اشخاص حقیقی و حقوقی هدیه میدهندشان! اگر دغدغه ی نان کارگر داشتید با لابی گری برای دوستانتان شعر مفت و ترجمه ی یاوه و کارهای کلاسی با پول مردم چاپ نمیکردید! کافر همه را به کیش خود پندارد! پس ظاهرا شما در قبال پاداش و انعام آن تبار پاک کامنت می گذارید!
0
0
پاسخ به این اظهارنظر

فردی از فعالان پویش "ئاواتی شەقام" ۱۳۹۶/۱۲/۱۰
کاش آن جمعی که به نوشتن این بیانیه مبادرت ورزیده و تا این حد بر تهور انقلابی/انتقادی خود تأکید می کنند، نقاب محافظه کارانه ی خود را از چهره برکشیده و نام خود را به عنوان امضا کنندگان بیانیه ذیل آن درج می کردند! پیداست که اگر پای فرصت طلبی در میان نباشد، محافظه کارانه نمی توان انقلابی بود! اما خب با توجه به کاربرد واژگانی نظیر «پرنسیپ»، «نقشه راه»، «مانیفست»، «پیشرو»، «پراتیک»، «پراکتیزه»، «روشی» و «متدیک» به راحتی می توان حدس زد که این جمع که کثرتشان حتی به تعداد انگشتان یک دست نمی رسد –مگر اینکه اکنون که این حرف زده شده است از سر لج، با خواهش و تمنا دوست و آشنا و همکلاسی و دختر خاله و پسر عمه را پشت سر خود بسیج کنند- چه کسانی هستند! دوست عزیز، تعجب از این است که شما چرا خود را جمعی از این کمپین دانسته اید؟! شما که از همان روز اول با قید شرط و شروط و اما و اگر در صدد معامله با این کمپین بودید! البته از همان روزهای اول، کسانی که شما روشنفکران خاموش کمپین می نامیدشان نیت شما را خوب دریافته و از قضای ربانی در این مسئله نیز خاموش بودند! اما برای تحصیل لذت بیشتر از احساسات و هواهای جوانی از در مسامحت با شما درآمدند! وگرنه آن مهندسه ی لیسانسه ی دانشگاه آزاد را که همچون لیدر فکری و -با ادبیات خودتان- تئوریسین علم کرده بودید به خوبی گویای سطح جدیت شما بود!
از این گذشته کاربرد بدون پرهیز و اشاره ی نابجای شما به برخی از واژه هایی که ذکر شد و عبارت های کاملا بی معنا و خنده داری نظیر «پراتیک عملی دوره موفقيت» و ضعف های نگارشی زیر دیپلمی نظیر «در صورت فرض محال گرفتنِ رسيدن به نقطه اقدام عملی»، «اراده معطوف به چشم پوشی و يا به تأسی معطوف به محافظه كاری»، «اجرای برنامه‌های ذكر شده از لحاظ روشی (متديک) با مشكل مواجه نمی‌شود؟!»، «واقعیت روشی موجود در نهاد شورای شهر منجر به... باشد» (؟!!! بنگرید به دلالت های خنده دار و کاربردهای نابجا و غیر دقیق واژه ی «روشی» در جاهای مختلف که به جد مفرح ذات است) به خوبی هویدا می سازد که اگر قلمتان «را در اعتراض به نبود خانه فرهنگ پراكتيزه» می کردید چه فاجعه ای به بار می آمد! الحق که باید گفت خوشا به سعادت فرهنگ این دیار که عجب شانسی آورده است که «وجدان انسانيـ[تان] را از خواب غفلت بيدار» نکرده است وگرنه با دفاعیاتی از این دست آنچنان بلایی بر سرش می آورید که خاله خرسه بر سر آن پیرمرد بخت برگشته نیاورده بود!
شما که در نیل به اهدافی نظیر شفاف سازی و عملی کردن ایده ی شهر انسانگرا و شهرداری شیشه ای کاسه ی داغتر از آش شده اید، اگر نگاهتان به مسائل دچار آن اعوجاج نبود، عملی شدن اصلی ترین شعار کمپین را که علنی کردن جلسات شورا بود می دیدید و اهمیت آن را در حوزه ی شفاف سازی درک می کردید! این که شما از سخنرانی های انتخاباتی آقای احمدزاده در باب شفافیت اینگونه برداشت کرده اید که گویا قرار بر این است که ایشان هر روز اول صبح برای اخذ رخست رجوع به محل کار و آخر شب از برای ارائه ی گزارش کار و دریافت مجوز مراجعت به منزل، به در خانه ی شما خواهند آمد، اشکال کار در جایی دیگر است؛ نه «نقشه‌راهی كه كشيده شد، تئوريزه شد و تا کنون عملی نشدە» است.
راستی؟! سوالی که بالشخصه از شما، به عنوان شهروندی که تا این حد مسئولیت پذیر هستید، برایم پیش آمده است این است که پارسال همین مواقع که چندین ماه حقوق پرسنل شهرداری مهاباد عقب افتاده بود و چندی نگذشته بود از پول کلانی که از حساب شهرداری خرج پروژه ی بیهوده و شکست خورده ی تخریب داشامجید شده بود، چرا «كودک بيمار كارگری [...] كه از فرط بی‌پولی ماهها[...] به خود می‌پيچد» صدایتان را درنیاورده بود؟! لابد آن موقع به سن تکلیف نرسیده بودید!
7
0
پاسخ به این اظهارنظر

شهروند ۱۳۹۶/۱۲/۹
به نظر بنده جناب قاضی رشته کلام از دستشان در رفته بود ،که یک فرد سیاس این نوع مسائل کمتر برایش پیش می آید ، فردی که به حساب صادق است تنها بااین امتیاز نمیتواند نماینده خوبی باشد ،چون در ادوار گذشته داشتیم افرادی که فقط صادق بودند از جمله خود جناب قاضی،البته ناگفته نماند ایشان از خیلی ها بهتر است ،آنچنان که شنیدیم با این سیستم( سید_ رعیتی )که این روزهادر شهرداری حکم فرماست،باید گفت جای کاک فتاح واقعا در این لیست خالیست ،چون ایشان هم دارای خانواده و هم صاحب پرستیژ هستندو کمبودی از این حیث ندارند
8
1
پاسخ به این اظهارنظر

بینوا ۱۳۹۶/۱۲/۸
مقصر رد صلاحیت کاک فتاح پویش آوات شقام نبود بلکه مشاور اعظمی بود که در پاشخانه اعضای ادوار شورا و صاحبان قدرت روزگار میگذراند.
8
10
پاسخ به این اظهارنظر

سیران ۱۳۹۶/۱۲/۸
از این تئوری بافی و انسانیت سوزی دست بردارید ، این چیزی کە شما فریبش را خوردید ازاول هیچ هویت فکری مشخص نداشت ، هیچ دورنمای روشنی از شهر و اقتصاد شهری ؛ از شهروند و حقوقش ؛ از توسعە و پایداریش ؛ از انسانیت و مولفە هایش نداشت . رو راست بگویم یک مفهوم پرورش یافتە در جامعە شناسی شهری متعلق بە دهەهای 1960 میلادی را ناشیانە بلغور کردن بە معنای نو آوری و تغییر قلمداد کردن کە نمی شود راهکار و راهبرد ، چقدر شرم می کنم از تاریخ شهرم کە افرادی پیدا شدن و بی پروا دارند دروغ می گویند ، بیا یید رو راست باشیم اصلا این بە اصطلاح پویش چرا برای رد صلاحیت کاک فتاح قاضی حرفی نداشت هیچ فکر کردید کە انحراف و ارتجاع شما همان روز و لحظە رخ داد ، هیچ می دانید این حق کشی را شما سکوی پرتاب خود تلقی کردید تا یک کرسی را هدیە داشتە باشید ، بیایید رو راست باشیم این پویش نە اجتماعی، نە انسانگرا ، نە شهروند محور است بلکە دنبال پر کردن جیب و نشستن بر کرسی هست ، اما این بیانیە های منفعلانە و بدون راهکار بجای روشن اندیشی ما را یاد تزویر زردوز انە می اندازاد . در این مدت این نمایندە شدە جز کسب القاب هایی کە برای شهروندان و کارگران بی حق و حقوق کە مارا یاد دوران قاجار می اندازد چکار کردە است.پس بە خود بیاییم پای در وادی گذاشتید کە هویت سوزی اجتماعی ایجاد نمودید.
قیران ۱۳۹۶/۱۲/۹
آقای سیران، اول باید به عرض برسانم حوزه ی فکر مانند بنگاه ماشین نیست که هرچه مدل ماشین بالاتر باشد قیمت بهتری بیارزد! طبق گفته ی شما باید افلاطول احمق ترین آدم دنیا باشد چون 2500 سال از زمان او گذشته!!! نظر شما محترم! اما تمام فلاسفه معاصر از هایدگر و گادامر گرفته تا بدیو و دریدا و... افلاطون را بزرگترین اندیشمند تمام دوران می دانند! در حدی که وایتهد میگوید سراسر آنچه در تاریخ اندیشه نوشته شده است حاشیه نویسی بر آثار افلاطون بوده! از آن گذشته ظاهرا شما مفاهیمی چون "حق به شهر" را که برای اولین بار در مهاباد نامزدهای آوات شقام مطرح کردند حتی هنوز هم نشنیده اید و مطمئنا اسم اندیشمند واضع این مفهوم که "هاروی" است را از "هاروێ"ی کوردی تشخیص نمیدهید و الا میدانستید که هاروی هنوز زنده است و کماکان به مضامینی چون حق به شهر و شهر انسانگرا و... وفادار است و این مفاهیم در آثارش جایگاه خود را حفظ کرده اند. کاک سیران شما چرا از مشاوران ارشد آقای فتاح قاضی توضیحی بابت عدم رد صلاحیت ایشان مطالبه نمی کنید و در اینکه این اقدام را طی بیانیه هایی محکوم نکردند آنان را مرتجع نمی خوانید؟! هر چه باشد آقای قاضی رقیب انتخاباتی کمپین بود! در ضمن انتقاد پذیر بودن کمپین آوات شقام از همان روزی که در افتتاح ستاد خود تریبون در اختیار آقای قاضی قرار دادند و او در کمال آزادی بیان به نامزدهای کمپین حمله کرده و آنان را فاقد تجربه دانستند و گفتند که املای نانوشته غلط ندارد، بر همگان عیان شد! حالا بگذریم از اینکه آقای قاضی از سوابق دوستان بی خبر بودند و از بد روزگار خبر نداشتند که آقای احمدزاده جزو معدود سرناظران شهرداری تهران برای پروژه های اتا در مهمترین مناطق تهران بزرگ بوده اند! و آقای رحمتی پور نیز مجری چندین طرح اتا و... در شهرداری تهران! و در آخر این را بگویم که اگر نظر آقای قاضی تا این حد بر پیروزی یک نفر تأثیر گذار بود چرا آقای سیدی که از حمایت مطلق تبلیغاتی آقای قاضی برخوردار بود نتوانست در جمع هفت نفر باشد؟! احتمال نمیدهید ریزش آرای فرد دست پاک و محبوبی چون آقای سیدی به دلیل حمایت های آقای قاضی بوده باشد؟!
علی ۱۳۹۶/۱۲/۹
نظریه‌هایی که به زعم شما مورد سوء استفاده دوستان قرار گرفتن متعلق به دهه 1970 درسته نه 1960، چرا که نظریاتی که در هر یک از این دو دهه در حوزه‌های مختلف علوم انسانی رونق داشتند، فارغ از حیث تاریخیشان، به لحاظ ماهوی هم خیلی با همدیگر متفاوت بودند. ولی خب همه مفاهیم مطرح در این نظریات جالب توجه هستن، حال که به زعم شما این نظریات از ناحیه این دوستان فقط بلغور شده‌اند، شما لطف بفرمائید و یه کارگاه برای دوستان بزارید تا شیوه صحیح پراکتیزه کردن این نظریات رو یاد بگیرند. بنده حتمن در این کارگاه شرکت خواهم کرد. درود
سید مصلح حسینی ۱۳۹۶/۱۲/۸
خانم یا آقای سیران. به فرض درست بودن تمام ادعاهای شما، حداقل بانیان ئاواتی شه‌قام با اسم و مشخصات حقیقی خود، مجموعه مسایلی را مطرح کردند و اکثرا در گروه تلگرامیشان هم پاسخگو هستند. کاش شما هم ماسک خود را برمیداشتید تا باب گفتگویی باز شود و ما جوانان از آن بهره ببریم.
منسوخی ۱۳۹۶/۱۲/۸
واقعن درست فرموده‌اید. البته مشاوران پیشه‌ور آقای قاضی هم نسبت به این ماجرا! هیچ توضیح و توجیهی نداشتند.

نظر خود را براي ما ارسال كنيد