تاريخ: ۱۳۹۶ چهارشنبه ۲ اسفند ساعت ۱۶:۴۴ بازدید: 1837      نظرات: 0      کد مطلب: 5142
به مناسبت روز جهانی زبان مادری

هورامی در معرض خطر

سهیلا رحیمی کارشناس ارشد علوم سیاسی


کسی که نتواند به زبان مادری خود صحبت کند، بخواند و بنویسد بیسواد محسوب می­شود.

 "یونسکو"
 
 منشور زبان مادری

این منشور نیز توسط سازمان یونسکو تهیه و تصویب شده است. مطابق بندهای سه گانه این منشور "همه‌ی شاگردان مدارس باید تحصیلات رسمی خود را به زبان مادری خود آغاز کنند همه دولت­ها موظف هستند که برای تقویت و آموزش زبان مادری کلیه منابع، مواد و وسایل لازم را تولید و توزیع نمایند" برای تدریس زبان مادری باید معلم به اندازه‌ی کافی تربیت و آماده شود زیرا تدریس به زبان مادری وسیله ای برای برابری اجتماعی شمرده می شود.

تاریخچه نامگذاری روز جهانی زبان مادری

روز ۲۱ فوریه از طرف یونسکو به‌عنوان روز جهانی زبان مادری نام‌گذاری شده است. نام‌گذاری این روز در کنفرانس عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۹ به‌منظور کمک به تنوع زبانی و فرهنگی انجام‌شده است.

مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز به دلیل اهمیت زبان مادری و تأثیر مثبت آن در آموزش کودکان، سال ۲۰۰۸ را سال جهانی زبان‌ها اعلام کرد. علت نام‌گذاری روز جهانی زبان مادری مربوط به حادثه سال ۱۹۵۲ می‌باشد که در این سال دانشجویان دانشگاه‌های شهر داکا- پایتخت امروزی کشور بنگلادش که در آن زمان پاکستان شرقی نامیده می‌شد و هنوز مستقل نشده بود- و دانشکده پزشکی آن تلاش زیادی جهت رسمی و ملی کردن زبان بنگالی به‌عنوان دومین زبان پاکستان (در کنار زبان اردو) کردند و تظاهرات مسالمت‌آمیزی در این شهر به راه انداختند که به دنبال این حرکت دانشجویان، پلیس به آنها تیراندازی کرده عده‌ای از آنها را کشت.

جوزف پات زبان‌شناس می‌گوید: «ما باید سه زبانگی را ترویج کنیم و با آموزش زبان‌های کوچک آنها را نجات دهیم. سه زبانی که باید یاد بگیریم، یکی زبان مادری، دومی زبان همسایگانمان و سومی زبان بین‌المللی است؛ او می‌افزاید، زبان تا وقتی‌که بخشی از برنامه درسی نباشد در معرض خطر نابودی است» ( راشدی، 1395، 2).

زبان مادری چیست و چرا اهمیت دارد؟

زبان مادری زبانیست که از مادر، پدر و نزدیکانمان آموخته ایم. بنا به­ نظر پژوهشگران کودک در رحم مادرش با زبان مادریش آشنا می­شود و هنگام بدنیا آمدن که گریستن آغاز می­کند اگر به زبان مادریش با وی سخن گفته شود، گریه­ اش را قطع کرده گوش می­دهد.

کودک با گذشت زمان و شنیدن مکرر، زبان مادریش را آموخته آغاز به ادای آن می­کند. کم ­کم با ساختن جملات کوتاه آغاز به سخن گفتن به زبان مادریش می­کند. در طول زمان کوتاهی می­ آموزد تا به زبان مادریش احساسات و خواسته هایش را به اطرافیان خود تفهیم نماید. با زبان مادریش با دیگران رابطه برقرار کند. با همین زبان بازی می­کند، می­خندد، می­گرید و وارد مشاجره و بگو مگو می­شود. تنها و تنها با زبان مادریش است که قادر می­شود دنیای پیرامون خود را بشناسد و بیان نماید. با سخن گفتن به زبان مادری از فردیت و تنهایی خویش خارج گشته از تعلق خود به گروه ویژه ای آگاه می­شود. او با مهر و محبت، اعتماد و امنیتی که این تعلق به وی ارزانی داشته است زندگی می­کند. هنگامیکه ما به زبان مادری سخن می­گوئیم، بین ذهن و دهان (زبان) رابطه ای مستقیم برقرار می­شود. زمانیکه ما بزبان مادریمان سخن می­گوئیم در حقیقت بین قلب و ذهن و دهانمان (زبانمان) رابطه ای تنگاتنگ برقرار میشود. زیرا این سخنان لحظات زندگی و تجارب گذشته ­مان را تداعی کرده در ذهن و روانمان زنده می­کند، با هر واژه ای احساس­های عمیقی را زندگی می­کنیم، خرسند می­شویم، ناخشنود می­گردیم، حسرت می­خوریم و انتظار می­کشیم. با زنده شدن جملاتی که در ذهنمان شکل گرفته ­اند، مکنونات دلمان جان گرفته، از طریق دهان و زبان تمامی احساسات و اندیشه ­های خو درا بیان و به ­دیگران تفهیم می­کنیم. درست به­همین جهت هنگامیکه ما به­ زبان مادریمان سخن می­گوییم، مکانیزم سه­ گانه ای بین دهان و قلب و ذهنمان نظم و شکل می­گیرد که با طبیعت انسانی سازگاری کامل و تمام دارد. لذا زبان مادری همچون کلیدیست که دنیای درونی ما آن­را گشوده به نمایش می­گذارد. حجب و حیا، عیب و هنر و تمامی مکنونات درونیمان تنها و تنها زمانی آشکار می­گردد که ما به زبان مادریمان سخن می­گوئیم.

کودک در پنج­سال اول زندگیش ۸۰ % کل معلوماتی را که در تمام طول زندگیش باید بیآموزد، در خانواده اش کسب می­کند و در ۷-۶ سالگی نیز سن مدرسه رفتنش فرا می رسد. در این مرحله دو وضعیت مختلف پیش می آید:

۱) کودک در مدرسه به زبان مادریش تحصیل خواهد کرد؛

۲)کودک به زبانی کاملاً بیگانه با زبان مادریش تحصیل خواهد کرد؛

مدرسه در شکل گیری شخصیت کودک نقش بسیار بزرگی دارد، زیرا مدرسه همانند پلی است بین خانواده و جامعه بزرگ، که آموخته­ های کودک در آغوش خانواده اش را کامل تر و علمی تر می­کند و با پرورش جسم و روحش، وی را جهت کار و زندگی در جامعه آماده می­کند. احساس هویتی را که کودک در آغوش خانواده اش کرده بود و نیز پیوند او را به خانواده و خلقس تقویت می­نماید و در عین حال وی را از مسئولیت­های که در قبال جامعه اش دارد آگاه می­سازد( سایت جاویدان،1396، قابل دسترسی در http://vista.ir/article/337825).

چرا باید به زبان مادری اهمیت داد؟ اساسا حقیقت تنوع زبانی چیست؟


تنوع زبانی امری طبیعی در زندگی انسان است. مساله اصلی، به رسمیت شناختن، فهمیدن و البته ارج نهادن به  این تنوع  زبانی به عنوان یک نظم طبیعی در جهان است. در اینجا تاکید بر روی زبان مادری است چون این زبان، نخستین زبانی است که ما یک نوزاد وقتی از مادر خود شیر می خورد، می­شنود که دقیقا به همین، دلیل عنوان زبان مادری به خود گرفته است. این زبان، زبانی است که ما در نخستین دوران زندگی خود فرامی­گیریم. این زبان، هویت ما را شکل می‌دهد و حامل فرهنگ ما به آینده است. این مساله که کودکان به زبان مادری خود آموزش ببینند، مساله بسیار مهمی است، به این دلیل که، این زبان، تنها زبانی است که کودکان به بهترین نحو آن را متوجه می­شوند. پیشینه‌ تحقیقات در سراسر جهان این مساله را اثبات می­کند که موثرترین راه برای آموزش مفاهیم و مهارت­ها به کودکان، استفاده از زبان مادری آن‌ها است. این آموخته‌ها، در تمام عمر با او خواهند بود. آموزش زبان مادری کاملا طبیعی و ضروری است و در ارتباطات انسانی، بسیار مهم و مفید است. البته در کنار آن، انسان ها به زبان مشترکی هم نیاز دارند تا بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
با اینکه تنوع زبانی کاملا یک مساله طبیعی است اما ما انسان ها، به زبان مشترکی نیاز داریم تا با کسانی که خراج از حیطه زبان مادری‌مان هستند، ارتباط برقرار کنیم. اما عواطف و احساسات و اندیشه ­ها و ارزش­ها و مفاهیم این چنینی، می‌توانند به بهترین‌ شکل، توسط زبان مادری هر فرد منتقل شوند و در برخی موارد، زبان مادری تنها ابزار موجود برای انتقال مفاهیم ذکر شده است. زبان مادری، تنها زبانی است که انسان­ها هویت اجتماعی و روان ‌شناختی خود را با آن به دست می‌آورند. این زبان، زبانی است که آنها را ریشه‌های خانوادگی و فرهنگی‌شان متصل می‌کند. در شرایط سلطه یا استعمار، زبان گروه مسلط، در جایگاه بالاتری قرار می‌گیرد و در کلیه حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، اداری و سازمانی حاکم می‌شود. این زبان، زبان کتاب‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها می‌شود و همه اسناد، روزنامه‌‌ها، موسیقی، فیلم‌ها و غیره به این زبان نوشته می‌شوند. در این شرایط، زبان مسلط، زبان رسمی دولت می‌شود و خیلی مقدس شمرده می­شود و به آن به عنوان زبانی که دارای ارزش‌های والای انسانی است، نگریسته می‌شود. چنین نگرشی، تایید کننده نابرابری‌های اجتماعی و ساختاری در جامعه است. این همان چیزی است که زبان‌شناس برجسته‌ای بنام رابرت فیلیپسن از آن به عنوان امپریالیسم زبانی یاد می‌کند. سیاست‌گذاری‌های دولتی و آموزشی، زبان گروه سلطه را مسلط می‌کند و دیگر زبان‌های مورد استفاده در جامعه را غیرقانونی می‌کند. باید به این نکته توجه کرد که اگر شما آموزش و ترویج یک زبان را قدغن و غیرقانونی کنید، در نهایت، آن زبان را حذف می کنید و با از بین بردن آن زبان، فرهنگ آن گروه زبانی را نیز نابود می کنید و در نهایت، خود آن مردم را حذف از بین می برید. ممکن است که آنها بصورت فیزیکی از بین نروند اما آنها دیگر خودشان نیستند بلکه تبدیل به دیگرانی شده اند که به زبان و فرهنگ دیگری تعلق دارند. آنها دیگر موجودیت ندارند (گروه فرهنگ و هنر سیمرغ، قابل دسترسی در http://seemorgh.com/culture/custom/185826-185826).

 امروزه در حدود ۶٨٠٠ زبان در سراسر جهان وجود دارند که به لحاظ تعداد گویشور باهم فرق می­کنند. از این تعداد، ١١ زبان هرکدام ١٠٠ میلیون نفر گویشور بومی یا بیشتر دارند یعنی ۵١ درصد جمعیت جهان به این زبانها صحبت میکنند. این زبانها عبارت‌اند از: چینی ماندرین، انگلیسی، اسپانیایی، عربی (با همۀ گونه ­هایش)، هندی، پرتغالی، بنگالی، روسی، ژاپنی، فرانسوی و آلمانی. ٢٠٠ زبان هم‌زبان ۴۴ درصد از جمعیت جهان هستند. این بدان معناست که بیش از ۶٠٠٠ زبان توسط گروه­هایی کمتر از ١میلیون نفر (هرکدام) تکلم می­شوند و حتی برخی از آن‌ها کمتر از هزار نفر گویشور دارند. به‌عبارت‌دیگر، ٩۵ درصد زبانهای دنیا توسط ۵درصد جمعیت جهان تکلم میشوند.

طبق برآورد یونسکو، سه هزار زبان در سراسر جهان در معرض خطر و نابودی هستند. زبان­های در معرض خطر به زبا­­­ن­هایی گفته می­شود که در یکی از سه وضعیت زیر قرار داشته باشند: الف(کودکان دیگر این زبان­ها را به‌عنوان زبان مادری در خانه یاد نمی­گیرند (قطعاً در معرض خطر). ب) پدربزرگ­ها و مادربزرگ­ها یا نسل مسن­تر از آن‌ها به این زبان­ها تکلم می­کنند و در حالی‌ که پدر و مادرها این زبان­ها را می­فهمند و متوجه می­شوند اما با کودکان یا با خودشان به این زبان­ها صحبت نمی­کنند (شدیداً در معرض خطر). ج) جوانترین گویشوران این زبان­ها پدربزرگ­ها و مادربزرگ­ها و نسل­های مسن­تر از آن‌ها هستند و آن‌ها نیز به‌طور کامل از این زبان­ها استفاده نمی­کنند (وضعیت بحرانی). زبان مرده و خاموش نیز زبانی است که هیچ گویشوری ندارد یعنی دیگرکسی به آن صحبت نمیکند.

هَورامی در جرگۀ زبان­های در معرض خطر، یونسکو تعدادی از زبان­های ایرانی ازجمله هَورامی را جزو زبان­های در معرض خطر معرفی کرده است و هشدار داده است که اگر اقدامات لازم، مناسب و به‌موقع در این زمینه انجام نگیرد خطر نابودی و خاموشی این زبان حتمی است. یکی از مهمترین عوامل ماندگاری یا نابودی یک‌زبان گویشوران آن زبان هستند؛ یکی از مهمترین عواملی که باعث شده است هورامی در جرگۀ زبانهای در معرض خطر قرار گیرد شیوۀ عملکرد گویشوران این زبان است. به‌عنوان نمونه، متأسفانه معمولاً کودکانی که زبان پدر و مادرشان متفاوت است یعنی زبان یکی از آن‌ها هورامی و زبان دیگری زبانی غیر از هَورامی (فارسی، کردی سورانی یا هر زبان دیگری) میباشد، اصولاً هورامی بلد نیستند. به‌عبارت‌دیگر، کودکان دیگر این زبان را به‌عنوان زبان مادری در خانه یاد نمیگیرند یعنی هورامی به لحاظ در معرض خطر بودن در وضعیت «الف» (قطعاً در معرض خطر) قرار دارد. زبانی که این کودکان فرامی‌گیرند هر زبان دیگری غیر از هورامی است. اگر از والدین این کودکان در این رابطه سؤال شود معمولاً به استدلالهای آبکی و سست، سطحی و بیپایه و اساس متوسل میشوند ازجمله اینکه فراگیری هم‌زمان دو یا چند زبان توسط کودک امکانپذیر نیست و سبب میشود که وی هیچ‌کدام را درست فرانگیرد: استدلالی که نه‌تنها مبنایی علمی ندارد بلکه به لحاظ علمی عکس آن صادق است یعنی اگر کودک در طول دورۀ بحرانی در معرض نه‌تنها دو زبان بلکه چندین زبان قرار گیرد این توانایی را دارد که همۀ آن‌ها را به‌طور کامل فراگیرد. دورۀ بحرانی از بدو تولد تا سن بلوغ است. به‌علاوه، به فرض این استدلال هم درست باشد آنگاه پرسش بعدی این است که چرا و بر چه اساسی باید کودک هورامی را فرانگیرد بلکه زبان دیگر را فراگیرد یعنی در انتخاب بین دو زبان که کودک باید فراگیرد چرا باید زبان دیگر (غیر از هورامی) انتخاب شود؟ برعکس، هر پدر و مادر عاقل، منطقی و آگاه به حقوق کودک خود تلاش میکند در خانه به هورامی با کودکش صحبت کند و شرایطی را فراهم نماید که وی نخست هورامی را فراگیرد چراکه محیط بیرون از خانه باعث میشود زبان دیگر (فارسی، کردی سورانی و غیره) را یاد بگیرد. والدینی که زبانشان یکی نیست باید بدانند و به این سطح از درک و فهم برسند که این حق کودک آن‌هاست که زبان هردوی آن‌ها (هر زبانی که باشد) را به‌درستی فراگیرد و در حقیقت زبان مادری چنین کودکی هم‌زبان پدر و هم مادر اوست و وظیفۀ آن‌هاست در این زمینه از هیچ کوششی دریغ نکنند. در غیر این صورت، هیچ استدلال منطقی غیر از عدم آگاهی، عادات فرهنگی غلط، ندانمکاری و ظلم در حق کودک خود نمیتواند اقدام آنان را توجیه نماید و قطعاً در زمان مناسب بابت اهمال در این کار مورد مؤاخذه و سرزنش قرار خواهند گرفت. (سجادی،1395) بنابراین باید تا جایکه امکان داشته باشد مردم هورامی زبان تمام سعی و تلاش خود را برای حفظ این زبان به کار ببندند که ریشه هر ملتی همواره زبان و فرهنگ آن ملت است.

منابع

راشدی، حسن( 1395)، روز جهانی زبان مادری چرا مهم است

بینام(1396)،زبان مادری چیست و چرا اهمیت دارد، سایت جاویدن، قابل دسترسی درhttp://vista.ir/article/337825).

گروه فرهنگ و هنر سیمرغ،قابل دسترسی در http://seemorgh.com/culture/custom/185826-185826).

سجادی، مهدی(1395)، زبان مادری و اهمیت آن، انجمن چیا، شماره هفده




ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
چاپ
نسخه چاپی


نظر کاربران


نظر خود را براي ما ارسال كنيد