کسی که نتواند به زبان مادری خود صحبت کند، بخواند و بنویسد بیسواد محسوب میشود.
"یونسکو"
منشور زبان مادری
این منشور نیز توسط سازمان یونسکو تهیه و تصویب شده است. مطابق بندهای سه گانه این منشور "همهی شاگردان مدارس باید تحصیلات رسمی خود را به زبان مادری خود آغاز کنند همه دولتها موظف هستند که برای تقویت و آموزش زبان مادری کلیه منابع، مواد و وسایل لازم را تولید و توزیع نمایند" برای تدریس زبان مادری باید معلم به اندازهی کافی تربیت و آماده شود… زیرا تدریس به زبان مادری وسیله ای برای برابری اجتماعی شمرده می شود.
تاریخچه نامگذاری روز جهانی زبان مادری
روز ۲۱ فوریه از طرف یونسکو بهعنوان روز جهانی زبان مادری نامگذاری شده است. نامگذاری این روز در کنفرانس عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۹ بهمنظور کمک به تنوع زبانی و فرهنگی انجامشده است.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز به دلیل اهمیت زبان مادری و تأثیر مثبت آن در آموزش کودکان، سال ۲۰۰۸ را سال جهانی زبانها اعلام کرد. علت نامگذاری روز جهانی زبان مادری مربوط به حادثه سال ۱۹۵۲ میباشد که در این سال دانشجویان دانشگاههای شهر داکا- پایتخت امروزی کشور بنگلادش که در آن زمان پاکستان شرقی نامیده میشد و هنوز مستقل نشده بود- و دانشکده پزشکی آن تلاش زیادی جهت رسمی و ملی کردن زبان بنگالی بهعنوان دومین زبان پاکستان (در کنار زبان اردو) کردند و تظاهرات مسالمتآمیزی در این شهر به راه انداختند که به دنبال این حرکت دانشجویان، پلیس به آنها تیراندازی کرده عدهای از آنها را کشت.
جوزف پات زبانشناس میگوید: «ما باید سه زبانگی را ترویج کنیم و با آموزش زبانهای کوچک آنها را نجات دهیم. سه زبانی که باید یاد بگیریم، یکی زبان مادری، دومی زبان همسایگانمان و سومی زبان بینالمللی است؛ او میافزاید، زبان تا وقتیکه بخشی از برنامه درسی نباشد در معرض خطر نابودی است» ( راشدی، 1395، 2).
زبان مادری چیست و چرا اهمیت دارد؟
زبان مادری زبانیست که از مادر، پدر و نزدیکانمان آموخته ایم. بنا به نظر پژوهشگران کودک در رحم مادرش با زبان مادریش آشنا میشود و هنگام بدنیا آمدن که گریستن آغاز میکند اگر به زبان مادریش با وی سخن گفته شود، گریه اش را قطع کرده گوش میدهد.
کودک با گذشت زمان و شنیدن مکرر، زبان مادریش را آموخته آغاز به ادای آن میکند. کم کم با ساختن جملات کوتاه آغاز به سخن گفتن به زبان مادریش میکند. در طول زمان کوتاهی می آموزد تا به زبان مادریش احساسات و خواسته هایش را به اطرافیان خود تفهیم نماید. با زبان مادریش با دیگران رابطه برقرار کند. با همین زبان بازی میکند، میخندد، میگرید و وارد مشاجره و بگو مگو میشود. تنها و تنها با زبان مادریش است که قادر میشود دنیای پیرامون خود را بشناسد و بیان نماید. با سخن گفتن به زبان مادری از فردیت و تنهایی خویش خارج گشته از تعلق خود به گروه ویژه ای آگاه میشود. او با مهر و محبت، اعتماد و امنیتی که این تعلق به وی ارزانی داشته است زندگی میکند. هنگامیکه ما به زبان مادری سخن میگوئیم، بین ذهن و دهان (زبان) رابطه ای مستقیم برقرار میشود. زمانیکه ما بزبان مادریمان سخن میگوئیم در حقیقت بین قلب و ذهن و دهانمان (زبانمان) رابطه ای تنگاتنگ برقرار میشود. زیرا این سخنان لحظات زندگی و تجارب گذشته مان را تداعی کرده در ذهن و روانمان زنده میکند، با هر واژه ای احساسهای عمیقی را زندگی میکنیم، خرسند میشویم، ناخشنود میگردیم، حسرت میخوریم و انتظار میکشیم. با زنده شدن جملاتی که در ذهنمان شکل گرفته اند، مکنونات دلمان جان گرفته، از طریق دهان و زبان تمامی احساسات و اندیشه های خو درا بیان و به دیگران تفهیم میکنیم. درست بههمین جهت هنگامیکه ما به زبان مادریمان سخن میگوییم، مکانیزم سه گانه ای بین دهان و قلب و ذهنمان نظم و شکل میگیرد که با طبیعت انسانی سازگاری کامل و تمام دارد. لذا زبان مادری همچون کلیدیست که دنیای درونی ما آنرا گشوده به نمایش میگذارد. حجب و حیا، عیب و هنر و تمامی مکنونات درونیمان تنها و تنها زمانی آشکار میگردد که ما به زبان مادریمان سخن میگوئیم.
کودک در پنجسال اول زندگیش ۸۰ % کل معلوماتی را که در تمام طول زندگیش باید بیآموزد، در خانواده اش کسب میکند و در ۷-۶ سالگی نیز سن مدرسه رفتنش فرا می رسد. در این مرحله دو وضعیت مختلف پیش می آید:
۱) کودک در مدرسه به زبان مادریش تحصیل خواهد کرد؛
۲)کودک به زبانی کاملاً بیگانه با زبان مادریش تحصیل خواهد کرد؛
مدرسه در شکل گیری شخصیت کودک نقش بسیار بزرگی دارد، زیرا مدرسه همانند پلی است بین خانواده و جامعه بزرگ، که آموخته های کودک در آغوش خانواده اش را کامل تر و علمی تر میکند و با پرورش جسم و روحش، وی را جهت کار و زندگی در جامعه آماده میکند. احساس هویتی را که کودک در آغوش خانواده اش کرده بود و نیز پیوند او را به خانواده و خلقس تقویت مینماید و در عین حال وی را از مسئولیتهای که در قبال جامعه اش دارد آگاه میسازد( سایت جاویدان،1396، قابل دسترسی در http://vista.ir/article/337825).
چرا باید به زبان مادری اهمیت داد؟ اساسا حقیقت تنوع زبانی چیست؟
تنوع زبانی امری طبیعی در زندگی انسان است. مساله اصلی، به رسمیت شناختن، فهمیدن و البته ارج نهادن به این تنوع زبانی به عنوان یک نظم طبیعی در جهان است. در اینجا تاکید بر روی زبان مادری است چون این زبان، نخستین زبانی است که ما یک نوزاد وقتی از مادر خود شیر می خورد، میشنود که دقیقا به همین، دلیل عنوان زبان مادری به خود گرفته است. این زبان، زبانی است که ما در نخستین دوران زندگی خود فرامیگیریم. این زبان، هویت ما را شکل میدهد و حامل فرهنگ ما به آینده است. این مساله که کودکان به زبان مادری خود آموزش ببینند، مساله بسیار مهمی است، به این دلیل که، این زبان، تنها زبانی است که کودکان به بهترین نحو آن را متوجه میشوند. پیشینه تحقیقات در سراسر جهان این مساله را اثبات میکند که موثرترین راه برای آموزش مفاهیم و مهارتها به کودکان، استفاده از زبان مادری آنها است. این آموختهها، در تمام عمر با او خواهند بود. آموزش زبان مادری کاملا طبیعی و ضروری است و در ارتباطات انسانی، بسیار مهم و مفید است. البته در کنار آن، انسان ها به زبان مشترکی هم نیاز دارند تا بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
با اینکه تنوع زبانی کاملا یک مساله طبیعی است اما ما انسان ها، به زبان مشترکی نیاز داریم تا با کسانی که خراج از حیطه زبان مادریمان هستند، ارتباط برقرار کنیم. اما عواطف و احساسات و اندیشه ها و ارزشها و مفاهیم این چنینی، میتوانند به بهترین شکل، توسط زبان مادری هر فرد منتقل شوند و در برخی موارد، زبان مادری تنها ابزار موجود برای انتقال مفاهیم ذکر شده است. زبان مادری، تنها زبانی است که انسانها هویت اجتماعی و روان شناختی خود را با آن به دست میآورند. این زبان، زبانی است که آنها را ریشههای خانوادگی و فرهنگیشان متصل میکند. در شرایط سلطه یا استعمار، زبان گروه مسلط، در جایگاه بالاتری قرار میگیرد و در کلیه حوزههای سیاسی، اجتماعی، اداری و سازمانی حاکم میشود. این زبان، زبان کتابها، مدارس، دانشگاهها میشود و همه اسناد، روزنامهها، موسیقی، فیلمها و غیره به این زبان نوشته میشوند. در این شرایط، زبان مسلط، زبان رسمی دولت میشود و خیلی مقدس شمرده میشود و به آن به عنوان زبانی که دارای ارزشهای والای انسانی است، نگریسته میشود. چنین نگرشی، تایید کننده نابرابریهای اجتماعی و ساختاری در جامعه است. این همان چیزی است که زبانشناس برجستهای بنام رابرت فیلیپسن از آن به عنوان امپریالیسم زبانی یاد میکند. سیاستگذاریهای دولتی و آموزشی، زبان گروه سلطه را مسلط میکند و دیگر زبانهای مورد استفاده در جامعه را غیرقانونی میکند. باید به این نکته توجه کرد که اگر شما آموزش و ترویج یک زبان را قدغن و غیرقانونی کنید، در نهایت، آن زبان را حذف می کنید و با از بین بردن آن زبان، فرهنگ آن گروه زبانی را نیز نابود می کنید و در نهایت، خود آن مردم را حذف از بین می برید. ممکن است که آنها بصورت فیزیکی از بین نروند اما آنها دیگر خودشان نیستند بلکه تبدیل به دیگرانی شده اند که به زبان و فرهنگ دیگری تعلق دارند. آنها دیگر موجودیت ندارند (گروه فرهنگ و هنر سیمرغ، قابل دسترسی در http://seemorgh.com/culture/custom/185826-185826). امروزه در حدود ۶٨٠٠ زبان در سراسر جهان وجود دارند که به لحاظ تعداد گویشور باهم فرق میکنند. از این تعداد، ١١ زبان هرکدام ١٠٠ میلیون نفر گویشور بومی یا بیشتر دارند یعنی ۵١ درصد جمعیت جهان به این زبانها صحبت میکنند. این زبانها عبارتاند از: چینی ماندرین، انگلیسی، اسپانیایی، عربی (با همۀ گونه هایش)، هندی، پرتغالی، بنگالی، روسی، ژاپنی، فرانسوی و آلمانی. ٢٠٠ زبان همزبان ۴۴ درصد از جمعیت جهان هستند. این بدان معناست که بیش از ۶٠٠٠ زبان توسط گروههایی کمتر از ١میلیون نفر (هرکدام) تکلم میشوند و حتی برخی از آنها کمتر از هزار نفر گویشور دارند. بهعبارتدیگر، ٩۵ درصد زبانهای دنیا توسط ۵درصد جمعیت جهان تکلم میشوند.
طبق برآورد یونسکو، سه هزار زبان در سراسر جهان در معرض خطر و نابودی هستند. زبانهای در معرض خطر به زبانهایی گفته میشود که در یکی از سه وضعیت زیر قرار داشته باشند: الف(کودکان دیگر این زبانها را بهعنوان زبان مادری در خانه یاد نمیگیرند (قطعاً در معرض خطر). ب) پدربزرگها و مادربزرگها یا نسل مسنتر از آنها به این زبانها تکلم میکنند و در حالی که پدر و مادرها این زبانها را میفهمند و متوجه میشوند اما با کودکان یا با خودشان به این زبانها صحبت نمیکنند (شدیداً در معرض خطر). ج) جوانترین گویشوران این زبانها پدربزرگها و مادربزرگها و نسلهای مسنتر از آنها هستند و آنها نیز بهطور کامل از این زبانها استفاده نمیکنند (وضعیت بحرانی). زبان مرده و خاموش نیز زبانی است که هیچ گویشوری ندارد یعنی دیگرکسی به آن صحبت نمیکند.
هَورامی در جرگۀ زبانهای در معرض خطر، یونسکو تعدادی از زبانهای ایرانی ازجمله هَورامی را جزو زبانهای در معرض خطر معرفی کرده است و هشدار داده است که اگر اقدامات لازم، مناسب و بهموقع در این زمینه انجام نگیرد خطر نابودی و خاموشی این زبان حتمی است. یکی از مهمترین عوامل ماندگاری یا نابودی یکزبان گویشوران آن زبان هستند؛ یکی از مهمترین عواملی که باعث شده است هورامی در جرگۀ زبانهای در معرض خطر قرار گیرد شیوۀ عملکرد گویشوران این زبان است. بهعنوان نمونه، متأسفانه معمولاً کودکانی که زبان پدر و مادرشان متفاوت است یعنی زبان یکی از آنها هورامی و زبان دیگری زبانی غیر از هَورامی (فارسی، کردی سورانی یا هر زبان دیگری) میباشد، اصولاً هورامی بلد نیستند. بهعبارتدیگر، کودکان دیگر این زبان را بهعنوان زبان مادری در خانه یاد نمیگیرند یعنی هورامی به لحاظ در معرض خطر بودن در وضعیت «الف» (قطعاً در معرض خطر) قرار دارد. زبانی که این کودکان فرامیگیرند هر زبان دیگری غیر از هورامی است. اگر از والدین این کودکان در این رابطه سؤال شود معمولاً به استدلالهای آبکی و سست، سطحی و بیپایه و اساس متوسل میشوند ازجمله اینکه فراگیری همزمان دو یا چند زبان توسط کودک امکانپذیر نیست و سبب میشود که وی هیچکدام را درست فرانگیرد: استدلالی که نهتنها مبنایی علمی ندارد بلکه به لحاظ علمی عکس آن صادق است یعنی اگر کودک در طول دورۀ بحرانی در معرض نهتنها دو زبان بلکه چندین زبان قرار گیرد این توانایی را دارد که همۀ آنها را بهطور کامل فراگیرد. دورۀ بحرانی از بدو تولد تا سن بلوغ است. بهعلاوه، به فرض این استدلال هم درست باشد آنگاه پرسش بعدی این است که چرا و بر چه اساسی باید کودک هورامی را فرانگیرد بلکه زبان دیگر را فراگیرد یعنی در انتخاب بین دو زبان که کودک باید فراگیرد چرا باید زبان دیگر (غیر از هورامی) انتخاب شود؟ برعکس، هر پدر و مادر عاقل، منطقی و آگاه به حقوق کودک خود تلاش میکند در خانه به هورامی با کودکش صحبت کند و شرایطی را فراهم نماید که وی نخست هورامی را فراگیرد چراکه محیط بیرون از خانه باعث میشود زبان دیگر (فارسی، کردی سورانی و غیره) را یاد بگیرد. والدینی که زبانشان یکی نیست باید بدانند و به این سطح از درک و فهم برسند که این حق کودک آنهاست که زبان هردوی آنها (هر زبانی که باشد) را بهدرستی فراگیرد و در حقیقت زبان مادری چنین کودکی همزبان پدر و هم مادر اوست و وظیفۀ آنهاست در این زمینه از هیچ کوششی دریغ نکنند. در غیر این صورت، هیچ استدلال منطقی غیر از عدم آگاهی، عادات فرهنگی غلط، ندانمکاری و ظلم در حق کودک خود نمیتواند اقدام آنان را توجیه نماید و قطعاً در زمان مناسب بابت اهمال در این کار مورد مؤاخذه و سرزنش قرار خواهند گرفت. (سجادی،1395) بنابراین باید تا جایکه امکان داشته باشد مردم هورامی زبان تمام سعی و تلاش خود را برای حفظ این زبان به کار ببندند که ریشه هر ملتی همواره زبان و فرهنگ آن ملت است.
منابع
راشدی، حسن( 1395)، روز جهانی زبان مادری چرا مهم است
بینام(1396)،زبان مادری چیست و چرا اهمیت دارد، سایت جاویدن، قابل دسترسی درhttp://vista.ir/article/337825).
گروه فرهنگ و هنر سیمرغ،قابل دسترسی در http://seemorgh.com/culture/custom/185826-185826).
سجادی، مهدی(1395)، زبان مادری و اهمیت آن، انجمن چیا، شماره هفده