تاريخ: ۱۴۰۲ شنبه ۱۰ تير ساعت ۱۱:۳۲ بازدید: 910      نظرات: 0      کد مطلب: 21438

ازدواج سنتی یا مدرن، اولویت با کدام است؟

حسین توفیق دوست


 
 
همه جوامع در حال گذار از سنتی به مدرنیته با چالش های تغییراتی شدیدی مواجه هستند که اجتناب ناپذیر بوده و بر بطن و فرهنگ  جامعه تاثیر می‌گذارد. یکی از این تغییرات دگرگونی در سبک زندگی  فردی و اجتماعی است که یک نمونه واضح آن نگرش افراد و خانواده‌ها به ازدواج و سبک ازدواج است. 
معمولا دو گونه ازدواج در جوامع متدوال است.ازدواج سنتی و ازدواج به اصطلاح امروزی. امری که جوانان را در اتنخاب یکی از این دو شیوه مردد کرده است. 
ازدواج سنتی : در این نوع ازدواج، خانواده‌ها برای انتخاب شریک زندگی فرزندشان نکاتی را در نظر میگیرند که از عرف و فرهنگ جامعه نشات گرفته و نقش  تجربه و کدخدامنشی در آن پررنگ است. در این سبک ازدواج معمولا پسر انتخابگر بوده و  از میان دختران مورد نظر ، یک نفر را برمی‌گزیند.این گزینش معمولا بعد از اعلام آمادگی پسر برای ازدواج صورت میگیرد. والدین بر اساس معیارهای خانوادگی ، شروع به تحقیق و پرس‌وجو کرده و پس از بررسی های لازم بر اساس اصول و قوانین خانوادگی یک نفر را برگزیده و با نظر خواهی از ریش‌سفیدها و عقلای قوم انتخاب نهایی صورت میگیرد.
ازدواج سنتی معمولا با خواستگاری رسمی و خانوادگی شروع شده و خانواده‌ها برای بررسی انطباق اصول و هنجارهای یکدیگر ، سنجش را آغاز میکنند. در صورت تطابق خانوادگی نظرخواهی از دختر و پسر انجام شده و در صورت رضایت دو طرف خواستگاری رسمی و مراسم عقد انجام میشود. البته در شکل امروزی‌تر آن اندکی به دختر و پسر فرصت میدهند تا طی چند جلسه گفتگو ، همدیگر را بیشتر بشناسند. 
 
ازدواجی متفاوت از شیوه سنتی ( امروزی یا به اصطلاح مدرن):
به این شیوه از ازدواج اصطلاحا غیرسنتی میگویند منظور از آن ازدواجی است که متفاوت با رسوم و قراردادهای خانوادگی و فرهنگی انجام میشود. در نوع مرسوم این نوع سبک ازدواج ، دختر و پسر از قبل با هم آشنا شده و مدتی را برای شناخت همدیگر صرف میکنند و پس ازتصمیم نهایی برای ازدواج ، خانوادهایشان را در جریان امر قرار میدهند. 
در شکل دیگر آن که بیشتر میتوان آن را دوستی دو جنس مخالف نام گذاشت ، دختر و پسر بدون هیچ قصدی برای ازدواج وارد یک رابطه عاطفی و بعضا جنسی شده و شدیدا به هم علاقمند و وابسته شده و تصمیم به ازدواج میگیرند که در برخی موارد دو طرف اصلا آمادگی ازدواج‌ را نداشته اما به خاطر وابستگی ایجاد شده ، ازدواج را اجتناب‌ناپذیر میدانند‌ .در این سبک از ازدواج ، تعهد و مسئولیتی که در طرفین نسبت به هم ایجاد شده مبنای ازدواج قرار میگیرد بدون اینکه واقعا یکدیکر برای ازدواج انتخاب کرده باشند. در این قبیل از ازدواج‌ها ، خانواده‌ها زمانی متوجه قصد ازدواج فرزندانشان میشوند که از مدت‌ها قبل همسر خود را انتخاب کرده و معمولا خانواده‌ها در این مورد واکنش خوبی ندارند. خصوصا وقتی پافشاری فرزند در میان باشد تا حدودی خانواده را در شک و نگرانی فرو میبرد و معمولا جوان عاشق پیشه و مصمم پیروز میدان بوده و تن به ازدواج میدهد بدون اینکه از درستی تصمیمش مطمئن باشد. 
 
کدامیک موفق‌تر است، ازدواج‌ سنتی یا امروزی؟ 
هنوز هم ازدواج‌های سنتی در مقایسه با ازدواج‌های امروزی‌تر ، به لحاظ توجه به هنجارها و قوانین خانواده‌ها، ازدواجی امن‌تر و باثبات‌تر محسوب میشوند‌. اما در اینگونه ازدواج‌ها برخی ویژگی‌های فردی دو طرف در نظر گرفته نمیشود. به عنوان مثال ابعاد عاطفی، جنسی و ویژگی‌های شخصیتی و سبک رفتاری فرد کمتر مورد توجه قرار میگیرد. به دلیل اینکه این ویژگی‌ها بر عکس خصائص جسمانی ، خانوادگی و سطح اجتماعی فرد متقابل کمتر ملموس است و در ازدواج‌های خیلی سنتی معمولا خانواده‌ها تمایل به صبر کردن و وقت گذاشتن برای بررسی خصائص فردی طرف مقابل نداشته و در انجام ازدواج عجله دارند. البته این به این معنا نیست که در ازدواج‌های غیر سنتی که با روابط عاشقانه شروع شده و علی‌رغم مخالفت خانواده انجام میشود تمام نیازهای عاطفی و جنسی و ..... زوج‌ها برطرف میشود. متاسفانه کم نیستند زوج‌هایی که با موانع دشوار اجتماعی و خانوادگی مبارزه کرده و بااشتیاق فراوان ازدواج میکنند اما بعد از فروکش کردن این اشتیاق شدید ، تازه متوجه میشوند چقدر با هم متفاوتند و این درناکترین نقطه ممکن است. 
 
جوانان امروزی به کدام شکل ازدواج گرایش بیشتریدارند ؟ 
بعد از ازدواج ، زن و مرد از خود و همسرشان توقعات و انتظاراتی دارند. بعضی از این انتظارها یا در راستای خصائص فرهنگی ، جسمی و طبیعی و شخصی  فرد بوده و یا نسل به نسل منتقل شده‌اند. (مانند نقش فرزندپروری والدین). اما یک سری از این وظایف نسبتا ثابت بوده و یک سری وظایف به مرور زمان و با توجه به شرایط ایجاد شده و تغییر میکنند.
مثلا اگر سال‌ها قبل از یک پسر جوان در مورد دلیل ازدواجش میپرسیدی به احتمال زیاد پاسخ میداد ((می‌خواهم همسری داشته باشم تا به امورات خانه رسیدگی کند و ....)) . بیشتذ این  ادواج‌ها به خاطر نقش‌های اجتماعی و فرهنگی صورت میگرفت ولی امروزه از جوانان میشنویم که برای غذا خوردن به رستوران میروم، برای نظافت یک را نفر را استخدام میکنم و غیره ، پس دلیلی برای ازدواج نمیبینم. در مقابل دخترانی که استقلال مالی دارند و نیازی به همسر  به عنوان یک تکیه‌گاه احساس نمیکنند میلی به ازدواج از خود نشان نمیدهند. در کنار این مسائل باید بعد آزادی در رفتار و باور جوانان را نیز اصافه کرد پس  برای ازدواج  نقش های اجتماعی و حتی رفع نیاز جنسی کافی نیست و انگیزه‌ای بالاتری میخواهد و دلایل سابق برای ازدواج هرچند عالی و لازم هستند ولی کافی نمیباشند. به نظر میرسد یک ضرورت قوی برای ازدواج کردن ، نیاز به صمیمیت و رابطه‌ی پر بار عاطفی با شریک زندگی است. پس اگر نهادهای خدماتی و اجتماعی بتوانند عهده‌دار بخشی از نقش‌های خانه‌داری و آشپزی شوند و زنان نیز بتوانند گرداننده‌ی حداقل بخشی از نیازهای اقتصادی خانواده باشند ، این صمیمیت و رابطه‌ی توام با عشق و محبت چیزی نیست که به آسانی و به وفور قابل دسترسی باشد. به عبارت دیگر اگر در گذشته  ازدواج‌ها بدون عشق و عاطفه و صمیمیت جنسی صورت میگرفت و ادامه میافت، امروزه این ازدواج‌ها قطعا دوامی نخواهند داشت چرا که برای جوانان امروز دو پایه و ستون مهم ازدواج ، صمیمیت جنسی و عاطفی است که بدون آن هیچ ازدواجی استوار نخواهد ماند مگر به شکل کجدار و مریز.
 
با توجه به آنچه ذکر گردید ، در ازدواج‌هایی که در آن فقط به اصول و شرایط و هنجارهای خانوادگی و فرهنگی توجه می‌شود (آنگونه که در ازدواج‌های سنتی مد نظر است) و بویژه زمانی که جذابیت جنسی (مخصوصا در زن ) هم مد نظر قرار میگیرد، ممکن است تصادفا شباهت شخصیتی ، عاطفی و جنسی و رفتاری وجود داشته  و یا وجود نداشته باشد. با توجه به تغییر نگرشی و انتظارات زنان و مردان امروزی، احتمال اینکه ازدواج سنتی علی‌رغم چارچوب درست آن ، نتواند نیازهای  عاطفی و جنسی زوج‌های امروزی را برآورده کند ، کم نیست. لذا اینگونه ازدواج‌ها که در آن شباهت ، علاقه ، جذابیت جنسی و رابطه عاطفی طرفین اهمیتی ندارد ، کارآیی لازم را نخواهد داشت.
 
بنابر این به نظر میرسد که  در ازدواج‌های امروزی ترکیبی از ازدواج سنتی و شیوه‌های نوین ، میتواند نتیجه‌ی بهتری داشته باشد که در آن هم شباهت‌های فردی و ویژگی‌های مرتبط با روابط زناشویی و هم اصول و اعتقادات خانوادگی و فرهنگی در نظر گرفته میشود. این امر مستلزم این است که خانواده‌ها برای شناخت درست طرفین از هم اندکی بیشتر تحمل کرده و اجازه همصحبتی و معاشرت بیشتر در چارچوب عرف جامعه را بین دو طرف بدهند تا زوجین بتوانند بیشتر یکدیگر را محک زده و تصمیمی درست بگیرند.



ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
چاپ
نسخه چاپی


نظر کاربران


نظر خود را براي ما ارسال كنيد