تاريخ: ۱۴۰۱ سه شنبه ۲۴ خرداد ساعت ۱۹:۵۶ بازدید: 1287      نظرات: 1      کد مطلب: 19282

قصه پر درد مرگ کارگران؛ جان می‌دهند تا نانی بر سفره برند

شیرین شریفی - خبرنگار


این روزها آمار مرگ‌ومیر حین کار در کشور ما که متاسفانه سندیکاهای کارگری مستقل و فعال و قانون حمایتگر ندارد، به‌سرعت در حال افزایش است. گرچه آمار مشخص و متقنی از حوادث کارگری در کشور وجود ندارد و آنچه اعلام شده بسیار کمتر از رقم واقعی است!
مرگ دلخراش دو کارگر ساختمان در ارومیه طی چند روز گذشته بهانه‌ای است برای پرداختن چندباره به موضوع حوادث کار و صدمات جبران‌ناپذیر ناشی از آن که در برخی از شرایط، منجر به  فوت کارگران می‌شود.
همواره شنیدن خبرهایی از جنس سقوط کارگران از بالای ساختمان های چند طبقه موجب رنجش خاطر شهروندان می شود و این امر باعث شده که بسیاری از حامیان حقوق کارگری بارها و بارها نسبت به توجه و رسیدگی به امنیت و ایمنی کارگران حین انجام کار واکنش نشان دهند.
این روزها کارگران برای اینکه در این شرایط سخت و بحران اقتصادی لقمه نانی بر سر سفره خود  ببرند، از جانشان مایه می گذارند و تمامی خطرات کار در یک ساختمان چند طبقه را به جان خریده و بر روی داربستهای غیر ایمن در ارتفاعی چند ده متر بالاتر از سطح زمین، بدون بیمه و هیچ گونه تضمیی جهت حفاظت از جانشان مشغول به کار می شوند؛ چرا که یک روز کار نکردن آنها برابر ست با گرسنگی عزیزانشان....
متاسفانه در هفته گذشته ۲ تن از کارگران ساختمانی در شهر ارومیه بر اثر وزش تند باد از ساختمانی چند طبقه سقوط کرده و جان خود را از دست دادند، این دو کارگر که روزی امید و نان آور خانواده خود بودند، قربانی سهل انگاری کارفرما و نبود ایمنی‌های لازم  در حین کار شدند.
در واقع کار در ساختمان جزو مشاغل سخت محسوب می‌شود و سخت‌تر از آن، نداشتن امنیت شغلی و جانی است. به اعتقاد بسیاری از فعالین کارگری نیاز است که دولت برای شغل هایی که زیان آور و سخت محسوب می شوند، مزیت هایی در نظر بگیرد و در مقابل این جان دادن ها و مرگ هزارن کارگر، حقوقی به خانواده آنها تعلق گیرد.
واقعیت امر  این است که سالانه تعداد زیادی از کارگران به هنگام کار، به دلایل مختلف مصدوم، معلول یا حتی جانشان را از دست می‌دهند و در این میان براساس شواهد  سهم کارگران ساختمانی از این حوادث بیشتر از کارگران بخش‌های دیگر می باشد. متاسفانه، آمار حوادث در میان کارگران ساختمان آنقدر بالاست که کمتر کارگر ساختمانی با دو یا سه سال سابقه را می‌توان مشاهده کرد  که حادثه‌ تلخی در حین کار را تجربه نکرده باشد. 
حوادث کار که عمدتا در فصل گرما رخ می‌دهد، به ترتیب عبارت است از سقوط از بلندی، اصابت اجسام سخت، برق گرفتگی، سوختگی و خفگی ناشی از کمبود اکسیژن. سقوط از ارتفاع، برخورد مصالح ساختمانی با سر و کمر و در نهایت فلج شدن، از جمله خطراتی است که سلامت کارگران ساختمانی را همواره تهدید می‌کند. 
به گفته بسیاری از فعالین کارگری یکی از علت‌های حوادث کاری، دستمزدهای پایین است؛ زیرا کارگران مجبورند اضافه کاری کنند یا دو شغله و سه شغله شوند. بنابراین کارگری که مجبور است بعضا ۱۸ ساعت در روز کار کند، آسیب پذیری بیشتری در کار با دستگاه‌ها پیدا می‌کند، چون تمرکز کمتری در کار دارد. افزون بر آن کارگری که احساس امنیت شغلی ندارد و از معاش فردای خود مطمئن نیست، بیشتر در معرض حوادث کاری قرار دارد. در این میان نباید از  فقدان حداقل آموزش به کارگران و نبود امکانات ایمنی و بهداشتی را که درصد بالایی از حوادث را ناشی از عدم نظارت در محیط کار را شامل می شود فراموش کرد.
سخن آخر اینکه، وقوع حادثه حین کار از جمله مخاطراتی است که همواره جان کارگران را در  همه مشاغل تهدید می‌کندکه می توان عدم کنترل مسئولان مربوطه در سیستم‌های کاری و نبودن استانداردهای ایمنی در کار را از مهمترین علل بروز این حوادث قلمداد کرد. طبق قانون کار، کارفرمایان در همه مشاغل موظف هستند که برای تمامی کارگران شرایط ایمنی کار را فراهم کرده و برای آنان الزامات ایمنی مناسب تهیه کنند اما متاسفانه برخی کارفرمایان سودجو تنها به میزان درآمد و سود خود می‌اندیشند و جان کارگران کمترین ارزشی برای آنها ندارد و همین امر باعث بروز حوادث تلخ و داغدار کردن بسیاری از خانواده های این قشر مظلوم در جامعه می‌شود.



ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
چاپ
نسخه چاپی


نظر کاربران

0
0
پاسخ به این اظهارنظر

۱۴۰۲/۳/۸
مدیر محترم تامین اجتماعی و مجلس محترم و وزیر محترم کار. سن بازنشستگی مشاغل سخت را نباید افزایش داد وبه عبارتی شرط بدون محدودیت سنی باید باقی بماند بلکه باید مزایای ارفاقی به علاوه سابقه اصلی انهارا حداکثر ۳۰ روز حقوق در ماه کرد با هر مقدار سابقه پرداخت حق بیمه از ۲۰ سال تا ۳۰ سال.همچنین علاوه بر امتیازهای بالا که شاید حتی از دید کارشناسان محترم تامین اجتماعی پنهان باشد و توی چشم نیاید و مثل خوره به جان سازمان افتاده امتیاز یا معضل دیگری وجود دارد که قطعا از دید حتی رییس محترم تامین اجتماعی پنهان است که حتی میتواند کمر تامین اجتماعی را با ادامه این روند تصاعدی بازنشستگی پیش از موعد خرد کند و ان این است که کارکنان مشاغل سخت برای اینکه تامین اجتماعی به افزایش زیاد حق بیمه شک نکند دو سال باقیمانده به سابقه بیست سال خود به کارفرمای خود میگویند که من میخاهم با سابقه بیست سال بازنشسته شوم و چون مبنای حقوق بازنشستگی معدل دو سال اخر میباشد در نتیجه حق بیمه خود را تا جایی که امکان دارد تحت عنوان مزایای توافقی افزایش میدهد در صورتیکه او قصد ندارد با سابقه بیست سال بازنشسته شود و قصد اصلی او گرفتن سقف سابقه ۳۵ روز حقوق در ماه میباشد یعنی او برای گرفتن سقف سابقه باید فقط ۳ سال و ۴ ماه بیشتر از بیست سال حق بیمه بپردازد تا سابقه ۲۳ سال و ۴ ماه را بدست بیاورد و به سقف ۳۵ روز در ماه برسد یعنی با ریختن ۵ سال و ۴ ماه حق بیمه (۵/۴=۱۸_۲۳/۴)به گرفتن حداکثر حقوق تامین اجتماعی که ۷ برابر حداقل حقوق است نزدیک میشود وفقط با افزایش حدود ۵ سال حق بیمه که زیاد هم برای تامین اجتماعی سوداور نیست یک کلاه بزرگی سر تامین اجتماعی میگذارد که خود سازمان با این عریض و طویلی حتی متوجه ان نمیشود و در عوض تامین اجتماعی باید سالهای طولانی به شخص حقوق بالا که هر سال هم به صورت تصاعدی به ان اضافه میشود بپردازد و بازنشسته مشاغل سخت بعد شش ماه هر چی افزایش حق بیمه که به صورت قسطی و ناچیز به تامین اجتماعی داده بود را بدست میاورد و بعد از شش ماه خانه مینشیند و فارغ از غم عالم به صورت تصاعدی هر سال به حقوقش اضافه میشود و به ریش همه میخندد و اینهمه مزیت بدست اورده چرا؟ چون فقط اسم شغلش بصورت شانسی و بدون اندازه گیری و معیار دقیق جزو مشاغل سخت قرار گرفته پس با این ترفند و فریب علاوه بر گرفتن سابقه ۳۵ روز حقوق در ماه خود را به قله ی حداکثر حقوق یعنی ۷ برابر حداقل حقوق نزدیک میکند وبا اینکار شش هدف یا مزیت را با یک تیر میزند یعنی یک- در جوانی. دو- سقف سابقه سنوات حقوق تامین اجتماعی یعنی ۳۵ روز در ماه. سه- تنها با ۲۳ سال و ۴ ماه سابقه پفکی. چهار- به حداکثر حقوق تامین اجتماعی که ۷ برابر حداقل حقوق میباشد. پنج- تا اخر عمر. شش- در سالهای طولانی چون جوان است دریافت میکند. ولی بازنشستگان عادی چون اکثرا در سابقه سی سال بازنشسته میشوند در نتیجه نمیتوانند به صورت تصاعدی حق بیمه خود را بالا ببرند چون برای کارفرما مشخص است که انها با سابقه ۳۰ سال بازنشسته میشوند و این قضیه هم یکی دیگر از معضلات و تبعیضهایی میباشد که بین بازنشستگان مشاغل سخت و بازنشستگان عادی میباشد . کارکنان مشاغل سخت پیش خودشان میگویند که من ۲۰ سال را که کار کرده ام حالا ۳ سال و ۴ ماه که دیگه چیزی حساب نمیشه چشم بهم بزارم تموم میشه و سقف سابقه را بدست میاورم در صورتیکه در دل خود با تحقیر به بازنشستگان عادی و علی الخصوص مدیران که برای رسیدن به جایگاه مدیریت سالها درس خوانده اند و زحمت کشیده اند نگاه میکند و قهقهه میزند و در دل خود به انها میگوید شماها با این تحصیلات وسابقه بالاتر از من حتی به گرد منم نمیرسید و حالا حالاها باید بدوید تا به من برسید واخر کار شما تازه به اینجایی که من رسیده ام میرسید. واز این طریق کارفرما و تامین اجتماعی را فریب میدهد و با عنوان مزایای توافقی حق بیمه خود را افزایش میدهد تا بیشترین حقوق بازنشستگی تامین اجتماعی را بتواند علاوه بر ۵ مزیت که در بالا ذکر شد کسب نماید. چون در تامین اجتماعی میانگین دو سال اخر میشود مبنای حقوق بازنشستگی. که این امر باعث میشود حدود ۵ سال به تامین اجتماعی حق بیمه بالاتر بدهد ولی از ان طرف چنان بلایی سر سازمان تامین اجتماعی میاورد که کل بودجه تامین اجتماعی باید صرف پرداخت حقوق بازنشستگان مشاغل سخت شود. چون شما فکر کن تامین اجتماعی باید حقوق بالای بازنشسته مشاغل سخت را تقسیم بر ۳۰ کند و عدد بدست امده را ضربدر ۳۵ یعنی حداکثر سابقه سنوات حق بیمه تامین اجتماعی کند. وببینید چه عدد بزرگی میشود که بصورت تصاعدی هر سال باید ضربدر ۳۵ بشود و نه ۳۰. پس حداکثر سابقه ارفاقی به بازنشستگان مشاغل سخت نباید بیشتر از ۳۰ روز حقوق در ماه با هر مقدار سابقه پرداخت حق بیمه از ۲۰ سال تا ۳۰ سال باشد. و سابقه ارفاقی نباید ۳۱ روز یا ۳۲ روز یا ۳۳ روز یا ۳۴ روز یا ۳۵ روز حقوق در ماه باشد.

نظر خود را براي ما ارسال كنيد