تاريخ: ۱۳۹۵ جمعه ۱۷ ارديبهشت ساعت ۰:۴۶ بازدید: 637      نظرات: 0      کد مطلب: 1260

آیا جبهه متحد کرد تمایل به خود انتقادی دارد؟

آکام امینی


آکام امینی

هاژه ـ جبهه متحد کرد یا به‌­ره­‌ی یه­‌کگرتووی کورد طبق آنچه در پلاتفورمش آمده است ائتلافی است از شخصیت­ها، تشکل­ها و طیف­های فکری گوناگون در داخل کردستان که حول چهار محورِ «عدالت»، «توسعه»، «دموکراسی و آزادی» و «حل مساله کرد به شیوه­ای مسالمت آمیز و دموکراتیک» شکل گرفته است. از دیدگاه این جبهه "انتخابات­ها در ایران، رخدادهای سیاسی مهم و تاثیرگذاری بر زندگی ما ایرانیان هستند که نمی­توان به سادگی از کنار آن­ها گذشت لذا جبهه در این مورد به تناسب شرایط برنامه خواهد داشت". بر همین اساس و بنا به درک و تحلیل شرایط در این دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی پا پیش نهاد و نامزدهای آن برای شرکت در انتخابات نام نویسی کردند، علی رغم خوشبینی­هایی که نامزدهای جبهه در ابتدای امرداشتند اما هیچ کدام از آنان تنوانستند از فیلترهای شورای نگهبان رد شوند. به همین دلیل جبهه دست اعضا و هوادارنش را در حوزه­های انتخاباتی مناطق کردنشین باز گذاشت که با توجه به شرایط تصمیم بگیرند و وارد پروسه انتخابات شوند. در دور اول این انتخابات و دور دوم نیز بیانیه­ای از طرف آن در حمایت و علیه هیچ کاندیدایی مشاهده نشد اما انتشار بیانیه­ی این جبهه در ارومیه و حمایت از یکی از دو نامزد کورد، ابهامات وگمانه­زنی­هایی را در خصوص موضع این جبهه برانگیخته است که علی رغم یادداشت اختصاصی دبیرکل آن در این مورد، همچنان باقی مانده است. همچنانکه قبلا هم خدمت نماینده محترم شاخه ارومیه ای جبهه عرض کرده­ام موضع جبهه متحد کرد و شخص ایشان نیاز به نقد اساسی دارد که در زیر به صورت موردی مطرح می­­شوند.

1-    برخی از آگاهان سیاسی و فعالان مدنی بر این باورند که بیانیه مذکور، در راستای اهداف جبهه نیست، از آنجا که مخاطبان جبهه متحدکرد در درجه اول کردها هستند و قومیت­های دیگر چندان وقعی به بیانیه و برنامه­های آن نمی­دهند، بیانیه مذکور در فضای متشنج قومی که منتخب اول ارومیه نقش کلیدی در تشکیل و تشدید آن داشته است، به جای آنکه کردها را به انتخابی اصلح وادارد، دو دستگی و اختلاف و تفکیک آرا را موجب می­شود که خوشبختانه با بینش سیاسی بالای مردم و تدبیر فعلان مدنی و سیاسی این امر محقق نشد و تعداد تک رای­های دو کاندیدای کرد به حداقل رسید. هر چند که نیروی زیادی صرف خنثی سازی اثرات سلبی این بیانیه در آن وقت تنگ و نابهنگام گردید.

2-    نماینده­ی شاخه­ی ارومیه ای جبهه متحد کرد، مدتها قبل از آنکه بیانیه­ی جبهه متحد کرد را منتشر کند، به صف کاندیدای حامی جبهه (مجید میلان) پیوسته بود. نماینده محترم جبهه متحد کرد در فضای مجازی و حقیقی نه تنها یکی از منتقدین، بلکه یکی از مخالفین حضور کاندیدای کرد (حاکم ممکان) در صحنه انتخابات بود و علی رغم رای بیشتر حاکم در دور اول، خواهان کناره­گیری ایشان به نفع آقای میلان بوده است. از این منظر می­توان گفت که نماینده جبهه از بیانیه و حمایت جبهه در راستای اهداف و امیال خود استفاده کرده است و دوراندیشی لازم در مواضع جبهه نسبت به انتخابات ارومیه اتخاذ نشده است.

3-    جبهه متحد کرد زاییده­ی شرایط زمانی و مکانی خاصی است که در تکوین و شکل­گیری آن نقش اساسی داشته­اند، به لحاظ زمانی، جبهه متحد کرد حاصل فضای بازسیاسی واجتماعی بود که جنبش اصلاحات در ایران پایه­های آن را ریخت و با تشکیل مجلس ششم و فراکسیون نمایندگان کرد وارد فاز جدیدی از حیات سیاسی و فعالیت پارلمانتاری شد. از بعد مکانی، کردستان خواستگاه اصلاحات است و رای کردها به شیوه­ای معنادار همواره به صندوق اصلاح طلبان ریخته شده است. کردها علی رغم میل باطنی خود به طیف­ رادیکال اصلاح طلبان، اما نیروهای مهم و موثری نیز در لایه­های زیرین و معتدل تر اصلاحات داشته است. بنابراین اگر از دریچه­ی اصلاح طلبی نیز به آن نگاه کنیم، حمایت شاخه­ی ارومیه ای جبهه متحد کرد از کاندیدای اختصاصی اصلاح طلبان و نادیده گرفتن کاندید دیگر کرد که در لیست حزب اعتدال و توسعه قرار دارد، چندان منطقی به نظر نمی­رسد.

4-    فضای ملتهب انتخاباتی ارومیه که جریان­های قوم گرا به آن سمت و سو می­دهند، نوای نرم و بی رمق اصلاح طلبی را در خود فرو برده است. راهیابی منتخب مرحله اول ارومیه با مقیاس بالایی از نفرت پراکنی قومی و جنسیتی و تبع آن راهیابی دو کاندیدای دیگر با شعارهای منحصرا قومی از دو لیست مختلف و تفاوت بسیار کم آرای آنان دلیل دیگری بر رد و ابطال لیستهای انتخاباتی فراقومی است که جبهه متحد کرد در پی آن است. بی گمان نگارنده و هیچ کرد دیگری در پی آن نیست که جبهه متحد کرد را به ورطه قوم گرایی نه تنها در ارومیه بلکه در هیچ نقطه ای از میهن عزیزمان بکشاند. اما صدور بیانیه عامل و عاجز در چنین فضایی نشان از عدم درک و تحلیلی واقعی از شرایط حاکم بر شهر بوده است.

5-    سوال غالب فعلان مدنی و سیاسی و همچنین شهروندان کرد این است که با وجود گذشت یک دهه از عمر سیاسی جبهه و برخورداری از نخبه­های سیاسی مرکز نشین، آیا توانسته است به عنوان یک وزنه سیاسی در دولت نقش بازی کند؟ اکنون با روی کار آمدن دولت اعتدال گرا و اعتراف کاندیدهای جبهه به نزدیکی با طیف های مختلف اصلاحات در درون این دولت، چه تاثیری بر فرآیند انتخابات در شهری مثل ارومیه داشته­اند؟ آیا بهتر نبود به جای صدور بیانیه­ای این چنینی و شکاف در بین طرفداران دو تا کاندیدای کرد، از طریق لابی گری با جریانهای قدرتمند مرکز، حداقل یک نفر کرد را به جمع اعضای هیات نظارت بر انتخابات ارومیه اضافه می­کردند؟

6-    و نکته آخر اینکه، خواستگاه اصلی جبهه در درجه اول تهران و در درجه دوم مکریان و سنندج است، واقعیت این است تا این انتخابات نام جبهه متحد کرد غیر از محافل روشنفکری و سیاسی و تشکلات متفرق دانشجویی در جاهای دیگر برده نمی­شد و نگارنده و بسیاری دیگر نیز نمی­دانستیم که در ارومیه نیز شاخه این جبهه در حال فعالیت است. حال با توجه به وضعیت کمتر سیاسی ارومیه و فعالیت تقریبا نامحسوس جبهه در این منطقه، چه ضرورتی به صدور بیانیه در این شهر وجود داشته است؟ به نظر نمی­رسد که جبهه در این شهر از چنان قدرت و نفوذ مردمی برخوردار باشد که بر معادله انتخابات تاثیر بگذارد. اختلاف آرای دو نامزد کرد نیز بر این مساله صحه می­گذارد.

حال اگر فرض کنیم تحت هر توجیهی جبهه متحد کرد مجبور به صدور بیانیه در این شهر شده باشد، آیا بهتر نبود، به جای طرفداری از یکی از دو نامزد کرد، فضای دو قطبی و فشار رسانه­ای را که عموما از خارج از کشور به این شهر و بویژه بر دو کاندیدای کرد و هوادارانشان وارد می­شد را به چالش بکشد؟ و بدون نام بردن از نامزد خاصی، بر رفع تبعیض قومی، توزیع عادلانه­ی پست­های سیاسی و مدیریتی، جلوگیری از تغییر نام و هویت زدایی کردی در ارومیه پای بفشارد و در پرتو این گزاره­ها مردم را به مشارکت حداکثری دعوت کند؟ و به مثابه سایر نقاط مناطق کردنشین انتخاب اصلح را به مردم واگذار کند؟



برچسب ها:

ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
چاپ
نسخه چاپی


نظر کاربران


نظر خود را براي ما ارسال كنيد