آکام امینی
هاژه ـ جبهه متحد کرد یا بهرهی یهکگرتووی کورد طبق آنچه در پلاتفورمش آمده است ائتلافی است از شخصیتها، تشکلها و طیفهای فکری گوناگون در داخل کردستان که حول چهار محورِ «عدالت»، «توسعه»، «دموکراسی و آزادی» و «حل مساله کرد به شیوهای مسالمت آمیز و دموکراتیک» شکل گرفته است. از دیدگاه این جبهه "انتخاباتها در ایران، رخدادهای سیاسی مهم و تاثیرگذاری بر زندگی ما ایرانیان هستند که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت لذا جبهه در این مورد به تناسب شرایط برنامه خواهد داشت". بر همین اساس و بنا به درک و تحلیل شرایط در این دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی پا پیش نهاد و نامزدهای آن برای شرکت در انتخابات نام نویسی کردند، علی رغم خوشبینیهایی که نامزدهای جبهه در ابتدای امرداشتند اما هیچ کدام از آنان تنوانستند از فیلترهای شورای نگهبان رد شوند. به همین دلیل جبهه دست اعضا و هوادارنش را در حوزههای انتخاباتی مناطق کردنشین باز گذاشت که با توجه به شرایط تصمیم بگیرند و وارد پروسه انتخابات شوند. در دور اول این انتخابات و دور دوم نیز بیانیهای از طرف آن در حمایت و علیه هیچ کاندیدایی مشاهده نشد اما انتشار بیانیهی این جبهه در ارومیه و حمایت از یکی از دو نامزد کورد، ابهامات وگمانهزنیهایی را در خصوص موضع این جبهه برانگیخته است که علی رغم یادداشت اختصاصی دبیرکل آن در این مورد، همچنان باقی مانده است. همچنانکه قبلا هم خدمت نماینده محترم شاخه ارومیه ای جبهه عرض کردهام موضع جبهه متحد کرد و شخص ایشان نیاز به نقد اساسی دارد که در زیر به صورت موردی مطرح میشوند.
1- برخی از آگاهان سیاسی و فعالان مدنی بر این باورند که بیانیه مذکور، در راستای اهداف جبهه نیست، از آنجا که مخاطبان جبهه متحدکرد در درجه اول کردها هستند و قومیتهای دیگر چندان وقعی به بیانیه و برنامههای آن نمیدهند، بیانیه مذکور در فضای متشنج قومی که منتخب اول ارومیه نقش کلیدی در تشکیل و تشدید آن داشته است، به جای آنکه کردها را به انتخابی اصلح وادارد، دو دستگی و اختلاف و تفکیک آرا را موجب میشود که خوشبختانه با بینش سیاسی بالای مردم و تدبیر فعلان مدنی و سیاسی این امر محقق نشد و تعداد تک رایهای دو کاندیدای کرد به حداقل رسید. هر چند که نیروی زیادی صرف خنثی سازی اثرات سلبی این بیانیه در آن وقت تنگ و نابهنگام گردید.
2- نمایندهی شاخهی ارومیه ای جبهه متحد کرد، مدتها قبل از آنکه بیانیهی جبهه متحد کرد را منتشر کند، به صف کاندیدای حامی جبهه (مجید میلان) پیوسته بود. نماینده محترم جبهه متحد کرد در فضای مجازی و حقیقی نه تنها یکی از منتقدین، بلکه یکی از مخالفین حضور کاندیدای کرد (حاکم ممکان) در صحنه انتخابات بود و علی رغم رای بیشتر حاکم در دور اول، خواهان کنارهگیری ایشان به نفع آقای میلان بوده است. از این منظر میتوان گفت که نماینده جبهه از بیانیه و حمایت جبهه در راستای اهداف و امیال خود استفاده کرده است و دوراندیشی لازم در مواضع جبهه نسبت به انتخابات ارومیه اتخاذ نشده است.
3- جبهه متحد کرد زاییدهی شرایط زمانی و مکانی خاصی است که در تکوین و شکلگیری آن نقش اساسی داشتهاند، به لحاظ زمانی، جبهه متحد کرد حاصل فضای بازسیاسی واجتماعی بود که جنبش اصلاحات در ایران پایههای آن را ریخت و با تشکیل مجلس ششم و فراکسیون نمایندگان کرد وارد فاز جدیدی از حیات سیاسی و فعالیت پارلمانتاری شد. از بعد مکانی، کردستان خواستگاه اصلاحات است و رای کردها به شیوهای معنادار همواره به صندوق اصلاح طلبان ریخته شده است. کردها علی رغم میل باطنی خود به طیف رادیکال اصلاح طلبان، اما نیروهای مهم و موثری نیز در لایههای زیرین و معتدل تر اصلاحات داشته است. بنابراین اگر از دریچهی اصلاح طلبی نیز به آن نگاه کنیم، حمایت شاخهی ارومیه ای جبهه متحد کرد از کاندیدای اختصاصی اصلاح طلبان و نادیده گرفتن کاندید دیگر کرد که در لیست حزب اعتدال و توسعه قرار دارد، چندان منطقی به نظر نمیرسد.
4- فضای ملتهب انتخاباتی ارومیه که جریانهای قوم گرا به آن سمت و سو میدهند، نوای نرم و بی رمق اصلاح طلبی را در خود فرو برده است. راهیابی منتخب مرحله اول ارومیه با مقیاس بالایی از نفرت پراکنی قومی و جنسیتی و تبع آن راهیابی دو کاندیدای دیگر با شعارهای منحصرا قومی از دو لیست مختلف و تفاوت بسیار کم آرای آنان دلیل دیگری بر رد و ابطال لیستهای انتخاباتی فراقومی است که جبهه متحد کرد در پی آن است. بی گمان نگارنده و هیچ کرد دیگری در پی آن نیست که جبهه متحد کرد را به ورطه قوم گرایی نه تنها در ارومیه بلکه در هیچ نقطه ای از میهن عزیزمان بکشاند. اما صدور بیانیه عامل و عاجز در چنین فضایی نشان از عدم درک و تحلیلی واقعی از شرایط حاکم بر شهر بوده است.
5- سوال غالب فعلان مدنی و سیاسی و همچنین شهروندان کرد این است که با وجود گذشت یک دهه از عمر سیاسی جبهه و برخورداری از نخبههای سیاسی مرکز نشین، آیا توانسته است به عنوان یک وزنه سیاسی در دولت نقش بازی کند؟ اکنون با روی کار آمدن دولت اعتدال گرا و اعتراف کاندیدهای جبهه به نزدیکی با طیف های مختلف اصلاحات در درون این دولت، چه تاثیری بر فرآیند انتخابات در شهری مثل ارومیه داشتهاند؟ آیا بهتر نبود به جای صدور بیانیهای این چنینی و شکاف در بین طرفداران دو تا کاندیدای کرد، از طریق لابی گری با جریانهای قدرتمند مرکز، حداقل یک نفر کرد را به جمع اعضای هیات نظارت بر انتخابات ارومیه اضافه میکردند؟
6- و نکته آخر اینکه، خواستگاه اصلی جبهه در درجه اول تهران و در درجه دوم مکریان و سنندج است، واقعیت این است تا این انتخابات نام جبهه متحد کرد غیر از محافل روشنفکری و سیاسی و تشکلات متفرق دانشجویی در جاهای دیگر برده نمیشد و نگارنده و بسیاری دیگر نیز نمیدانستیم که در ارومیه نیز شاخه این جبهه در حال فعالیت است. حال با توجه به وضعیت کمتر سیاسی ارومیه و فعالیت تقریبا نامحسوس جبهه در این منطقه، چه ضرورتی به صدور بیانیه در این شهر وجود داشته است؟ به نظر نمیرسد که جبهه در این شهر از چنان قدرت و نفوذ مردمی برخوردار باشد که بر معادله انتخابات تاثیر بگذارد. اختلاف آرای دو نامزد کرد نیز بر این مساله صحه میگذارد.
حال اگر فرض کنیم تحت هر توجیهی جبهه متحد کرد مجبور به صدور بیانیه در این شهر شده باشد، آیا بهتر نبود، به جای طرفداری از یکی از دو نامزد کرد، فضای دو قطبی و فشار رسانهای را که عموما از خارج از کشور به این شهر و بویژه بر دو کاندیدای کرد و هوادارانشان وارد میشد را به چالش بکشد؟ و بدون نام بردن از نامزد خاصی، بر رفع تبعیض قومی، توزیع عادلانهی پستهای سیاسی و مدیریتی، جلوگیری از تغییر نام و هویت زدایی کردی در ارومیه پای بفشارد و در پرتو این گزارهها مردم را به مشارکت حداکثری دعوت کند؟ و به مثابه سایر نقاط مناطق کردنشین انتخاب اصلح را به مردم واگذار کند؟