"امروزه یک نهضت مهارتآموزی با پرچمداری رییس جمهور در حال شکل گیری است"، این سخن را وزیر کار چندی قبل در مرکز تربیت مربی و پژوهشهای فنی و حرفهای کرج عنوان کرد، سالهاست که ضرورت شکل گیری این نهضت در حوزهای اشتغال احساس میشود، نتیجهی خلاء ارادهی تحول در ساختار آموزشهای مهارتی در راس هرم قدرت کشور، که یک راهکار بی بدیل در توانمندسازی نیروی انسانی به شمار میآید ،تبدیل بیکاری به یک معضل لاینحل اجتماعی است.
در حالیکه زیر ساختهای فرهنگی جامعهی سنتی در طول تاریخ کشور،حکایت از تبعیض جنسیتی در ایجاد و کسب فرصتهای شغلی دارد و این پیشینه، آمار بسیار پایین زنان را در نیروی کار کشور به دنبال داشته است، استفاده از ظرفیت و توانمندیهای نیمی از جمعیت فعال کشور در راستای توسعهی همه جانبه و پایدار، یک امر اجتناب ناپذیر تلقی میشود، یکی از راهکارهای تعدیل تبعیض جنسیتی پرورش و تربیت این ظرفیتها و آماده سازی آنها برای حضور مثمر ثمر در بازار کار است.
نمیتوان نقش زنان را بدون تاکید بر آمار و ارقام گذشته و جبران کاستیهای نموداری در نهضت
مهارت آموزی مد نظر رییس جمهور تبیین کرد، این نهضت بدون شناسایی استعدادهای موجود در جامعهی زنان امری محال و یا حداقل ناقص است، طلوع نخبگان علمی و مهارتی در چند سالهی اخیر نشان میدهد که بخش قابل توجهی این افراد برخواسته از قشر زنان بودهاند، کارآفرینان درجه یک با نبوغ و خلاقیت مثالزدنی و دانشمندان طراز اول جهانی در تولید علم که "مریم میرزاخانی" یکی از نمونههای بارز این جامعه محسوب میشوند.
با توجه به رسالت و وظایف قانونی سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور در امر مهارتآموزی باید این سازمان را پیش قراول این عرصه معرفی کرد، ترکیب جنسیتی دو روی این سکه یعنی متولیان این سازمان و مشتریان آن نشان میدهد که جایگاه کنونی زنان در نهضت مهارتآموزی کشور کجاست؟ و با توجه به چشمانداز سازمان در آینده، شایسته است در چه پله و پایگاهی باشد و به کجا برسد؟
نقش کمرنگ مدیریت زنان در سازمان آموزش فنی و حرفهای از ضرورت تغیر نکرش در این مقوله حکایت دارد، بطوریکه از تعداد ۲۵ مدیر ستادی سازمان ۲ نفر از این افراد یعنی مدیرانکل دفتر پژوهش طرح و برنامهی ریزی و گزینش از میان زنان انتخاب شدهاند، در قسمت مدیران کل استانها هم آمار همان ۲ نفر است با این تفاوت که این بار فراوانی ۳۱ است و نشان میدهد که اهمیت انتخاب جنس مونث در مدیریت آموزش فنی و حرفهای استانها ۶ درصد است، این آمار در محدودهی فراوانی ۱۵ هزار نیروی انسانی سازمان نیز بنحوی بیانگر تبعیض جنسیتی در سازمان است، ۴۳۷۲ زن در برابر ۱۱۱۷۸ مرد یعنی ۷۲ درصد از کارکنان سازمان را مردها تشکیل میدهند و سهم زنان در این حوزه تقریبا ۲۸ درصد است.
سهم زنان در آنسوی روی متولیگری سکهی آموزشهای مهارتی یعنی در خط مقدم آموزش و گروههای هدف نیز از شکاف آماری حکایت دارد، البته در این حوزه اعداد و ارقام از لحاظ کمّی، اندکی به همدیگر نزدیکتر میشوند اما از نظر کیفی مجددا داستان جنسیت غالب تکرار میشود، در یک نگاه آمار کارآموزان سال ۹۷ سازمان آموزش فنی و حرفهای یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر تخمین زده شده است که از این میان ۵۳۴ هزار نفر را زنان و مابقی را آقایان تشکیل میدهند، ۳۵ درصد جنسیت زنانه گروههای هدف برای ایجاد توازن و تعادل جنسیتی در نهضت مهارت آموزی رقم مناسبی نیست و ضرورت دارد بمنظور افزایش و یا جبران آن چاره اندیشی و اقدام شود.
بلحاظ کیفی نیز اوضاع متفاوت است، غالب کارگاههای فنی و هزینه بر و با ضریب اشتغال بالا در واحدهای آقایان قرار دارند و میزان سرمایهگزاری از نظر تجهیزات و مواد مصرفی و عوامل پشتیبانی در آنها به مراتب بیشتر است، این در حالی است که محور آموزش در واحدهای زنان بیشتر بر مدار اوقات فراغت و مهارتهای مکمل زندگی میچرخد، کارگاههای خدماتی و صنایع دستی در الویت قرار دارند و هزینه کرد سازمان در این کارگاهها به مراتب کمتر از کارگاههای مردان است، بازدهی این آموزشها نیز باتوجه به کمیتگرایی در ایجاد اشتغال پایدار آنچنان که باید باشد موثر نیست و نمود آن علاوه در بخشی از اشتغالهای خانگی، بیشتر در بالابردن مهارتهای ارتباطی و کیفیت زندگی خانواده است.
اگر چالش مدیریت یکجانبهی مردان و مشارکت کمرنگ زنان در تصمیم گیریهای آموزشی مراکز آموزش فنی و حرفهای ویژهی زنان، بیتوجهی به نیازسنجیهای جنسیتی و انحصار بهرهبرداری آموزشی قشر مذکر از کارگاههای تخصصی و فنی را برای اثبات مظلومیت مراکز آموزش فنی و حرفهای زنان کافی نمیدانید، به این موارد عدم استقلال مالی و پشتیبانی مراکز زنانه را نیز اضافه کنید که برای امورات مالی، پشتیبانی، لجستیک در اکثر نقاط جغرافیایی تحت سیطرهی واحدهای مردانه قرار دارند و غالبا نیز در این مسیر به آنها اجحاف میشود.
آنچه ذکر شد، خلاصهای از نقش کمرنگ زنان هم در مقولهی سیاستگزاری و هم در حوزهی اجرای نظام مهارتآموزی در گذشته بود، اگر قرار است که در آینده سخن از نهضتمهارت آموزی باشد، لاجرم باید به اهمیت نقش واقعی زنان در پیشبرد نهضت پیبرد و حتی آنرا تقویت کرد، نهضت مهارتآموزی نیاز به مشارکت زنان بر اساس جمعیت فعال و جامعهی آماری آنها دارد، این نهضت احتیاج به تصمیمسازی و تصمیمگیری و استقلال فکری و پشتیبانی زنان و زدودن نگاه مبتذل جنسیتی امروزی به آنها دارد، در یک کلام بدون مشارکت زنان یک پای کار میلنگد و نمیتوان مدعی نهضت مهارت آموزی شد.