آخرین بازی تیم مکریان مهاباد که با باخت ۳ بر یک برابر رقیب پایتخت نشین یعنی تازان تهران رقم خورد طومار این تیم را در لیگ دسته سوم کشور در هم پیچید و مکریان ناکامتر از همیشه به لیگ دستهی پایینتر کشور سقوط کرد، مکریان مهاباد که با انبوه طرفداران خونگرم و وفادارش در این فصل فراز و فرودهای بسیاری را طی کرد، بیشتر از آنکه چهرهی یک تیم منسجم و یکدست از خود به نمایش بگذارد، نشان داد که هنوز برای حرفهای شدن راه دور و درازی در پیش رو دارد.
میگویند: «سالی که نکوست از بهارش پیداست»، بدون شک بازنگری تاریخچهی این مسابقات نشان میدهد مشکلات مکریان بیشتر از آنکه فنی و تاکتیکی باشد، مشکلات ساختاری و در حوزهی پشتیبانی است، مکریان قبل از آغاز لیگ آنطور که شایسته و بایسته است زمین مناسب برای تمرین نداشت و حتی با آغاز رقابت های لیگ دسته دوم هنوز استادیوم آزادی مهاباد برای برگزاری مسابقات آماده نشده بود، این عدم برنامه ریزی و کمبودها باعث شد که مکریان هیچگاه در قد و قوارهی فوتبال مهاباد که تاریخچهای روشن و پر افتخار دارد ظاهر نشود.
در چند دههی گذشته و تا دههی هفتاد، فوتبال در بیشتر شهرهای ایران و حتی تهران فوتبالی آماتور به حساب میآمد، مربیان مرامی و تعدادی جوان عاشق و شیفتهی مستطیل سبز گردهم میآمدند و تیم تشکیل میدادند و حتی بیشتر هزینههای این تیم را نیز تقبل میکردند، تمرینات در زمینهای خاکی و غیر رسمی انجام میشد و بسیاری از موضوعاتی که به عنوان ضد ورزش امروزه در این حوزه انکارناپذیر هستند، وجود نداشت.جذب مربی و بازیکن غیر بومی ممکن نبود و در یک کلام استخوان بندی یک تیم را عشق و مرام تشکیل میداد.
اسپانسری نیز به معنی امروزه ومدرن آن متولد نشده بود و اینکه تمام یا بخشی از هزینههای یک تیم توسط شرکت یا افرادی تامین شود موضوعیت نداشت و تمامی عوامل فوق مانند ظلم بالسویه در فضای همهی تیم ها آنچنان سایه انداخته بود که بوی عدل از آن به مشام میرسید، در این شرایط ویژگیهای فردی و بالاخص هیجانی آنچنان در موفقیت و شکست تیمها جلوه مینمود که راز پیروزی بیشتر از هر تاکتیک و برنامهریزی، مدیون دلسوزی مربیان به همراه غیرت و تعصب بازیکنان و شور و نشاط تماشاگران بود.
در یک کلیت امروزه رمز و راز موفقیت در قیاس با گذشته متفاوت است، مجموعهای از ارزشهای قدیمی امروزه از میدان فوتبال رخت بر بستهاند و بجای آنها عوامل جایگزینی بوجود آمدهاند که به مجموعهی آنها حرفهای گری گفته میشود، ماهیت فوتبال از یک ورزش صرف به دانش تغیر یافته است، نتیجهی مسابقه صرفا در داخل مستطیل سبز و با جنگندگی و مبارزه بازیکنان و عشق و تعصب تعین نمیشود و بطور مستقیم به عوامل خارجی و مدیریت و پشتیبانی تیم بستگی دارد.
کارشناسان فوتبال عقیده دارند حتی با کیفیت ترین و تکنیکی ترین بازیکنان اگر مهارت و توانمندی خود را در چهار چوب تاکتیک و استراتژی مربی به کار نبرند، بازدهی لازم را برای تیمشان نخواهند داشت و نمیتوانند جایی در ترکیب ثابت تیم برای خود دست و پا کنند، در فوتبال نوین دنیا در کنار مربیان و کادر فنی تیم، روانشناسان و مشاوران حرفهای قرار دارند که بازیکنان را از لحاظ روحی و روانی برای مسابقه و رویاروی با حریفان با علمیترین متد روز آماده میکنند و مشوقهای پنهان و پیدایی برای روزها و ساعتهای پسا برد نیز تدارک دیده شده است.
با مقایسهی این مجموعهی تدارکات با بضاعت موجود تیم مکریان مهاباد قطعا میتوان به این قناعت رسید که نتیجهی بهتر از این برای مکریان متصور نبود، تیمی که با عجلهی هرچه تمام ارنج شده است و گرفتار مسائل حاشیهای زمین و تغیر مربی و اسپانسر میشود و حتی در پرداخت حق و حقوق بازیکنان تبعیض و تاخیر دارد و گلایههای داخل زمین در سکوها به گوش میرسد باید حضور این فصل را صرفا بعنوان تجربهای برای فصلهای بعدی قبول کند.
بازهم میگویند: «گذشته چراغ آینده است»، مکریان مهاباد در حال حاضر با کولهباری از تجربهی این فصل و ضمن در اختیار داشتن مجموعهای از بازیکنان جوان و آینده دار، صاحب گنجینهای از تماشاگران و حامیان وفادار و باغیرت است که اگر با دانش و مدیریت فوتبالی ناب عجین شود، تنها چیزی که برای موفقیت در آینده کم خواهد داشت یک اسپانسر دست و دلباز است!