تاريخ: ۱۳۹۷ دوشنبه ۳۰ مهر ساعت ۱۲:۶ | بازدید: 2091 نظرات: 1 کد مطلب: 10183 |
یادداشت: عبدالقادرنیازی
باتوجە بە این نظر هیک در مورد ادیان، می توان روح پلورالیزم دینی را اعتقاد بە جنبە پهناوری از حق دانست کە شمولیت و عمومیت ان نە در انحصار پیروان یک دین خاص، کە تمامی ادیان را نیز در بر می گیرد.
بررسی این نظرات نیز قطعن دارای تفسیرهای خاصی خواهد بود کە باید مورد بحث و مداقە اندیشمندان قرار گیرد.
اگر چە مفهوم پلورالیزم دینی در زمان های دور، بە شکل امروزیش شاید تئوریزە وتعریف نشدە باشد اما توجە بە سابقە وجود ان در جوامع مختلف و حتا در زمان پیامبران الهی(ع) نیز امری عادی و رایج بودە است. با این حساب هیچ یک از پیروان ادیان مختلف نباید بە بهانە دین خود، خود را حقیقت محض تلقی کردە و خود از پیروان دیگر ادیان برتر بداند.
این تفسیر شاید از دید پیروان بعضی از ادیان کفر تلقی شود ولی حقیقت این است کە حتا اگر این برداشت نادرست نیز باشد، دلیلی بر مشروعیت و توجیە تاخت و تازهایی نیست کە پیروان بعضی از ادیان، بە نام دین انجام می دهند کە نتیجەای جز پیدایش تروریسم دینی نداشتە است.
بر طبق اموزەهای دینی، حقیقت محض در انحصار هیچ شخص خاصی نیست و کامل بودن یک دین لزومن بە معنی کامل بودن پیروان ان نیست کە بتواند حقیقت را منحصر بە خود بداند و دین خود را ابزاری برای برتری خود بر پیروان سایر ادیان تلقی کند. زیرا کثرت گرایی دینی حداقل در زمانە حاضر، بیش و پیش از اینکە بە مسایلی همچون معاد و قیامت و بهشت و دوزخ بپردازد، بە تساهل وتسامحی می پردازد کە انسان اجتماعی برای ادامە زندگی بە ان نیاز مبرم دارد.
با این احتساب پلورالیزم دینی، ریشەای از سکولاریسم را در خود پروراندە کە هم عقلانیت دینی را جایگزین تروریسم و خشونتهایی می کند کە بە نام دین در دنیا و بەخصوص در خاور میانە ریشە دواندە، هم ظرفیتها وپتانسیل های دین را برجستەتر نشان می دهد واز طرفی نیز جایگاە واقعی و از دست رفتەی دین را در جوامعی کە تحت حکومتهای ظاهرن دینی هستند باز می گرداند.
کثرت گرایی دینی در این شرایط جایگاە واقعی دین را بە شخص و پیروان ان باز می گرداند و بە هیچ وجە در پی حاشیەسازی های نامفهوم و مبهم و خشونت باری نیست کە گاهن از طرف پیروان جزم اندیش و حکومتهای توتالیتر و بە ظاهر دینی اعمال می شوند، کە اکنون در اقصی نقاط جهان مشاهدە می گردد.
چیزی کە پلورالیزم دینی بە دنبال ثبات واستقرار ان در جوامع است صرفن یک تسامح و تساهل و جامعە دموکراتیک و مدنی است کە امکان همزیستی پیروان سایر ادیان را نیز بە بهترین شکل ممکن فراهم می کند.
البتە با توجە بە قرائت ها و تفسیرهایی کە از پلورالیزم دینی صورت گرفتە می توان از نظرگاە دیگری نیز بە ان پرداخت.
اینکە پلورالیزم دینی شامل تعدد ادیان در یک جامعە می شود یا شامل برداشتهای متعدد از یک دین خاص، خود بحث مهمی است.
با توجە بە پیشینە پلورالیزم، بە نظر می رسد کە پلورالیزم دینی بیشتر بر تعدد ادیان در یک جامعە اشارە دارد تا مورد دوم(برداشتهای متعدد از یک دین خاص). زیرا مورد اولی عینن بر نهادینە شدن دموکراسی وتساهل و تسامح در یک جامعە دلالت دارد و ان را بە جامعە مدنی نزدیک تر می کند، ولی مورد دوم برداشتهای سطحی از دین را شامل شدە کە توسط نامتخصصان در امور فقهی انجام گرفتەاند و از بسیاری جهات منجر بە تولید خشونت شدەاند.
نمونە عینی ان ظهور طالبان بوکوحرام القاعدە وداعش و...می باشند کە ظهورشان بە سبب برداشتهای ناقص وسطحی وغیر عقلانی از دین، خود دین را تا حد زیادی زیر سوال بردە است. زیرا بحث از تعدد برداشتها از یک دین خاص شرایط و ضوابط خاصی را می طلبد کە در توان همە پیروان یک دین نیست. انچە کە باید بە ان اذعان نمود این است کە بروز اوری و بارگذاری تفاسیر مدرن یک دین باید توسط متخصصینی انجام شود کە هم تحولات جهانی را درک می کنند هم بە امکانهای دینی و شان نزول ان اگاهی و تسلط کامل داشتە باشند و از طرفی نیز بتوانند با توجە بە شرایط زمانی و مکانی استنباطهای اصیل خود از دین را ارائە دهند. بر این اساس باید گفت کسانی کە هیچ بەروز رسانی و خوانش مدرنی از دین را برنمی تابند نە از دین و نصوص ان اطلاعی دارند نە تفسیر و اگاهی نسبتن کاملی از جهان وتحولات ان.
بر همین اساس می توان گفت در بطن مفهوم پلورالیزم دینی یک نوع مدرنیتە نهفتە است کە برجستە کردن ان قطع النظر از مسایل کلیشەای، عقلانیت و حتا جسارت خاصی را می طلبد کە غیر از کارشناسان زبدە و اگاە و مطلع، از عهدە دیگران خارج است.
اینکە بحث از وجود جوهرە مدرنیتە در بطن پلورالیزم دینی می شود لزومن بە معنای توجە بە جنبە تکنولوژیک ان(مدرنیتە) نیست کە جنبە تئوریک ان را نیز شامل می شود.
اساس پلورالیزم دینی بر این اصل قرار گرفتە کە همە ادیان هستە مشترکی دارند بر همین اساس باید گفت کە ﺑﺤﺚ ﭘﻠﻮﺭﺍﻟﯿﺴﻢ ﺩﯾﻨﯽ، موضوعی نیست کە بتوان بە سادگی از کنار ان گذشت. پلورالیزم دینی مفهومی است کە باید در چهارچوب فلسفە دین و حتا فلسفە سیاسی بە ان پرداخت.
ﺩﺭ فلسفە دین، بە مفهوم یا موضوعی ﮐﻪ برخاستە از ﯾﮏ ﺭﻭﯾﮑﺮﺩ ﺑﺮﻭﻥ ﺩﯾﻨﯽ ﺑﻪ مسالە ﺍﺩﯾﺎﻥ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ جامعە ﺑﺸﺮﯼ ﺍﺳﺖ، ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ بە عنوان ﻭﺍﮐﻨﺸﯽ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﻫﺎﯼ ﺗﻨﮓ نظرانە و دگم انحصار گرایانی نگاە کرد ﮐﻪ ﺩﯾﻦ خود را در ﺍﻧﺤﺼﺎﺭ افکار پوسیدە و توهمات ﺧﻮﺩ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﻭ ﺳﺎﯾﺮ ﺍﺩﯾﺎﻥ ﺭﺍ منسوخ و ﭘﯿﺮﻭﺍﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ گمراە می ﭘﻨﺪﺍﺭﻧﺪ. بە فرض درستی این ادعای جزم اندیشان، مسئولیت گمراهی و هدایت انان بدون شک از طرف خداوند بە جزم اندیشان واگذار نشدە است کە اجازە هر گونە کنش نا موجهی را بە خود می دهند.
نتیجە چنین رویکردهایی این است کە این پیروان دگم هر نوع کنش و مشروعیتی را برای خود قائل هستند و در جامعە نیز منجربە ایجاد کنشهایی می شوند کە واکنش بە انها تنها متوجە دین و در نهایت بەحاشیە راندن دینداران واقعی می گردد.معضلاتی کە هم اکنون دامنگیر ادیان شدە است بدون شک نتیجە عملکردهای جزم اندیشانی است کە دین را جزو املاک شخصی خود تلقی کردە و یا در خوش خیم ترین حالت، خود را نمایندە تام الاختیار دین خود فرض می کنند.
باید بە این نکتە واقف بود کە وجود ادیان ﻣﺘﻌﺪﺩ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﻣﻊ ﺑﺸﺮﯼ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻣﺮ ﺗﺎﺯﻩ و بیگانەای ﻧﯿﺴﺖ. مراجعە بە تاریخ زندگی پیامبران الهی(ع) این حقیقت را بیشتر اشکار می کند. چیزی کە باید بە عنوان ﯾﮏ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ با ان مواجە شد این است کە پلورالیزم دینی، ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ و در شرایط کنونی جهان، باید ﺑﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﻫﺎﯼ جوامع تبدیل شود.
فارغ از انچە کە تاکنون در مورد پلورالیزم دینی گفتە شدە است، در شرایط کنونی نگریستن بە ان بە عنوان یک مفهوم و مسالە فلسفی و برون دینی ضروری می نماید.
زیرا ﺗﻨﻮﻉ ﻭ ﺗﮑﺜﺮ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺩﯾﻦ ﻭﺭﺯﯼ امریست ﺍﺳﺖ ﻃﺒﯿﻌﯽ، ﮐﻪ جدای ﺍﺯ حقانیت ادیان، بر وجود یک نوع تکثرگرایی و دموکراسی دینی نیز دلالت دارد کە خود امریست اجتماعی و مورد نیاز جامعەهای بشری.
اینکە ﺣﺼﺮ ﮔﺮﺍﯾﺎﻥ ﺩﯾﻦ خود را ﺣﻖ و ﺟﺰ ان ، ﭘﯿﺮﻭﺍﻥ ﺳﺎﯾﺮ ﺍﺩﯾﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔﻤﺮﺍﻫﯽ ﻭ ﺷﻘﺎﻭﺕ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﻭ خود را مسئول هدایت و بهشت و دوزخ انسانها می دانند، ناشی از تفکرات و خوانش های سطحی و متوهمانە از دین است.
اما اینکە بە این گونە افراد این قدرت دادە شود کە توهمات خود را بر انسانها وجوامع و پیروان سایر ادیان قالب کنند نە تنها امری مذموم وناپسند و ضد دین کە لە کردن حق طبیعی انسانها و پیروان سایر ادیان نیز هست کە خود منافات زیادی با دموکراسی و دین داری ودین مداری دارد. از طرفی مطالعە در مورد ادیان نیز جز اولویتهایی است کە بە منظور اشنایی با ادیان الهی نیز ضروری بە نظر می رسد.
زیرا در سیستم و جامعەای کە گروهی یا عدەای بە بهانە برحق بودن دین خود، و گروهی نیز بە سبب بی اطلاعی از دین دیگران، هرگونە خشونتی را رواج می دهند دیگر جایی برای جامعە مدنی ، دموکراسی و ازادی و انسانیت وجود نخواهد داشت.
همچنانکە پیشتر گفتە شد باید درنظر داشت کە لازمە ﺗﻔﺴﯿﺮ ﻣﺘﻮﻥ ﺩﯾﻨﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﻔﺴﯿﺮ ﻫﺮ ﻣﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮ، ﮐﻤﮏ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﻓﺮﺽ ﻫﺎ ﻭ ﭘﯿﺶ ﻓﻬﻢ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﻭﻥ ﺩﯾﻨﯽ هستند ﻭ ﺍﺯ ﺁن جهت ﮐﻪ مفاهیم درون دینی و برون دینی بسیار ﻣﺘﻐﯿﺮ هستند، باید ﺗﻔﺴﯿﺮ ﻫﺎﯼ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﻓﻬﻢ ﻫﺎﯼ برﻭﻥ ﺩﯾﻨﯽ نیز ﻣﺘﻐﯿﺮ و ﻧﯿﺰ ﻣﺘﻨﻮﻉ و قابل قلب و دگرگونی باشند ﺁﻥ ﻫﻢ ﺗﻨﻮع ﻭ ﺗﻌﺪﺩﯼ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺗﻔﺴﯿﺮ ﻭﺍﺣﺪ ﻭ دلبخواهی از دین بە نفع یک شخص یا گروە خاص کە داعیەی دینداری دارند.
این تنوع ﻧﺎﺯﺩﻭﺩﻧﯽ ﺍﺯ دین و جامعە بشری هم از ﺳﻮﯾﯽ ﻣﻘﺘﻀﺎﯼ ﻣﺎﻫﯿﺖ جامعە مدنی و مدرن است، هم اثبات کنندە ظرفیت ها و پتانسیل های دین، هم بە واسطە مقتضیات شرایط مکانی و زمانی، از ﺳﺎﺧﺘﺎﺭهای ﺍﺩﺭﺍﮐﯽ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﺳﺖ و از طرفی نیز راە را بر انحصارگرایی و جزم اندیشی پیروان یک دین، در چنین جهانی کە بیش از هر چیزی نیازمند ارامش و امنیت است، سلب خواهد کرد.
ﮐﺜﺮﺕ ﮔﺮﺍﯾﯽ ﺩﯾﻨﯽ ﯾﮏ ﺑﺤﺚ ﺑﺮﻭﻥ ﺩﯾﻨﯽ ﻭ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ، بحث از ﺁﻥ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﺪﻻﻝ ﻫﺎﯼ ﺩﺭﻭﻥ ﺩﯾﻨﯽ ﻭ ﮐﻼﻣﯽ ممکن است ﻭﺟﺎﻫﺖ لازم را نداشتە باشد ﻭ انکار و حذف ان نیز در جامعە بشری منجر بە ظهور پدیدەی اناکرونیزم می شود کە درحالت اول تفسیرهای سطحی و نادرست و دلبخواهی از دین را موجب می شود کە در نهایت بە خشونت و تروریسم دینی می انجامد و در حالت دوم مستقیمن تساهل و تسامح را در جامعە ریشە کن کردە و دگم اندیشی را جایگزین ان خواهد کرد، در حالت کلی نیز با ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺩﻓﺎﻉ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﻈﺮﯾﻪ انحصارگرایی دینی ﻭ ﻣﺮﺩﻭﺩ ﺷﻤﺮﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺁﻥ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺻﺎﺣﺒﻨﻈﺮﺍﻥ ﻭ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﺩﻻﯾﻞ ﻋﻘﻠﯽ ﻭ ﺑﺮﻭﻥ ﺩﯾﻨﯽ، ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻈﺮﯾﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﺩﻓﺎﻉ ﭼﻪ ﺑﺎ ﺭویکرد ﺩﺭﻭﻥ ﺩﯾﻨﯽ ﻭ ﭼﻪ ﺑﺎ ﺭﻭیکرد ﺑﺮﻭﻥ ﺩﯾﻨﯽ ﺩﺭ ﺗﺒﯿﯿﻦ ﺗﻨﻮﻉ ﻭ ﺗﮑﺜﺮ ﺍﺩﯾﺎﻥ ﻧﻈﺮﯾﻪ کثرت گرایی دینی ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﺎﻥ ﮐﻪ هر کدام از ادیان ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺑﻬﺮﻩ ﻣﻨﺪﺗﺮﯾﻦ ﺩﯾﻦ برای پیروان خود ﻭ ﺩﺭﻧﺘﯿﺠﻪ ذی حق می باشند و ضرورت همزیستی مسالمت امیز انسانها بنا بر خاصیت اجتماعی بودنشان را برجستەتر نشان می دهد.