شهر فرهنگی بوکان، شهری که مناسب معلولان ساخته نشده است، از کوچه و خیابان هایش گرفته تا امکانات شهری همه در خدمت غیر معلولان است و اینجاست که شعار معلولیت، محدودیت نیست کاملا بی معنی ست، زیرا معلولیت، واژه ای که محدودیت به همراه دارد و هر روز بیشتر از همیشه بر شانه معلولان سنگینی می کند و تا زمانی که دیوار نامهربانی نسبت به این قشر از جامعه فرو نریزد، حال و روز معلولان همین است که هست.
پا گذاشتن توی کوچه و خیابان های بوکان این نوید را می دهد که تعداد ویلچرنشین های این شهرستان از چند نفر بیشتر تجاوز نمی کند، این در حالی ست که معلولان به دلیل محدودیت های ایجاد شده، خانه نشین و از حقوق شهروندی خود محروم شده اند.
زریان و محدودیت ها
زریان جوانمیر یک معلول ضایعه نخاعی ست که از کودکی این معلولیت را با خود به یادگار دارد و ۱۲ سال از بهار زندگیش را با این محدودیت سپری کرده و امیدوار است روزی راه رفتن را تجربه و دیوار محدودیت ها را بشکند.
او قرار است امسال اولین تجربه مدرسه عادی را در کلاس هفتم داشته باشد، تجربه ای که به باور من برای چنین دانش آموزانی تلخ و ناخوشایند است، چرا که معلمان، دانش آموزان و فضای آموزشی برای پذیرش این دانش آموزان آماده نیست، که سرخوردگی و ترک تحصیل بسیاری از این دانش آموزان را می توان نتیجه همین طرح ناقص و شکست خورده وزارت آموزش و پرورش دانست.
هر چند اجرای طرح آموزش تلفیقی- فراگیر از سوی برخی از صاحب نظران تعلیم و تربیت استثنایی در جهان توصیه گردیده است، اما باید پذیرفت اجرای این طرح در کشور ناموفق بوده و به رشد همه جانبه دانش آموزان استثنایی آسیب رسانده است.
زریان بعد از ۶ سال تحصیل در مدرسه کودکان با نیازهای ویژه لاله بوکان باید به اجبار در سال تحصیلی جدید در مدرسه ای ادامه تحصیل دهد که در حقیقت برای او ساخته نشده است، مدرسه ای که مدیر آموزش و پرورش این شهرستان به مادر وی این اطمینان را داده که شرایط برای تحصیل دخترش مهیاست.
حال با توجه به سخنان مدیر آموزش و پرورش باید دید این مدارس تا چه اندازه جوابگوی نیازهای دانش آموزانی با شرایط زریان می باشند.
کیان و ۷ سال محرومیت کودکیش را ۷ سالی ست که گم کرده است و در دنیای خیالیش سیر می کند، شب ها به امید ساعت چهار بعد از ظهر فردا سر به بالین می نهد، فردای آن روز چشم از ساعت دیواری خانه بر نمی دارد و برای رسیدن آن لحظه که خود را به آب استخر فیزیوتراپی مهر بزند، لحظه شماری می کند.
آری این دنیای پسرم کیان است که ۷ سال از ۱۲ سال زندگیش را با محرومیت از نعمت راه رفتن سپری کرده است.
حال بهزیستی مستمری ناچیز و کمک های موردی به این قشر از جامعه را افتخاری بزرگ می داند و چشم بر حقوق واقعی آنها بسته است و فراموش کرده که بهزیستی جای معلولان است نه غیر معلولان
ساختمان اورژانس اجتماعی یا کاخ ریاست بهزیستی
اورژانس اجتماعی بوکان در دو طبقه در مرداد ماه ۹۶ با هدف جلوگیری، رفع مشکلات و آسیب های اجتماعی راه اندازی شد که برای ساخت آن بخش عمده ای از جیب خیرین و بخش دیگر از محل اعتبارات عمرانی دولتی پرداخت شده است که متاسفانه این روزها به کاخ ریاست بهزیستی تبدیل شده و از آن سو نیز استخدام هایی که در اورژانس اجتماعی صورت گرفته برای جامعه معلولین این شهرستان مبهم است که فرماندار بوکان باید به این قضیه ورود و در این زمینه شفاف سازی کند تا اعتماد از دست رفته به جامعه معلولان باز گردد، در غیر اینصورت این خود معلولان هستند که پای بازرسان را به این قضیه باز خواهند کرد.
دودی که به چشم معلولان می رود
بکارگیری نیروهای تخصصی به صورت سلیقه ای در بهزیستی بوکان، از مواردی ست که دود آن به چشم مددجویان و معلولان می رود، چرا که خانم مددکاری که برای همه شناخته شده است برای هر بار مراجعه مددجو یک پرونده جدید تشکیل می دهد، زیرا که خانم مددکار حوصله جستجو بین پرونده ها را ندارد.
این در حالی ست که بسیاری از کارشناس های متخصص از کار محروم و منزجر شده اند، فقط به خاطر اینکه آقای رئیس اینطوری صلاح دانسته است.
پول پاشی مسئولان؛ جیب خالی معلولان
شواهد موجود نشان از وضعیت بد معیشتی معلولان دارد و این در حالی ست که اعتبارات کلان در قالب یارانه بهزیستی به مراکز توانبخشی غیر دولتی سرازیر می شود که مرکز غیردولتی روزانه آموزشی و توانبخشی معلولین جسمی- حرکتی «ساریژ» در بوکان نمونه ای از آن است که در کوچه تنگ و باریک با رمپی نامناسب که یک معلول حتی با کمک دیگران به سختی از آن عبور می کند، دایر شده که این گوشه ای از نامهربانی های این مرکز در حق معلولان است، چرا که معلولانی که به این مرکز مراجعه می کنند هنوز برایشان مشخص نیست سرویس ایاب و ذهابی که تاکنون از آن استفاده نکرده اند، پول آن به جیب چه کسانی می رود و یا اینکه این مرکز بر اساس آیین نامه می بایستی برای معلولانی که به صورت تمام وقت از خدمات مرکز استفاده می کنند، غذای گرم و میان وعده تهیه می کرد و همچنین بر این اساس، ارجاع معلول در بدو پذیرش به مطب پزشک عمومی،( به منظور چک کردن وضعیت سلامت معلول) و تامین هزینه ی ویزیت وی از دیگر وظایف این مرکز بوده که نه تنها در این موارد بلکه در موارد دیگری نیز حقوق معلولان را زیر پا نهاده که بایستی در حضور فرماندار بوکان پاسخگوی جامعه معلولین و خانواده هایشان باشد.
این نامهربانی ها در حالی در حق معلولان صورت می گیرد که اشتغال، مسکن و ازدواج برای معلولان بوکانی به یک رویا تبدیل شده و زندگی آنها را تحت الشعاع خود قرار داده و امید به آینده را در بین معلولان به صفر رسانده که امید است به همت شورای دور پنجم و شهردار دلسوز و مردمی این شهرستان، جرقه امید دوباره در بین این قشر از جامعه روشن گردد/
گزارش: کیوان یاری