تاريخ: ۱۳۹۷ چهارشنبه ۱۳ تير ساعت ۱۱:۴۵ بازدید: 1401      نظرات: 0      کد مطلب: 9720

اقتصاد آلوده به فساد


الهه بیگی
عدم شفافیت نظام مالی که همچون خوره به جان اقتصاد ایران افتاده، موجب ایجاد و تشدید فساد سیستماتیک در سطوح مختلف مدیریتی شده است؛ مدیرانی که با سیاستگذاری‌ها و عملکرد خویش نه‌تنها باری از روی دوش مردم بر‌نمی‌دارند بلکه تنها به فکر ایجاد رانت گسترده هستند و سرمایه ملی این مرز و بوم را حیف و میل می‌کنند. فرقی نمی‌کند در دولت باران باشند، بهار یا امید.
دولتی که خود به سیاست‌های دستوری انتقاد داشت، با همان روش عمل کرد و با حذف بازار غیررسمی ارز، کام رانت‌خواران را شیرین کرد و با نسخه‌ای که برای بازار پیچید، تنها به بحران ارزی دامن زد. نفت به عنوان مهم‌ترین منبع درآمد دولت با سختی و مشقت فراوان از اعماق زمین بیرون می‌آید. با استفاده از خطوط لوله چندین کیلومتر آن طرف‌تر به واحد بهره‌برداری می‌رسد. گاز آن جدا شده، نمک و سولفورش گرفته می‌شود و به پالایشگاه می‌رسد. بنزین و گازوییل و... تولید می‌شود. محصولات دیگر خوراک پتروشیمی‌ها می‌شوند و بی‌شمار محصول با‌ارزش دیگر تولید می‌شوند؛ جایی فرسنگ‌ها دورتر از چاه‌های نفت و گاز. برای تک‌تک پیچ و مهره‌ها، خطوط لوله انتقال، دکل حفاری، لایسنس پالایشگاه‌ها و پتروشیمی‌ها، هزینه‌های فراوانی از جیب ملت شده است، به امید اینکه خرج آبادانی و توسعه این مرز و بوم شود نه اینکه به بی‌آبی آبادان و خرمشهر برسد. نه اینکه با فساد و رانت فراوان به افراد سودجویی برسد که میلیاردها دلار را با نرخ دولتی به واردات حبوبات و قهوه‌ساز و هزاران کالای مصرفی تجملاتی اختصاص دهند و موجب قدرتمندتر شدن امپراتوری فساد شوند.
اسامی دریافت‌کنندگان ارز دولتی اعلام شده و آنچه بیش از پیش ناامیدمان می‌کند عملکرد دولتمردان و بی‌تدبیری تیم اقتصادی است‌ چراکه گسترش فساد نتیجه سیاست نادرست و بی‌تدبیری سیاستگذاران است.
شعار دولت در بودجه سال 97، رفع فقر مطلق بود!در کاغذ چه آوردند و در عمل چه شد! گسترش فقر و بیکاری و رکود و افزایش هر چه بیشتر‌ شکاف طبقاتی گریبان جامعه را گرفته. تلخ‌تر اینکه دولت به جای اندیشیدن به راهکار برون‌رفت از این بحران‌ها، درگیر فیلتر کردن یا نکردن تلگرام است.
آنچه دست آخر می‌ماند، بی‌اعتمادی بیشتر مردم به دولت و کانون‌ قدرت است، نا‌امیدی کارگر زحمتکشی است که نه به فردا امید دارد‌ نه از آینده شغلی‌اش مطمئن است. کارمندی که می‌ترسد از اوضاع بد اقتصادی و بیم دارد از اسم دلار و سکه‌ و سفره خانواده‌اش که هر روز کوچک‌تر می‌شود. جوانی که با سختی‌های فراوان تحصیل کرده و تخصصی یافته و با هزاران امید و آرزو پا‌ به عرصه صنعت می‌گذارد و روبه‌رو می‌شود با رکود و رخوتی چشمگیر و خود را در سراشیبی سقوط نظاره می‌کند.
اگرچه به روایت وزیر اقتصاد، «اقتصاد ایران در اتاق شیشه‌ای است»‌ اما بی‌شک فساد سازمان‌یافته در تار و پود نهادها و سازمان‌های کشور نتیجه این اتاق شیشه‌ای نیست؛ فسادی که منجر می‌شود به واردات بخارشوی توسط شرکت‌های دارویی و چای‌ساز و قهوه‌ساز توسط شرکت‌های خودرویی.
با تمام این تفاسیر دولتمردان دیگر فرصت زیادی برای تغییر سیاست‌های اقتصادی ندارند چرا که زمزمه‌های بازگشت تحریم‌های اقتصادی و نفتی و کاهش درآمدهای نفتی به گوش می‌رسد و خطر عدم تعادل بر سر اقتصاد ایران سایه خواهد انداخت. بنابراین سیاستگذار باید آگاه باشد و با تثبیت نرخ ارز و جلوگیری از عملکرد اقتصاد بازار، عدم تعادل‌های بیشتری را به بدنه اقتصاد کشور تحمیل نکند چراکه اعمال سیستم جامع ارزی با نرخ ثابت نه‌تنها توان تولیدی و صادراتی کشور را افزایش نمی‌دهد‌ بلکه مانعی بزرگ بر انگیزه کسب سود تولیدکنندگان و کاهش توان تولیدی آنهاست و در بلندمدت اقتصاد را با بحرانی جدی مواجه می‌کند.
بی‌تردید تا زمانی که دولت اشتباهاتش را نپذیرد و با مردم صادق نباشد و دست از سیاست‌های دستوری برندارد، اوضاع نه‌تنها بهتر نمی‌شود بلکه هر روز باید شاهد تشدید بحران اقتصادی باشیم. اگرچه تحریم‌ها و عدم سرمایه‌گذاری خارجی و ارتباط با جهان پیرامون موجب رکود، بیکاری و عقب‌افتادگی در فناوری و تضعیف صنعت شده و خواهد شد اما آنچه ما را امروز به این نقطه رسانده سیاست‌های غلط و سوء‌مدیریت بوده است. رمز اصلاح و پیشرفت، شفافیت مالی به تمامی معنا و در کلیه جنبه‌های مختلف و احترام به مردم، صداقت و اعتمادسازی است.
منبع: جهان صنعت



ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
چاپ
نسخه چاپی


نظر کاربران


نظر خود را براي ما ارسال كنيد