به گزارش پایگاه خبری تحلیلی هاژه، آقای صلاح الدین آشتی (نویسنده و مترجم) برای اولین بار غزل دست نوشته ای از سواره ایلخانی زاده شاعر توانمند کورد را از طریق این پایگاه خبری منتشر می نماید که امید است مورد توجه دوستداران این شاعر و ادب دوستان قرار بگیرد.
نام و ننگ
دل زارم بەجز زاری نباشد هیچ درمانش
چو بیزاری ز آزارش وفایی کن به پیمانش
بهجوش آمد سبو از فرط مستی تا که زد جامی
چرا مخمور باشد چشم مستیبخش فتانش؟
اگر خواب است مست میپرست تیغ در دستش
چرا خواب مرا برده است با افسون و دستانش؟
مگر بیمار را تا خود شفا یابد مجازاتی است؟
که تیغ ابروان آهیخته بالای چشمانش
بهتاریکی نهان است آب حیوان لیک میسوزد
هزاران شمع کافوری بهدور آب حیوانش
چرا بیمار باشد نرگس شهلای چشمانش؟
چو آب خضر میجوشد به لبهای غزلخوانش
بهروی صورت ماهش سیاهی دور زلفان بین
بهیکجا جمع گشته آیتی از کفر و ایمانش
هرانکو ساکن کوی تو شد از نام یکسو شد
به ننگ آلوده شد نام وی و پاکیزه دامانش
دلا چون فتنهی آن فتنه گشتی دل بنه بر غم
نزیبد خاطر مجموع با زلف پریشانش