ماردین سیداحمدی
یادش بخیر،مرحوم پدر بزرگم همیشه دور و برش پر از کتاب بود و به هنگام هم صحبتی، غالباً حرفهای نغز و داستان های لطیف برای گفتن داشت،شیوه کلامش شیرین بود و اشعار فارسی را با لهجه زیبای کردی در گیرا ترین حالت ممکن قرائت می کرد.
پدر بزرگ همیشه در توصیه هایش کتاب و کتابخوانی و اهمیت مطالعه و تعمق و تفکر در آنچه که می خوانیم را مکرراً گوشزد می کرد و برای هر موضوع اجتماعی و اخلاقی نکته ای دلنشین از گلستان و بوستان سعدی برای عرضه داشت.
اگرچه این توصیه و نصایح مکرر یکی از دلایل همصحبتی ما در آن زمان با کتاب شد، اما آنچه در عمل، بیشتر ما را به سمت مطالعه و کتابخوانی سوق داد در کنار توصیه های اکید آن مرحوم سیره عملی او در برخورد با کتاب و کتابخوانی بود از داستانهای عامیانه حسین کرد شبستری و امیر ارسلان رومی گرفته تا تفاسیر چند ده جلدی قرآن و کتابهای تاریخی و شعر و رمان...بطوریکه این سیره، نحوه برخورد توام با ادب و احترام و تکریم با کتاب را به ما آموخت.
اکنون این گذشته های زیبا سپری شده است و سالهاست که نحوه تعامل و ارتباط مردم و ذائقه برخورد اجتماعی آنها با کتاب، بصورت کاملاً ملموس تغییر کرده است و رقیب و جایگزین های کتاب که چندان هم مطمئن نیستند بجای این یار مهربان به عرضه اندام می پردازند و مهجوری این بهترین دوست خوب آدمی را صد چندان پر رنگ جلوه می دهند.
شب نشینی های اینترنتی و اتاق های تلگرامی و انبوهی از اطلاعات درهم درست و نادرست هروز توسط صفر و یک های کد گذاری شده و میلیاردها میلیارد الکترون رد و بدل می شوند و این داده های اجباری علاوه بر اینکه سطح روابط اجتماعی را تا خط می نیمم آن تنزیل داده اند باعث افزایش سطح توقع دانایی پنداری و یا شبه آگاهی مداری بسیاری از تازه به دوران آمده های تکنولوژی به میزان ماکزیمم درجه آن شده اند.
آمار ها نشان می دهد که سرانه مطالعه در کشور ما به میزان فاجعه باری پایین است، اختلاف در ارائه این آمار از ۲ دقیقه در شبانه روز تا ۷۳ دقیقه متغیر است که البته بررسی ها نشان می دهد عدد ۱۳ دقیقه به واقعیت نزدیک تر می باشد که خود بیانگر وضعیت قرمز کتابخوانی در ایران است، افت تیراژ نشر کتاب از متوسط ۳۰۰۰ جلد در دهه ۵۰ و ۶۰ به میزان ۵۰۰ جلد از ابتدای دهه ۹۰ واقعیت های تلخی را از عدم اقبال عمومی به مطالعه و گرایش به فرار از کتابخوانی در اذهان متبادر می کند.
ضمن نیم نگاهی به سرانه مطالعه در ایران، توجه به یک رتبه بندی جهانی از نظر سرانه مطالعه، که توسط موسسه بین المللی مطالعات گذران وقت در سال ۲۰۱۰، انجام شده است و به ترتیب کشورهای فنلاند ،استونی ، آلمان، هلند ، نروژ و سوئد حائز رتبه های برتر جهانی در متغییر سرانه مطالعه نشان می دهد، خالی از لطف نیست.
ارتباط معنی دار این تحقیق با رتبه بندی باسواد ترین کشورهای دنیا از نگاه روزنامه گاردین در سال ۲۰۱۶ که به ترتیب فنلاند، نروژ ، ایسلند، دانمارک و سوئد را پیشتازان باسوادی در جهان معرفی می کند، نشان از تاثیر مستقیم سرانه مطالعه در شاخص باسوادی دارد، مطلبی که اگر توسط متولیان امر در کشور جدی گرفته نشود فاجعه بار خواهد بود.
هرچند زاویه پنهان کم شدن سرانه مطالعه را می توان به بهانه گرانی قیمت کتاب یا گلایه از سانسور و دست یازیدن در متون سیاسی ،مذهبی و جنسی و سیاستگذاری غلط فرهنگی در نشر آن، بعلاوه تخصیص دستمزد پایین به فعالان این عرصه و اقبال بیشتر ایرانی به ذائقه ی ادبیات شفاهی نسبت داد و این عاملها را از دلایل اصلی دوری از مطالعه دانست اما عدم حمایت توامان بخش دولتی و خصوصی از این صنعت فرهنگی را نیز در این ریزش نمی توان نادیده گرفت.
در هفته جاری مهاباد به همراه چهار شهر دیگر در ردیف پنج شهر برتر کتاب ایران قرار گرفت و برای مسند نشینی بر سر کرسی «پایتخت کتاب کشور» وارد کارزار رقابتی شد.
این ماراتن هرچند پرچم پایتخت کتاب ایران را در مهاباد به اهتزاز در نیاورد اما باعث اخذ عنوان «نخستین شهر خلاق» در زمینه کتاب در این مرحله از انتخاب پایتخت کتاب کشور شد و لوح افتخار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و تقدیرنامه سازمان یونسکو به همراه صدمیلیون ریال حواله خرید کتاب را برای مهاباد به ارمغان آورد که به نوبه خود جای امیدواری و درخور تحسین است هرچند این عنوان بیشتر از آنکه مدیون قدرت مهاباد در این عرصه باشد نشات گرفته از ضعف رقبای بیمارش قلمداد می شود.
مهاباد با سابقه و پیشینه فرهنگی درخشان اکنون یک قدم با اخذ افتخار پایتخت کتاب کشور فاصله دارد،عنوانی که بیش از آنکه برای گذشته آن لازم باشد شاید به درد آینده این شهر و کمک به بهبود وضعیت کتاب و کتابخوانی در شهرستان مهاباد می کند.
آمارهای غیر رسمی سرانه مطالعه در مهاباد را ۲۰ دقیقه در روز نشان میدهد، عددی که حدود هفت دقیقه از میانگین کشوری بیشتر است و نبض حیات این بیمار رو به مرگ را کمی امیدوار کننده تر از رقبای رو به موتش نشان می دهد.
چیا قادری رئیس اداره کتابخانه های عمومی مهاباد با ارائه آماری در بهمن ماه ۹۶ اعلام کرد روزانه بطور متوسط ۲۵۰ نفر از کتابخانه های مهاباد بازدید می کنند که ماهیانه ۵ الی ۶ هزار کتاب را برای مطالعه از این کتابخانه ها به امانت می گیرند و این میزان رشد ۷٪ امانت کتاب را در مقایسه با سال گذشته نشان می دهد.
در حین نیم نگاهی به این آمار باید اضافه کرد وجود ۳ باب کتابخانه عمومی با ۴۵۰۰۰ عنوان کتاب و ۳۷۰۰ عضو فعال و چهار باب کتابخانه مشارکتی و ده ها کتابخانه روستایی را در این بحران کتاب و کتابخوانی در سطح شهرستان مهاباد باید به فال نیک گرفت.
با این ظرفیت ها و استعداد و پیشینه فرهنگی مهاباد، کسب رتبه «پایتخت کتاب کشور» در ادوار بعدی غیر ممکن نیست و با برنامه ریزی صحیح و همکاری متولیان دولتی و بستن و سفت کردن کمر همت بخش خصوصی در زمینه های:
-اهتمام دولت در انتصاب مدیران با دیدگاه فرهنگی
-جذب مشارکت بخش خصوصی و تشویق هدایت سرمایه گذاری در این حوزه
-توجه بیشتر خیرین به مقوله کتابخانه سازی همانند اهتمام آنان در ساختن یا مشارکت در ساختن مدارس و مساجد
-عزم جمعی در پروژه اهدای کتاب
-انجام وظیفه در حمایت مالی شهرداری از کتابخانه های عمومی مطابق ماده قانونی
-توسعه آینده پژوهی فرهنگی
-حمایت واقعی از صنعت کتاب و کتابخانه و کتابخوانی
-طراحی و پیاده سازی برنامه ریزی راهبردی در حوزه فرهنگی
-برنامه ریزی در سایر حوزه ها با نگرش فرهنگی
امید آن می رود، ضمن تحقق نزدیک شدن مهاباد به استانداردهای جهانی در پارامترهای مرتبط با کتابخوانی که خود متضمن توسعه فرهنگی نیز محسوب می شود، این شهر بعد از اهواز ، بوشهر، نیشابور ، کاشان پنجمین پایتخت کتاب کشور باشد و یک گام به موفقیت در طرح بین المللی پایتخت کتاب جهان نزدیک تر شود، رویایی که تا عینیت به اندازه اراده من و شما فاصله دارد.