با پایان یافتن رقابتهای گروهی والیبال دستە اول ایران در سال جاری و تثبیت جایگاە سوم از آخر برای تیم مقاومت والیبال مهاباد در گروە خود و کسب نتایج ضعیف ، تا حدودی راە نقد و تحلیل موضوع فراهم شدە است.
در سە سال گذشتە برای یک بار دیگر حمایت فرمانداری از والیبال مهاباد بە موضوع ورزشی شهرستان تبدیل شدە است. نتیجەگیریهای مقطعی تیمی کە چند روز قبل از شروع مسابقات با جمع آوری بازیکنان نەچندان مطرح غیر بومی تشکیل شدە بود بە همراە حمایت و جهت دهی مسئولین و گردانندگان آن و این بار با پخش مستقیم از سیمای مهاباد و حضور چشمگیر تماشاگران و هواداران پرشور و توجە و تمرکز فقط بە کسب نتیجە و صعود تیم بە مراحل بالاتر ، شرایطی را بە وجود آوردە بود کە راە بر هر گونە اظهار نظر کارشناسی و انتقادی مسدود شود.
اما پدید آمدن این دورەی کوتاە طلایی و مقطعی کە با حمایت فرمانداری و استانداری بە وجود آمدە بود و بردهای پیاپی و نتایجی کە رقم میخورد بە همراە تشویق و شور و نشاط هواداران در سالن و همراهی گرم صدا و سیما در پخش مستقیم مسابقات و گزارش بازی بە زبان شیرین کوردی، همە و همە ، جلب نظر اکثر مسئولین و پیشکسوتان و فعالین ورزشی را با وضعیت پیش آمدە بە گونەای بە همراە داشت کە هر یک از دیگری سبقت میگرفت و سینە جلو میداد و خود را در نتیجەگیری سهیم میدانست و در نهایت جهت دهی بە افکار عمومی در حمایت و همراهی با تیم باعث ظهور و پذیرش نظرات و دیدگاههای غیر کارشناسی گردید و غلبەی این فضای پر گرد و غبار با خود نوعی اعتماد کاذب را بە همراه آورد و سبب شد تا از درک و شناخت ماهیت والیبال مهاباد باز بمانیم و صدای دلسوزانی را کە صادقانە در صدد آگاهی بخشی ونقد این وضعیت بودند، رە بە جایی نبرد.
اما این تیمداری فقط بە این مورد ختم نمیشود بلکە چنین مسئلەای را در گذشتە یکبار دیگر ورزش مهاباد تجربە نمودە بود. در دو دورە و با فاصلەی زمانی تقریبا بیست سال از یکدیگر، دورەی اول در اوایل دهەی هفتاد و دیگری در اوایل دهەی نود ، فرمانداران وقت هر کدام در فضای سیاسی کاملآ متفاوت ولی با انگیزەهای کم و بیش سیاسی مبادرت بە تیمداری و حمایت از والیبال مهاباد نمودند. در اوایل دهەی هفتاد زمانی کە جامعەی مهاباد از سالهای پر تنش دهەی شصت قدم بە قدم دور میگشت و بسوی آرامش و ثبات قدم برمیداشت، عمل فرماندار وقت را در تیمداری و حمایت از والیبال مهاباد و حضور در دستە اول و حتی صعود بە سوپر لیگ رامیتوان کاری نمادین در راستای اعلام پایان دوران تشنجات و جهت دهی جدید بە افکار عمومی مهاباد دانست. زیرا اکنون بر همگان روشن شدە کە آن اقدام بە ظاهر ورزشی نە عملی بنیادین و ریشەای بود و نە در دراز مدت سودی عاید ورزش مهاباد و بخصوص والیبال مهاباد نمود. تنها برای چند صباحی در سالن مهاباد دوستداران و هواداران عزیز را بە وجد آوردند و با پرداخت هزینەهای بالا و عقد قراردادهای گزاف بە بازیکنانی غیر بومی، تیمی را بوجود آوردند و البتە نتایجی هم کسب کردند اما بعد از مدتی بە مانند دولت مستعجل چە زود آمد و چە زود بساطش برچیدە شد، و صد البتە چیزی عاید ورزش شهرستان نگردید.
اما اگر آن حمایت و اقدام فرماندار وقت کە نیم نگاهی هم بە ورزش فوتبال داشت و با تقبل تمام هزینەی تماشاچیان مهابادی در هنگام بازی در میدان حریف، برای خود درمیان جامعەی ورزشی محبوبیتی بوجود آوردە بود در آن زمان توجیهی سیاسی داشت، ولی بعد از گذشت بیست سال و با روی کار آمدن فرمانداری بومی و اصلاح طلب انتظار میرفت کە برخوردی منطقی تر با مقولەای بە اسم ورزش صورت پذیرد ، حداقل انتظار میرفت فرماندار با پرهیز از تیمداری و صرف هزینە در اموری کە یکبار در بیست سال پیش تجربە شدە و نتیجەای دربر نداشتە بود بە مسایل زیربنایی پبردازد. اما نکتەی جالب توجە این است کە بعد از گذشت دو دهە، استاندار هر دو فرماندار یک نفر بود. آن هم آقای سعادت کە بعد از بیست سال دوبارە استاندار آذربایجان غربی گردید و این کە چرا بە جای پرداختن بە ریشە و توجە بە مشکلات اساسی شهرستان مهاباد بخصوص در امور ورزش فقط بە صورت تیمداری آنهم از نوع عقیم و دولتی حاضر بە صرف هزینە در ورزش مهاباد بود جای بحث دارد کە در این مقالە نمیگنجد، ولی بە آسانی میتوان تحلیل نمود کە سوای همەی اهداف و نیتهای حمایت از تیم والیبال مهاباد در این مقطع، یکی از اهداف اصلی تیمداری، تقابل با نمایندەی اصولگرای وقت مهاباد بود کە یکی از نزدیکانش را بە ریاست ادارەی ورزش شهرستان منصوب کردە بود و با عزل و انتصاب ریاست هیئت ها عملا مدیریت و هدایت ورزش شهرستان را در اختیار گرفتە بود و اعتراض ورزشکاران و دلسوزان ورزش در این میان جایی برای عرضەی اندام نداشت. پس چە بهتر فرماندار و استاندار نشان دهند کە میتوانند کار ورزشی در سطح کلان انجام دادە و اثبات نمایند کە نمایندەی اصولگرا و ادارەی ورزش تحت نظر او از تحرک ورزشی برخوردار نیستند و بلکە بتوانند در این میان حمایت جامعەی ورزشی را بە سوی خود جلب نمایند، کە البتە موفق هم بودند.
در طول سالیان گذشتە و تا اکنون ورزش مهاباد یکی از محروم ترین بخش های مورد توجە و سرمایەگذاری در استان بودە است و حتی از سوی ادارەی کل و وزارت ورزش هم بە این شهرستان توجە اندکی صورت نگرفتە است ، سوای از این در نهایت تاسف ادارەی ورزش شهرستان و مخصوصا پست ریاست آن در دو دورەی گذشتە بە محل جدل و مناقشات سیاسی بین نمایندگان شهرستان تبدیل شدە است و هر کدام از نمایندگان سعی نمودەاند ادارەی ورزش را بە دلیل کثرت برخورداری از نظر تعداد ورزشکار بە محل تحت نظر و مدیریت خود درآورند تا از این طریق در انتخابات آرای بیشتری کسب نمایند و با گماشتن افرادی متمایل بە خود در پست ریاست و عدم انجام تغییرات مطلوب و شایستە ضمن دخالت در سیاست گذاری این ادارە بیشتر باعث پسرفت و ضربە پذیری بدنەی ورزشی شهرستان شدەاند، سوای این چنانکە گفتیم مداخلەی دولت نیز در ورزش کە اغلب با اهداف سیاسی همراه بودە است بیشتر باعث ایستایی حرکت ورزش مهاباد بودە است.
اما در جوامع پیشرفتە و توسعە یافتە دولت و ارگانهای سیاسی کمترین دخالت در امور ورزشی دارند و با تشویق و ترغیب بخش خصوصی زمینە را جهت حضور حداکثری سرمایەگزاران فراهم میکنند و ضمن نظارت بر امور، بستر را جهت سودآوری بخش خصوصی آمادە میسازند و راە پیشرفت ورزش را هموار میکنند. در این جوامع توسعە یافتە کە عموما صاحب ورزش هم هستند، دولت بە مانند داوری عمل میکند کە جامعە و بخش خصوصی قواعد بازی حاکم و مطلوب را بە درستی پیش میبرد و تنها نهادی کە از طرف دولت مستقیما" این نظارت را رهبری مینماید فدراسیون های مربوطە میباشند و بیشترین تلاش هم در این راستاست تا حضور هر چە بیشتر بخش خصوصی مهیا گردد. تنها موردی کە در جریان آن نقش دولت ها بیش از حد متعارف و برجستەتر است رقابتهای المپیک میباشد.
در طول سالیان گذشتە ورزش مهاباد نتوانستە و نخواستە بە مانند بسیاری از شهرستانهای همتراز خود در ریل و جادەی صحیح بە راە بیفتد طوری کە شاهد توسعە و شکوفایی آن باشیم در واقع ورزش در این شهرستانها از مفهوم توسعە در معنای مدرن آن بسیار فاصلە دارد و اساسا" در دوران ماقبل مدرن معنا می یابد و در کمال تاسف ذهنیت حاکم بر بخش وسیعی از مسئولان ورزشی نیز در همان دوران مورد اشارە متوقف شدە است. یکی از دلایل اصلی آن هم سوای تمام کم و کاستی ها، گرفتار آمدن در چنبرەی دولتی بودن ورزش در ایران و بە استمرار آن آسیب پذیری ورزش مهاباد از دخالت های مسئولین سیاسی میباشد. سوای از این ادارەی ورزش و جوانان نیز بە جای نظارت بر ورزش در کمال تاسف در تمام امور مربوط بە ورزش دخالت مینمایند کە اساسا" در قدرت و توانایی آن نیست. با این اوصاف این کانون معتقد است کە نهادهای دولتی و ادارەی ورزش و جوانان بهتر است تمامی قوای خود را در راستای دعوت و حمایت بخش خصوصی و مردمی صرف کنند و راە را برای حضور این گمشدە هموار نمایند و از دخالت بیجا و غیر کارشناسی و هیجانی در ورزش خودداری نمایند.
اما آن چە در دو دورەی یاد شدە در مهاباد از حضور و دخالت دولت در ورزش شاهد بودیم، از نقش فعال هواداران و تماشاگران و سرمستی و خوشحالی بی نظیرشان در هنگام پیروزی تیم، از تاسف و تاثر دلسوزان واقعی ورزش کە صدایشان بە جایی نرسید، از تحمیل هزینەهای بی شمار مادی و معنوی کە بر دوش مردم مهاباد رفت و عادیدی نداشت، از بخشیدن جایگاە کاذب بە والیبال مهاباد و غافل ماندن از هویت و جایگاە اصلی و واقعی آن، باید گفت کە عمر این پیروزی ها بە مانند تیم ها و هیجانات و شادی مردم بسیار کوتاە بود و اکنون بعد از گذشت زمان بدون آنکە کاری اساسی در ورزش والیبال صورت گرفتە باشد تنها خاطرەی کوتاهی از آن ایام باقی ماندە است. زیرا در مورد ورزش سرمایەگذاری و برنامەریزی باید ریشەای و بنیادی صورت پذیرد و تحرک در ورزش را باید بخش خصوصی و از سنین پایە و از پایین بوجود آورد. دخالت دولت و نهادهای سیاسی در امور ورزش بە هر نحوی کە باشد کاری اشتباە و بیهودە است و اقدام شایستەی فرماندار کنونی مهاباد در عدم تیم داری را باید ستود و ارج نهاد. همگی شاهد بودیم رونقی را کە استاندار و فرمانداران قبلی برای والیبال مهاباد خلق کردند، با رفتنشان از میان رفت، زیرا هیچ کار اساسی و زیربنایی انجام نگرفت و اهداف غیر ورزشی در اولویت بها دادن بە ورزش مهاباد وجود داشت و بدون هیچ کار کارشناسانە و درک این واقعیت کە والیبال مهاباد با دستەی اول و لیگ برتر فاصلەی زیادی دارد و بدون توجە بە نیازهای اساسی ورزش مهاباد، پولهای کلانی را هدر دادند کە میتوانستند با آن چند سالن ورزشی یا خانەی والیبال یا خوابگاهی درخور و شایستەی ورزش مهاباد احداث نمایند و با این اعمال غیر کارشناسی و کج فهمانە والیبال مهاباد را هم دوپینگی نمیکردند.
کانون ورزشی زانا ـ بهمن ٩٦