تاريخ: ۱۳۹۶ شنبه ۱۲ فروردين ساعت ۱۰:۴۰ | بازدید: 1234 نظرات: 0 کد مطلب: 3564 |
بە بهانە برگزاری نمایشگاە عکس گروهی وێنا در مهاباد
عبدالقادر نیازی
در روزگار کنونی کە ما در آن بە سرمی بریم، اکثر قریب بە اتفاق مردم از سادەترین قشر گرفتە تا هنرمندان و متخصصین عرصەهای گوناگون، همە با عکس و عکاسی سر و کاردارند. در واقع می توان گفت عکاسی بە شیوەای جای خود را در میان لایەهای مختلف جامعە باز کردە است کە صرفنظر از جایگاە و ارزش آن در جامعە بە عنوان یک رسانە بصری، باید آن را بە عنوان لایە لاینفک و جدا نشدنی از زندگی افراد نیز محسوب کرد. در واقع این ویژگی و کارکرد مهم عکاسی، آن را بە موضوعی جذاب و مهم برای تفکر در یک پارادایم فلسفی تبدیل کردەاست. اگر چە فلسفە عکاسی عمر کوتاهتری نسبت بە فلسفە هنرهای دیگر و حتی موضوعات فلسفی دیگر دارد اما نباید از این نکتە غافل بود کە از طرفی پیچیدگی مطالعە و پژوهش در این عرصە و از طرفی دیگر نیز نبود رشتەهای آکادمیک مربوط بە این عرصە حداقل در ایران و کوردستان بر دشواری کار در این عرصە افزودە است. بە نظر می رسد کە بی اطلاعی منتقدان و حتی فیلسوفان نیز از گسترە و وسعت این هنر نباید در این بین فراموش شود. صرفنظر از درستی و نادرستی هر یک از ادعاهای فوق بە نظرمیرسد کە عکاسی با این شیوە مدرن در کوردستان، اگر چە در حال برداشتن گامهای ابتدایی خود می باشد اما نباید فراموش کرد کە هنر عکاسی در این منطقە بکر و البتە محروم کشور، بدون در نظر گرفتن فاکتورهای سیاسی و اجتماعی و روانی جامعە کوردستان، امریست نافرجام.
مدرن بودن هنر عکاسی در کوردستان بە صورتی کە در نمایشگاە عکاسان مهاباد مشاهده گردید بدون شک از طرفی تفاوت ماهوی عکاسی را با هنرهای دیگر نمایان می سازد و از طرفی حداقل در بستر جامعە کوردی مجال پرسشهای فراوانی را فراهم می آورد و از طرفی فرهنگ کوردی را در دایرە مفهوم پردازی و اندیشەورزی وارد می کند کە نتیجە مهم و ایجابی آن بدون شک زیستن در عکس بە معنای وسیع کلمە می باشد.
اینکە از چند وجە، هنر عکاسی در کوردستان را باید نگاە کرد شاید بیشتر از هر چیزی جواب را بتوان در تاریخ معاصر کورد و گفتمانdiscourse فلسفی و جامعەشناسانە و روان شناسانە و البتە دارای نقص آن یافت اما مهمتر از همە این فاکتورها، این فلسفە عکاسی است کە بە مسایل مربوط بە دنیا و پیرامون آن واکنش نشان می دهد. بخش عمدە این واکنشها کە مربوط بە مفاهیم و گزارەهای تاریخ معاصر و زندگی کورد است کە حداقل پا بە پای هنر عکاسی در این دیار حرکت کردە است. از این منظر هنر عکاسی در کوردستان با عطف بە عکسهای عکاسان مهاباد را می توان نوعی فلسفەورزی در تاریخ و بسترهای جامعەشناسانە و روان شناسانە و حتی سیاسی کورد نیز قلمداد کرد.شاید بتوان اینگونە هم متصور شدکە این نوع رابطە سادە بین عکاس و دنیا، نشأت گرفتە از نیاز و ضرورت دیدە شدن می باشد، اما عکاسی خود نیز فلسفە در وضعیتی است کە هم سوژە را در مواجهە با ابژە قرار میدهد، هم مناسبتهای ویژەای را جلو چشم بینندە قرار می دهد کە بدون شک تامل و تفکر یکی از این مناسبتهاست. بە همین دلیل عکاسی در کوردستان را میتوان بە مثابە شکل دیگری از زندگی بە حساب آورد کە در آن بروز همزمان سوژە و ابژە شدن را مشاهدە نمود کە برآیند و راندمان آن را می توان در رابطە بین عکاس و دوربین، دوربین و سوژە، عکاس و دنیا و...مشاهدە نمود. مهمترین مفاهیم و مولفەهای هنر عکاسی در کوردستان نشأت گرفتە از همین رابطەهای فوق است کە جامعە کوردستان همیشە با انحای متفاوتی مانند"محرومیت، حادثەهای بی شمار، سیاست عقیم، ذهن و اندیشە خنثی شدە، ....." با آن دست و پنجە نرم کردە است. شاید بتوان گفت مهمترین تفاوت مولفەهای درگیر با هنر عکاسی با مولفەهای درگیر با عکاسان کورد در این نکتە نهفتە باشد کە اساسا سوژە عکاسی در کوردستان شاید در نهایت منجر بە خوانشی فلسفی یا روان شناسانە یا جامعەشناسی و سیاسی از عکس گردد ولی آنطور کە استانداردهای جهانی حکم می کنند نبودە است. دلیل مهم این امر را نیز می توان در نبود دیالکتیک بین هنر و جامعە کورد قلمداد کرد چون آنطور کە باید و شاید جامعە کورد هنوز خود را با استانداردهای گلوبالیزە شدە و مدرن وفق ندادە اما از مدرن بودن نسبی هنر عکاسی و سایر هنرها نیز غافل نبودە است. دلیل این کاستی در جامعە کورد را پیش و بیش از آنکە بە دلایل دیگری ارجاع دهیم باید آن را بە ساختار سیاسی و اجتماعی کوردستان نسبت دهیم کە هنوز بە درجە مطلوبی از تعامل با هنر مدرن نرسیدە است. شاید این بدبینی نسبتا ویژە بە جامعە کوردستان، جایگاە تامل و اندیشیدن با هنر مدرن بخصوص عکاسی را تحت الشعاع خود قرار دادە باشد اما نمی توان آن را بە مثابە امری منفک از زندگی ملت کورد قلمداد کرد. حداقل رابطەای کە از عکاسی و جامعە کورد بە دست آمدە آن شیوە از واقع گراییست کە خود عکاس نیز با آن درگیر بودە است. بە همین دلیل می توان صورتبندی مفاهیم و اشیا در آثار عکاسان مهاباد یابید بە مثابە همان واقعیت در نظر گرفتە شود کە خود جامعە کورد نیز با آن همیشە درگیر بودە است. اساسا اگر این نسبت و رابطە را نوعی ارجاع تاریخی یا نوستالوژیکی نیز قلمداد کنیم، نمی توان بدون مراجعە بە زندگی گذشتە و کنونی از آن گذشت کرد بە همین دلیل از این منظر حداقل می توان غیر از وجهە زیبایی شناسانە، وجهە شباهت عکسها بە بسترهای تاریخی و کنونی زندگی کورد را نیز مورد مداقە قرار داد کە اساس آن را ارجاع بە زیرساختهای واقعی تشکیل میدهد. وجە مستند و اسنادی عکس در کوردستان اعتبارش را غیر از همین رسانەای بودن، از حضور عکاس در صحنە هم دریافت می کند. عکس در کوردستان بیشتر از اینکە بە واقعیت شباهت داشتە باشد اصالت خود را از مشاهدە عکاس و حضور در صحنە وام می گیرد بنابراین عکاس کورد بجای واقع گرایی بە نشان دادن واقعیت می پردازد طوری کە حضورش را می توان بە عینە در کادر عکس مشاهدە نمود. متافیزیک حضور در عکس عکاس کورد معنای دیگری از کورد را بە عکس منتقل می کند کە بی غل و غش بودن و خویشتنداری و خلوص و سادگی جز کوچکی از این معانی هستند.
|