حمله پهپادی شب گذشته به میدان گازی کورمور در استان سلیمانیه اقلیم کوردستان، یک زنگ خطر جدی برای امنیت انرژی و ثبات داخلی این اقلیم است. این تأسیسات که توسط شرکت دانهگاز اماراتی اداره میشود، ستون فقرات تأمین گاز نیروگاههای کلیدی برق در اربیل، سلیمانیه و سایر مناطق است. حیاتیترین شریانی که اکنون مسدود شده و خاموشی گستردهای را بر حدود ۸۰ درصد از منطقه تحمیل کرده است.
این اولین حمله نیست.
کورمور در چهار سال اخیر بارها هدف حملات موشکی و پهپادی قرار گرفته، اما حمله اخیر به دلیل قطع کامل جریان گاز و ابعاد وسیع خاموشی، وخیمتر است. حکومت اقلیم کوردستان این اقدام را تروریستی خوانده، اما در غیاب هرگونه اعلام مسئولیت مشخص، معمای بازیگران پشت پرده و انگیزههای آنها همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده است.
اینجاست که ریشه تحلیل باید به عمق پیچیدگیهای ژئوپلیتیک منطقه و اختلافات حزبی داخلی اقلیم کوردستان بزند. حملاتی از این دست معمولاً با انگشت اتهام به سوی دو دسته از بازیگران نشانه میروند. گروههای مسلح مورد حمایت منطقهای که منافع اقتصادی یا سیاسی اقلیم را هدف قرار میدهند و یا طرفهای داخلی که از اختلافات عمیق میان احزاب اصلی، یعنی حزب دموکرات کوردستان (پارتی) به رهبری بارزانیها در اربیل و اتحادیه میهنی کوردستان (یکیتی) به رهبری بافل طالبانی در سلیمانیه، تغذیه میکنند.
سلیمانیه محل وقوع حمله، عملاً در حوزه نفوذ یکیتی قرار دارد و کورمور، به مثابه یکی از بزرگترین منابع تولید برق و گاز اقلیم، همواره نقطه حساس این رقابتهای داخلی بوده است. این سؤال کلیدی مطرح است که آیا این حمله تلاشی برای تضعیف موقعیت اقتصادی و توانایی دولت اقلیم به رهبری پارتی در ارائه خدمات حیاتی بوده است؟ یا اینکه گروههای شبهنظامی به منظور تأثیرگذاری بر صادرات انرژی و موقعیت بینالمللی اقلیم دست به کار شدهاند؟
نخست وزیر اقلیم، مسرور بارزانی، بیدرنگ از آمریکا و جامعه بینالملل خواستار تأمین سامانههای دفاعی برای حفاظت از تأسیسات حیاتی شد. این درخواست علاوه بر بعد دفاعی، یک پیام سیاسی روشن دارد. نشان دادن ضعف امنیتی سلیمانیه در کنترل حوزه خود، در مقابل توانایی اربیل.
این وضعیت زمینهساز تشدید جنگ قدرت سرد میان پارتی و یکیتی است. خاموشیها و بحران خدمات، میتواند خشم عمومی را علیه دولت محلی در مناطق تحت نفوذ یکیتی برانگیزد و این حزب را تحت فشار قرار دهد. به عبارت دیگر حمله پهپادی، در عمل به ابزاری برای تسویهحسابهای سیاسی داخلی تبدیل شده است، جایی که بحران انرژی به بحران سیاسی دامن میزند.
پیامد فوری این حمله، توقف توسعه پروژههای انرژی و دلسرد شدن سرمایهگذاران خارجی است. در یک منطقه که هنوز از ناآرامیها و فشارهای بغداد بر سر صادرات نفت و گاز رنج میبرد، چنین حملاتی شکنندگی اقتصادی اقلیم را عریان میکند. در بعد منطقهای، این حملات تلاشی است برای محدود کردن استقلال اقتصادی اقلیم کوردستان و جلوگیری از تبدیل شدن آن به یک صادرکننده عمده انرژی.
تکرار حملات به کورمور، این گمانه را تقویت میکند که ثبات اقلیم، تنها به موازنه قدرت میان احزاب کوردی محدود نیست، بلکه بازیگران منطقهای با استفاده از بحرانهای داخلی و فقدان یک سیستم دفاعی کارآمد، اهداف خود را پیش میبرند و مردم عادی هزینه این رقابتهای پنهان و آشکار را با زندگی در تاریکی میپردازند.
آیا این بحران سرانجام دو حزب رقیب را وادار به همکاری امنیتی و ایجاد چتر دفاعی مشترک خواهد کرد، یا شکافهای داخلی را عمیقتر میسازد؟ این پرسشی است که آینده اقلیم کوردستان به پاسخ آن گره خورده است.