تاريخ: ۱۵ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۹ | بازدید: 460 نظرات: 1 کد مطلب: 25127 |
خبر کوتاه این بود؟
دکتر عمر اطمیشی درگذشت.
در میان حیرت شیفتگان و خادمان تعلیم و تربیت جهان چهره جهانی آموزش و پرورش و یونسکو دارفانی را وداع گفت و...
دکتر عمر اوطمیشی در سال 1324 شمسی در شهر زیبای مهاباد دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و سایر مقاطع تحصیلی را در شهر مهاباد شهری که همواره به آن عشق می ورزید، به پایان رسانید. سپس پس از طی دوره سربازی در قالب طرح سرباز معلم، جهت تکمیل تحصیلات علمی راهی آمریکا شد. سال ها در کشور آمریکا مدارج مختلف تحصیلی رابا والاترین درجات علمی سپری کرد و در نهایت با اخذ مدرک دکتری جامعه شناسی از دانشگاه میشیگان راهی مملکت شد؛. پس از بازگشت به ایران، دکتر اوطمیشی به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تهران مشغول فعالیت شد پس از مدتی توقف در شهر تهران عشق و علاقه به توسعه تعلیم و تربیت دیار خویش وی را راهی شهر خود مهاباد نمود. او در زمینه های جامعه شناسی، تعلیم و تربیت، هوش و توسعه تخصص داشت و در محافل علمی به عنوان چهره ای اندیشمند شناخته می شد. علاقه او به آموزش، توسعه علمی مناطق محروم و ارتقای کیفیت آموزش عالی، مسیر حرفه ای اش را شکل داددر همان زمان که عبدالرحیم نوربخش نماینده دور چهارم مجلس شورای اسلامی با خواهش وی برای پیگیری و توسعه آموزش در دیار خویش راهی این شهر شد. با کمترین امکانات مناطق محروم یکی از مهم ترین مراکز آموزش عالی در جنوب استان را پی ریزی نمود. و یکی از مهم ترین بخش های زندگی علمی دکتر اوطمیشی، تأسیس و توسعه دانشگاه پیام نور مهاباد بود. در شهریور ۱۳۷۲، فعالیت این دانشگاه در یک ساختمان استیجاری در خیابان حافظ مهاباد آغاز شد.با تلاش های شبانه روزی او، در سال ۱۳۷۴ فاز نخست ساختمان اصلی دانشگاه در محل فعلی کلید خورد و تنها دو سال بعد به بهره برداری رسید. دکتر اوطمیشی تا سال ۱۳۸۲ ریاست این مرکز آموزشی را بر عهده داشت و در این دوران، نقشی کلیدی در گسترش آموزش عالی در مهاباد و مناطق اطراف ایفا کرد عاقبت دکتر عمر اوطمیشی در ۱۱ مهر ۱۴۰۴ در سن ۸۰ سالگی و بر اثر بیماری در تهران درگذشت. طبق وصیت او، مراسم تشییع و خاکسپاری در تهران برگزار خواهد شد و هیچ گونه مراسمی در مسجد یا منزل در تهران و مهاباد انجام نخواهد گرفت. همچنین هزینه های مربوطه طبق وصیت، صرف امور اجتماعی می شود.
اینجانب افتخار تلمذ از حضور این استاد فرزانه را در طی دوره کارشناسی آموزش ابتدایی در اولین دوره این رشته در دانشگاه آزاد اسلامی واحد مهاباد را داشتم. بخشی از تغییرات آموزش ابتدایی استان آذربایجان غربی را باید حاصل تفکرات ناب این استاد در دوره استادی در دانشگاههای مهاباد و ارومیه حاصل حضور وی دانست.
نگاهی کوتاه به بخشی از تفکرات استاد در کلاس های درس از نگاه دانشجویی که به شرف بازنشستگی ناِیل شده است:
دانش آموزان همه نخبه هستند. سیستم و جایگاه غیر علمی معلمان، دانش آموزان را درسیستم آموزشی دچار ضعف و رکود می نماید. وی در کرسی ترویج مدارس تیزهوشان در ترازوی عدالت آموزشی با اشاره به این که به کلاس اول دبستان میروند نه فقط باهوش بلکه تیزهوشها هستند، اظهار داشت: هزاران دانشآموز تیزهوش در غیر مدارس سمپاد تحصیل میکنند. می کنند. چگونه میشود در جامعهای که توسعه یافته است از میان 15 میلیون دانشآموز 15 هزار نفر را جدا کرده و در مدارس تیزهوشان آموزش داد و چند برابر آن را در مدارس نمونه دولتی، غیر انتفاعی و سایر مدارس خاص.دانشآموزان را نباید در مدارس خاص قرار داد، بچهها در کپسول زندگی نخواهند کرد و در آینده در جامعه حضور مییابند بنابراین باید با هم روند اجتماعی را طی کنند.استاد معتقد بود: تست هوش دروغ و باطل و استعدادکُش است و عددی که به ما میدهد مقدار اطلاعات و محفوظاتی را نشان میدهد که آن ساعت، آن روز، در آن سالن یک دانشآموز به کمک هوش و حافظه و کلی از عوامل پیدا و پنهان دیگر حفظ کرده و آن را روی ورقه کاغذ استفراغ علمی کرده است، این نشان دهنده هوش نیست و مقداری از حافظه را نشان می دهد و تعداد زیادی از عوامل خانواده و مدرسه را نشان می دهد.
به شدت معتقد به تبعیض مثبت در جهت رفع کاستی های سیستم تعلیم و تربیت کودکان روستایی بود و اعتقاد راسخ به استفاده از معلمان مجرب برای آموزش کودکان روستایی داشته و معتقد بود که سیستم تعلیم و تربیت باید با اعطای مشوق های مادی و معنوی زمینه ای را فراهم نماید که بهترین و باتجربه ترین های معلمان در مدارس مناطق محروم و روستاهای دور افتاده به تعلیم و تربیت نونهالان و آینده سازان مملکت اقدام نمایند. طرحی که مدتی درقالب مجتمع های آموزشی و اعطای تسهیلات ویژه به معلمان در مناطق محروم مملکت اجرا شد و سپس بعد از مدت اندکی به فراموشی سپرده شد. معتقد بود این دانش آموزان و بسیاری از ابعاد جامعه محروم؛ عقب مانده نبوده و نیستند و تنها عقب نگه داشته شده هستند.
آموزش و پرورش را به عنوان سیستمی کاملا هماهنگ و منظم متشکل از تمامی اجزای نرم افزاری و سخت افزار و مجموعه ای کاملا منظم از دانش آموز، معلم و اولیا و جامعه تجسم نموده و معتقد به تغییرات در تمامی سیستم بوده و توجه ویژه به آموزش و پرورش را عامل توسعه همه جانبه جامعه اعلام می کرد.
استاد که سال ها استاد دانشگاه آزاد و پیام نور شهر مهاباد بود. مظهر نظم و ترتیب منسجم در کلاس درس بوده و همواره به یاد دارم حتی کلاس محل تدریس استاد نیز با سایر اساتید متفاوت بوده و در محل حقیر و قدیمی تشکیل کلاس های درس دانشگاه آزاد در میدان شهرداری نیز مکان و زمان تدریس درس های جامعه شناسی استاد دارای تفاوت های خاصی بود. کسانی که در کلاس درس استادبودند به خاطر دارند شیوه آموزش، ارائه مطلب و حتی؛ آزمون های استاد با سایر اساتید متفاوت بوده و سبکی کاملا جدید با متد علمی جدید دنیا را تجسم می کرد. حتی دقیقا به یاد دارم که یکی از مراقبان آزمون پایان ترم می گفت: وقتی که نظر و اندیشه هر کس برای استاد محترم است، و همه باید یاد بگیرند ؛ ما مراقبتمان در این آزمون برای چیست؟ تمامی سوالات تحلیلی و کاملا علمی که با بهره گیری از نظرات مطرح شده در کلاس های درس پاسخ داده می شد.
استاد رسالت دانشگاهها را تبدیل دانش آموز به دانشجو ذکر کرده که معمولا دانشگاهها در انجام این رسالت به دلایل مختلف ناموفق هستند.
استاد معتقد بود سیستم آموزشی کشور باید به گونه ای باشد که همه احساس لذت از کلاس های درس داشته باشند و همه یاد بگیرند و لذت از کلاس بیرند و همه باید بالاترین نمرات را که حاصل یادگیری های درست است، کسب نمایند. شادروان استاد اطمیشی سیستم آزمون راهنمایی و رانندگی رایکی از سیستمهای صحیح اعلام می کرد که همه تنها با کسب بالاترین نمره و تنها باحداکثر سه غلط در پاسخگویی در آزمون کتبی موفق خواهند شد. چرا این سیستم را تباید در نظام تعلیم و تربیت اجرا کرد.
استاد معتقد بود: انسان پرتوی از وجود خداوند و اشرف مخلوقات است و دارای استعداد سرشار و تا حد اعلاء قابل تعليم است، و از نظر حق تعليم وتربيت، با همنوعانش برابر است. با نظريه ها و روش هاي كم نگر، محـدود كننــده روانشناسی نميتوان انسان های دانـا توانای سطح بالا را پروراند، در جامعه شناسی تعليم / تربيت جــدا" ادعا داشت؛ نظريه ها و روش های وسيع نگر و توان افزای اين علم تقريبا" همه انسـان ها را مستعد و لايق و نيازمند دانا – توانا بودن در سطح بسيار رفيع مي داند و روش هاي مناسب براي پرورش تقريبا” همه انسان ها (در حد بسيار بسيار بالا) را در عمل ودر قالب کارگاههای آموزشی ارائه مي كرد.
استاد می گفت: با روش تدریس های فعلی معلمان شریف مشکل دارم، آنها عاشق بچهها هستند اما این کافی نیست. مراکز تربیت معلم، معلمان را در کلاسداری و شاگردداری و شیوه های به روز علمی توانمند و تربیت نمیکنند این نوع تدریس که در مدارس ما رایج است مانند دادگاه است. منزلت معلم را باید در جامعه بالا برد، معلم را به خوبی تربیت کرد به این ترتیب اگر وارد کلاس شود عاشق معلمی است. مدارس روز اول نابغه تحولی میگیرند و بعد از 12 سال عقبافتاده در کسب دانش زندگی تحویل میدهند.
استاد می گفت:
جامعه اي متمدن است كه در آن، همه مردم (تقريبا” همه مردم)، شايسته شوند و همه (شايسته ها) سالار باشند؛ نه جامعه اي كه در آن، شايستگان، سالار ناشايستگان باشند، آنهم در شرايطي كه اين شايستگان – ناشايستگان را عمدتا” نظام تعليم / تربيت جامعه بويژه نظام تعليم / تربيت رسمي آن، تربيت و تفكيك (قشربندي) كرده و گواهي شايستگي و ناشايستگي را به آنان اعطاء ميكند (و سپس استدلال آهنيني! را براي در اختيار گرفتن قدرت اجتماعي توسط شايستگاني كه خود آنها را ساخته و ناشايستگاني را نيز جهت پذيرش شايستگی / سروري آن شايستگان آماده كرده است، ارائه می نمايد. حتي، براي تداوم سالاري شايستگان، ضرورت دارد كه ناشايستگان نيز شايسته شوند!)
وقتي كه مردم جامعه اي عموما” شايسته و سالار شوند، جامعه متمدن ميشود. وقتي كه همه جوامع، متمدن شدند (توسعه يافتند)، هم توسعه / تمدن پايدار مي ماند، هم گفتگو در درون جوامع و بين جوامع، امري طبيعي، سهل، روان و ممكن و قطعا" اجتناب ناپذير ميگردد. در چنين وضعيتي، صحبت از «گفتگوي تمدن ها» ضرورتي نخواهد داشت و بحث «جنگ تمدن ها»، مسلما” نادرست مينمايد. تمدن، ماهيتا"، گفتگو در دورن و گفتگو با بيرون (با تمدن هاي ديگر) را اجتناب ناپذير می گرداند، همچنين، تمدن، ماهيتا” نمی تواند نه در درون و نه با بيرون، بجنگد (فرهنگ هاي نامتمدن هستند كه مستعد جنگ اند و مي جنگند!) پرورش انسان هاي متمدن براي داشتن جامعه متمدن. الزاما” نياز به استفاده از جامعه شناسي تعليم / تربيت (البته جامعه شناسي تعليم/تربيت درست)، همراه با ساير علوم رفتاري،به درستي، دارد. اين ادعا منطبق بر منطق است كه بگوئيم، به كارگيري همه علوم رفتاري (به درستي)، منجمله جامعه شناسی تعليم/تربيت، جهت تعليم/تربيت انسان ها، جوامع را قادر خواهد كرد تا برای شکاف نسل ها، خصومت طبقاتی، نابسامانی های اجتماعی و سایر آسیب های اجتماعی و از خود بیگانگی و از خدا بیگانگی انسانها چاره ای (چاره ای اساسی) اندیشید.
دکتر اوطمیشی. عمر (پژوهشگر سند ملی و عضو کمیته مطالعات و نظری). در تحلیل علمی مبانی جامعه شناختی سند ملی آموزش و پرورش (چشم انداز بیست ساله 1384 - 1404) اسفندماه 1385 بسیاری از واقعیت های نظام تعلیم و تربیت کشور را بیان می کند می گوید:
اینجانب از دیدگاه جامعه شناسی آموزش و پرورش، با توجه به منابع غنی پژوهشی درباره بازده نظام در دهه های اخیر، و به کمک نظریه های مهم علم مزبور، به تبین میزان شمول نظریه های آن بر نظام آموزش و پرورش می پردازم و استدلال میکنم که از نظریه های مهم جامعه شناسی آموزش و پرورش به ویژه دو نظریه کارکردی و تعارضی چه حد درباره نظام آموزش و پرورش ما صادق است و نظریه دیگر، مانند نظریه های برچسب زنی، نظریه های تصمیم گیری برای یادگیری نظریه انتظار ، نظریه معاملات سمبلیک، و برنامه هایی آشکار و پنهان درسی و همچنین خود تحقق بخشی پیشگوئی ها درباره فرد (دانش آموز)، چه تحلیل و تبیین دقیقی برای ما دارند. و ما را به چه رهنمودها و راهکارهایی برای برون رفت از وضعی غیرقابل قبول فعلی به ما پیشنهاد می کند. و...
استاد در تحلیل سند ملی آموزش و پرورش می نویسد: نگارنده، به دلائل جامعه شناختی مهم و محکمی، منحنیJ شکل را برای توزيع آدم ها (منجمله دانش آموزان و دانشجويان) از نظر هوش، درست ميداند. بدين معنی که جزه عده ای بسيار کم، تقربيا" همه انسان ها استعداد بسيار بالايی برای يادگرفتن دارند و اگر شرايط ذهنی و عينی و فضای فرهنگی – اجتماعی لازم فراهم شود، آمادگی های روانی برای «يادگيری های حداکثر» و نتيجتا" خود «يادگيری حداکثر» عايد همه (تقريبا" همه) خواهد گرديد.
عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور، هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس، با تالفیات متعدد و چاپ مقالات و حضور در سمینارهای بین المللی و کتابهای علمی و عضو گروه علمی سمینارهای متعدد بین المللی تنها بخشی از فعالیت های معرفی شده استاد است.
مطالعات تحقیقات دهه های اخیر در باره بازده آموزش و پرورش جامعه ما، مبین این واقعیت تلخ و نگران کننده است که نظام آموزش و پرورش در پرورش نوع افرادی که در هر دوره یا دولت (در نظام سابق و فعلی) مد نظر بوده موفق نبوده است و با نگاه مقایسه ای دقیقی می توان گفت، نظام آموزش و پرورشی که (بسیار مشابه همین نظام آموزش و پرورش فعلی) نتوانسته است افراد مورد نظر نظام و مسئولان گذشته را تربیت کند، با وضعیتی که اکنون نظام آموزش از نظر دیدگاههای علمی حاکم برآن، ارزش ها و روشهای جاری در آن دارد، نیز قطعاٌ نخواهد توانست (انسانهای مطلوب) مورد نظر ما را در آینده تحویلمان دهد.
استاد از جمله معدود اساتید برجسته جهان بود که مرکز علمی فرهنگی سازمان ملل متح یونسکو در اجرای برنامه های تغییر در سیستم های آموزشی جهان با وی در مکاتبه بود و از نظریات وی در اجرای برنامه های تغییر در سیستم آموزشی جهان استفاده می کرد.
مشتاقان و شاگردان استاد در سال های متمادی مشتاق دیدار و زیارت استاد بودند؛ افسوس که وی در تهران ماندگار شد. آرزوی شاگردان استاد این بود که به عنوان نخبه بی بدیل دارای نظرات مهم در تحول ساختار تعلیم و تربیت و افتخار تمامی کردان جهان مزار وی نیز در کنار سایر مشاهیر کرد در مقبره الشعرای مهاباد می بود.
به پیشنهاد این جانب بسیار مناسب خواهد بود که دانشگاه پیام نور مهاباد به عنوان قطب علمی دانشگاههای جنوب استان که خود استاد بنیان گذار آن بوده به نام وی مزین شود، تا نام این نخبه علمی هرچه بیشتر برای آینده سازان منطقه تجلی یابد شود.
بی شک سال ها تلمذ در حضور استاد و و کسب فیض از محضر وی را نمی توان در قالب این مطالب کوتاه بیان کرد و قطعا شخصیت علمی و جایگاه استاد را باید در قالب سمینارهای بین المللی با حضور اندیشمندان جهانی تحلیل نمود و به نسل حاضر ارائه نمود.
از استاد پرسیده بودند کجا را از همه جای جهان بیشتر دوست داری او فرموده مهاباد و پرسیده بوند بعد از مهاباد که او اظهار داشته بود مهاباد و مهاباد.
یادش بخیر و راهش پر تداوم و اندیشه های هایش متعالی و پاینده باد و...
![]() |