هیچ زخمی عمیقتر از امید بربادرفته و
هیچ دردی غمگین تر از رؤیایی که زیر چرخ بیتفاوتی مسئولان له میشود، نیست!
و شاهو، امروز قربانی همین بیتفاوتیست؛ تیمی که میتوانست افتخار مهاباد باشد، امروز در سایهی وعدههای عملنشده، بیپناه ایستاده، بیآنکه دستی برای یاری دراز شود.
از فوتبال نمیگوییم! بلکه از یک هویت میگوییم، از ریشههایی که سالهاست در قلب زمینهای خاکی این شهر میتپند.
از اشتیاق جوانانی که میخواهند دیده شوند، بمانند و بسازند.
اما متاسفانه غرور مهاباد دارد زیر بار بیتوجهی مسئولین شهرستانی از فرماندار تا شهرداری و شورا و سایر ادارات خاک میخورد.
ادامهی این بیتوجهی، موجب ناامیدی جوانان مستعد شهرستان و منطقه و هچنین تضعیف ظرفیتهای ورزشی و اجتماعی شهر خواهد شد.
مسئولین محترم شهر مهاباد!
این سکوت، این انفعال، این بیعملی، هیچ توجیهی ندارد. شما به نسلی بدهکارید که هر روز از جیب غیرت خود هزینه میکند.
به عنوان رسانهی طرفدار فوتبال و باشگاه شاهو مهاباد و به مطالبهگری هزاران هوادار فوتبال مهاباد، ما این سوال را با صدای بلند میپرسیم:
تا کی باید شاهو تنها بماند؟
تا کی باید استعدادهای این شهر، به خاطر ناتوانی تصمیمگیران از صحنه حذف شوند؟
تا کی باید مهاباد، پشتخط وعدهها بماند؟
و در این میان، نام یک مسئول بیش از دیگران در اذهان تکرار میشود:
جناب آقای مهندس بابک رستمپور، شهردار محترم و فهیم مهاباد
روزگاری که در بوکان بودید همه دیدند که چگونه همواره در کنار تیم سردار بوکان ایستادید، حمایت کردید و نگذاشتید آن تیم در دل بحران تنها بماند.
حال سؤال صریح ما این است:
چرا امروز در خاک و شهر خود، از تیم شاهو، که نیازمندترین روزهایش را میگذراند، حمایت نمیکنید؟
آیا آنجا شورای حامیتری داشتید؟
یا اینجا کسانی نمیگذارند که به شاهو کمک کنید؟
یا باور به تیمهای مردمی دیگر رنگ باخته است؟
این سوالات، تنها صدای ما نیستند، بلکه فریاد هوادارانیاند که دیگر صبرشان لبریز شده؛
صدای جوانانیاند که میخواهند بدانند چرا وقتی نوبت به مهاباد میرسد، همیشه حمایتها کمرنگ یا مشروط میشود.
شاهو، میتواند منبع غرور باشد؛ میتواند فرصت اقتصادی و فرهنگی باشد.
اما نه بدون حمایت، نه بدون اراده، و نه در سایهی سیاستهای بیروح مسئولینی که با این مردم مسئول شدند.
اگر امروز شاهو را تنها بگذارید، فردا، فقط یک تیم را از دست ندادهاید.
بلکه یک نسل را از دست دادهاید. نسلی که دیگر اعتمادی ندارد و انگیزهای برای ماندن نمیبیند.
مهاباد، حق دارد تیمی داشته باشد که پشتوانهاش نه وعده، که عمل باشد.
و شاهو، شایستهی آن است که بلند شود، بدرخشد، و به جایگاه واقعیاش بازگردد.
ما هشدار میدهیم، بیتفاوتی امروز، بیاعتمادی فرداست.
و تاریخ، تمام این لحظات را ثبت میکند.
یا به نام شما، یا به زیان شما.