تاريخ: ۱۳۹۵ جمعه ۲۰ اسفند ساعت ۱۰:۴۷ | بازدید: 1431 نظرات: 2 کد مطلب: 3367 |
د. محمد رحیمیان
این است اولین آزمایش اگر واقعاً ما مردمان بیدار و علاقەمند هستیم
به بهانه انتشار مجله ادبی-هنری «شی»
هاژه ـ دوشنبه یازدهم تیرماه سال یکهزار و سیصد و بیست و چهار شمسی، «نامه هفتگی کوهستان» - سال اول، شماره نوزدهم-، با مدیر مسئولی دکتر اسماعیل اردلان، یادداشتی را با عنوان «پیرامون ادبیات کوردی» به قلم استاد عبدالرحمن شرفکندی (ماموستا هه ژار) منتشر کرده است که نویسنده در آن از اهمیت جایگاه پژوهش و تحقیق در فرهنگ و ادبیات ملل از جانب روشنفکران ممالک متمدن سخن گفته و به انتشار مجله کوردی «دهنگی گیتی تازه» از طرف بریتانیا در بغداد و در گیرودار جنگ جهانی دوم و انتشار مجله «ریی تازه» در روسیه اشاره میکند. نویسنده در این یادداشت کوتاه از برادران پارسی زبان گلەمند است که هیچ اطلاعی از ادبیات کوردی و شاعران آن ندارند، در حالی که کشورهایی مانند انگلیس و روسیه مباردت به انتشار نشریەی کوردی درباره زبان و ادبیات کوردی مینمایند و میپرسد اگر روزی یک نفر انگلیسی یا روسی از ادبای طراز اول تهران درباره مولوی هەورامانی، ناری مریوانی، قانع، حریق مکری و دیگرانی که ایرانیاند و اشعاری نغز و دلکش سرودەاند، بپرسد، این روشنفکران و ادیبان ایرانی در پاسخ آن مستشرق چه خواهند گفت؟ پس از این هشدار وی از ضرورت گفتگوی فرهنگی میان مرکز و پیرامون و اقوام سخن به میان میآورد و ضرورت ایجاد تسهیلات برای چاپ و نشر آثار ادبی را مطرح مینماید تا از طریق آن جهانیان با ذوق و قریحه کوردها آشنا شوند. استاد هەژار برای شکوفایی فرهنگ و ادب کوردی پیشنهادهایی ارائه میکند و از ضرورت تهیه اساسنامهای در خصوص این موضوع در هفتهنامه سخن میگوید و یادداشت خود را با نکتهی مهمی به پایان میبرد: «بنابراین علاقهمندان میتوانند از این ساعت در این باب با ما مکاتبه کنند. اداره نامه کوهستان برای اینکار شعبه مخصوصی باز کرده که پیشنهادات و مکاتبات را با کمال میل و افتخارمیپذیرد. این است اولین آزمایش اگر واقعاً ما مردمان بیدار و علاقهمند هستیم. میزان لیاقت و استعداد خود را به عموم نشان خواهیم داد و اگر هم نالایق و موجب توسری خوری هستیم آن را دیگر نباید بر دیگران خرده گرفت. ملت نالایق حق حیات ندارد و باید از میان برود».[1]
اکنون 71 سال از انتشار این نامه میگذرد. نامهای که در نوع خود و به ضرورت روزگار و به لحاظ تاریخی میتوان آن را مانیفستی برای ترقی و تعالی زبان و ادبیات کوردی قلمداد کرد. مطابق تحلیل این نامه اگر امروز پس از هفتاد و یک سال، علیرغم محدودیتهای تاریخی و انواع تنگناها، ما دارای کتاب و روزنامه و مطبوعات کوردی هستیم، لابد ملتی لایق و دارای حق حیاتیم. حیاتی که خود را نه در زیست بیولوژیکی بلکه در المانهای فکری و فرهنگی نشان میدهد.
نامه هفتهنامه کوهستان، نمودی از این واقعیت است که ما در قبال تاریخ و وضعیت مدرن خود، واجد یک خودآگاهی با رویکرد قومی و ملی بودهایم و ضرورت زمان را دریافتهایم. هفتاد و یک سال پیش از این، در مانیفستی ههژارانه، ضرورت مطبوعات، نوشتن، انتشار، خواندن و ضرورت گفتمان جدید بیان شده است که طبق آن یک ملت و روشنفکرانش در مقابل یک آزمایش بزرگ در مرز میان ماندن و از میان رفتن قرار گرفتهاند. این هفتهنامه تا چند شماره ادامه داشت و چه تعداد از مردم و اهل فن به پیشواز سخن ههژار رفتهاند در جای خود قابل تحلیل است اما آنچه در این نامه حائز اهمیت است، توجه به حکمی تاریخی است که از جانب یک نویسنده، شاعر و مترجم نامدار صادر میشود و پیشنهای فکری را برای اکنون مطبوعات ما فراهم میکند. پیشنهای که همراه با آگاهی از وضعیت و واقعیت خود است. شرایطی که در صورت عدم درک آن، گریزی از نابودی و اضمحلال نیست. این عبارت هانری کربن که میگوید:«آدمی نمیتواند خود را از گذشته آزاد سازد، بیآنکه خودِ آن گذشته را آزاد ساخته باشد»، ما را با این پرسش مواجه مینماید که آیا گذشته خود را آزاد ساختهایم؟ پرسشی که ممکن است گمانهایی را در خصوص چیستی یا حتی موجودیت گذشته در ذهنمان پدید آورد. با فرض رهایی از چنین تردیدهای جدی تاریخی، ممکن است بپرسیم چگونه و تا چه اندازهای خود را از گذشته آزاد ساختهایم؟
رهایی گذشته و به تبع آن رهایی خود، مسئولیت مدرنی است که به ما وانهاده شده است. مسئولیت آگاهی از وضعیت خود، مسئولت آگاهی بخشی، مسئولیت تبیین خودآگاهی دوران، شفافسازی وضعیت اکنون خویشتن، ارتقای هشیاری اجتماعی و فرهنگی، درک ظرفیتهای خویشتن به مثابه یک انسان کورد در اکنون جهان، تبدیل خویشتن به امر اثباتپذیر، تصدیق خودآگاهی جمعی، ایجاد اعتماد به نفس اجتماعی و تاریخی و ایجاد یک فدراتیو فکری برای برساختن یک تشخّص قومی و ملی. و این همه از طریق یک گفتمان میسر میشود. گفتمانی که از طریق آن بتوانیم در اکنونِ خود مأوی گزینیم یعنی در تاریخ خود سکونت یابیم و از قِبَل آن هستمندی خویشتن را ادراک نماییم و به اثبات آن مبادرت ورزیم.
سکنی گزینی اکنون ضرورت روزگار ما در عصر امحای سکونتها و عصریست که «هرآنچه سخت و متصلب است دود میشود و به هوا میرود». درک مضمون هیدگری سکنی گزیدن در زبان و تقرر یافتن در وجود، تقرر در حیات فکری، در اندیشه، در رسانه، در انتشار، در روزنامه و در مجله. تقرر در گفتمان «شی». یعنی گفتمان واژه و زبان، گفتمان ابداع و افقهای نامکشوف.
نامهی هفتهنامه کوهستان همراه با تاریخ یکصد و بیست ساله مطبوعات کوردی، اشارهای است به تلاشی پرفراز و نشیب برای سکنی گزینی. انتشار دومین شماره مجله تخصصی «شی» با نامه فریا یونسی در جایگاه سردبیر آن با عنوان «نامهیهک بو نووسهرانی کورد» (نامه ای به نویسندگان کورد) و دعوت به تأسیس آکادمی موازی، و انتشار «مانیفست ناشوین» دکتر مسعود بیننده، اوج این تلاشها و درک درست زمانه و زمینه های سکنی گزینی است. تبیین، یادآوری و پذیرش مسئولیت مدرن، عمل به آن و دعوت از جامعه فکری کوردستان برای قرار گرفتن در ساحت وجود و تقرر یافتن در زبان یعنی در هستی اکنون خویشتن.
مجله «شی» با دورنمای انتشار یک نشریه آوانگارد و تخصصی با هویت و تشخص مطبوعاتی کوردی، با درک درست وضعیت کنونی و جایگاه زبانی و فرهنگی و ضرورتهای تاریخی و با رویکردی متمایز و خلاقانه، جامعهی روشنفکری کوردی را در معرض آزمایش قرار داده است. انطباق معنی داری میان نامهی کوهستان و نامهی «شی» وجود دارد که ضمن مشابهت درک تاریخی شرایط و یادوآری اقدام و عمل به مسئولیت فرد فرد نویسندگان و اهل اندیشه و خوانندگان، تمایز، تحول و تفاوت تاریخی و فلسفی این دو برهه را نیز نشان میدهد.
«شی» اشارهای است به گفتمان ابداع و ابتکار، تصدیق تمایز و تنوع، تبدیل خویشتن از امری ابژکتیو و منفعل به سوژهای فعال برای صدور احکامِ بودن و ماندن و سکنی گزیدن در جهان. ترسیم افقهایی برای روزنامه نگاری، مقاله نویسی، تأمل و پرسش و تردید و اندیشه در بومزیست فرهنگی کوردی. تبدیل صیرورت و شدن تاریخی ما به اندیشه و سکنی گزیدن در واژه، در زبان و در شدن برای فعلیت و تشخّص یک ملت در متن جهان.
«شی» همچون موارد انبوه دیگر در حوزههای فکری و فرهنگی، ما را در معرض آزمایشی دیگر قرار میدهد که بنابه سبک و ساختار خود، جزو نخستین هاست و این عبارت استاد ههژار را فرایاد میآورد: «این است اولین آزمایش اگر واقعاً ما مردمان بیدار و علاقەمند هستیم».
[1]- حوسین، هیمداد، روژنامەوانی کوردی، هەولیر: ئاراس، 2008، ل: 133
|