تاريخ: ۱۴۰۳ شنبه ۲۴ شهريور ساعت ۲۱:۲۴ بازدید: 420      نظرات: 0      کد مطلب: 23524

آیا آسمان به زمین خورد؟

زانیار دانشیار، کارشناس ارشد عکاسی


رولان بارت درکتاب اتاق روشن چگونگی اثر بخشی یک عکس در مخاطب را با کاربست ابزارهای تحلیلیِ نشانه شناسی به چالش کشیده و پس ازکَند وکاو و خوانش آنها به نتایج ارزشمندی رسیده است که به واسطه ی آن میتوان پدیده ی عکس را در دو محور هنرِ زیبا (fine art ) و یا صرفا یک رخداد مکانیکی جهت بخشید .
عکس می تواند عکاس محور باشد و با تولید رمزگان های فرهنگی و هنری شرایطی را مهیا نماید که مخاطب را منقلب کرده و چهره ی دلالت گر خود را به آن تحمیل کند. در دیگر سوی هم می تواند تنها کنشی مکانیکی بوده که واقعیت موجود را به واحد ها و مولفه هایی تجزیه و تقسیم نماید و یا فراتر از این دو دسته در چهارچوب تخیلات فرد بر محتوایی رویا گونه شناور گردد. 
حال با دیدن تابلو های عکس در جشنواره ی آسمان چند پرسش اساسی مطرح می شود 
آنچه در آسمان مهاباد رقصید و به نمایش در آمد چه بود و در کدام دسته قرار داشت ؟
آثار ارائه شده تا چه اندازه توانست ماهیت این هنر را توصیف و تبلیغ کند ؟
و مهم تر اینکه بخش عکس در این جشنواره تا چه اندازه توانسته رسالت خود را در این زادبوم به جای آورد و در بیان و ارائه ی فرهنگ و آداب مندی کُردهای شمال غرب ایران چگونه و تا چه اندازه موفق بود ؟ 
شایان ذکر است این جستار نه در پی کشف تفکر آیزنشتاینی در پسِ عکس های به نمایش در آمده است و نه در پی تصلیب آثار ارائه شده، بلکه با نگرشی مثبت و سازنده به دنبال روشن کردن چند نکته ی اساسی است تا مخاطب بعد از خواندن این نوشته بتواند به پرسش های مطرح شده پاسخی ضمنی بدهد.
برای یافتن و کشف حقیقت بهتر است که نگاهی به فراخوان اولیه جشنواره انداخت و به عدم انسجام و شیوه ی پرداخت نادرستِ آن اشاره نمود. فراخوانی که درساختار دچار نقصان و کاستی باشد قدر مسلم جامعه ی عکاس و علاقه مندان را نیزگمراه خواهدکرد و چه بسا شرایط برای سوء استفاده های احتمالی را نیز موجب شود. با نگاهی گذرا به متن فراخوان به سادگی می شود به اشکالات اساسی آن پی برد که منشاء آن می تواند بکارگیری افراد غیر متخصص دراین زمینه باشد. اهمیت یک فراخوان صحیح زمانی هویدا می گردد که هیئت داوری مراحل گزینش عکس ها برای راهیابی به جشنواره را در دستور کار خود قرار می دهد که متاسفانه تاثیر منفی آن در این رویه نیز به نوعی جلب توجه می کرد. این آسیب به حدی بوده که ذهن بسیاری را در عرصه ی جشنواره به این جریان فکری منعطف کرده بود که رویه داوری عکس ها چگونه بوده است ؟
در دیدار با تابلو های عکسِ شرکت کنندگان، ناموزون بودن آثار به چشم می آید که می تواند ناشی از عدم وجود  استراتژی صحیح مدیران مربوطه باشد. مونتاژهای آماتور و بعضا ضعیف درکنار قاب بندی های معمولی و روتین و قرارگیری این دو، در دسته بندی عجیب نوع نگاه بسیار گمراه کننده است.
در این بخش با اینکه پُر است از تصاویر ترکیب شده و کولاژ های دیجیتالی، عکس هایی از مردم شناسی و مستند اجتماعی تا گاوی درمیان دو تیرِ چراغ برق جولان می دهند !
این عدم توازن را باید موشکافی کرد و به ریشه رسید تا در مراحل آتی چنین پیش آمدی رخ ندهد. متاسفانه عکس های دوربین محور که تنها حاصل یک کنش مکانیکی است و به قول بارت " چیزی برای گفتن ندارد " در این جشنواره پر تعداد بوده و همین امر باعث گردید که حتی آثار ارزشمند و قوی نیز در سایه بمانند . 
مقوله ی دیگر که باید به آن پرداخت رسالت نمایشگاه های عکس و اقداماتی از این دست است که با تآویل عکس وکَند و کاو در متونِ آن می توان به پتانسیل های نهفته و نیرو های آشکار آن پی برد. اینجاست که مدلول های ضمنی به سراغ مخاطب می آید تا در نظام نشانه ها به دنبال کشف یک رضایت ضمنی و یا رسیدن به یک خواستگاه فرهنگی باشد .
این مساله بسیار حیاتی است، چرا که  بیرون از عرصه ی تبلیغات می تواند جنبه ای کاملا ایدئولوژیک پیدا کند که البته کارکرد اصلی آن هم به حساب می آید. در اینجا باید با رویکرد حساب شده و ریز بینانه به این رسالت ارزشمند پرداخت تا پیام عکس که در سطوح مختلف رمزنگاری شده، در مسیر مطلوب قرار گیرد.
تلاش برای شیوه ی صحیح بکار گیری از رسانه ی عکاسی و فرهنگ سازی می تواند رسالت ضمنی یک نمایشگاه عکس باشد که چگونگی تحقق آن در جامعه ی مصرف گرای امروز کار پیچیده ای به شمار نمی آید.کافیست ارکان وچهارچوب های فکری را در میان متون ارائه شده به شکل رمزگان های مختلف در اختیار مخاطب قرار داد تا در حین لذت از ترجمه ی یک متن تصویری در پس ِافکار خود با چالش های ذهنی جدیدی روبرو شده و چشم اندازی متفاوت از این رویکرد را تجربه نماید.
 این نقطه نظر از ابعاد و زاویه های گوناگون می تواند مورد توجه قرار گیرد، از ایجاد یک لذت ِ ساده برای گرایش به هنر عکاسی گرفته تا تبلیغ آیین و فرهنگ و آداب مندی یک جامعه و نمایش نوع نگاه یک ملت درزیست بومشان برای دیگران. 
یک جشنواره ی منطقه ای می تواند به واسطه ی ماهیت و خصلت ذاتی خود متولی آداب و نماد یک ملت باشد و در چهارچوب های تعیین شده اش به ارکان مهمی چون ترویج،گسترش و بازنمایی از تاریخ و آیین خود و پیوند آنها با سطوح دیگر دست یابد.
در اینجا باید با تآمل بیشتری به حضور کمرنگ و اندک هنرمندان مهابادی نگاه کرد و دلیلش را جویا شد که جشنواره آسمان در زادگاهش چه رویکردی داشته که فیلم سازان و عکاسان مهابادی سهمشان از جشنواره شاید تنها نشستن بر روی صندلی و دیدن آثار دیگران بود.
قدر مسلم زحمات فراوانی در این میان کشیده شده و بارسنگینی بر دوش متولی و عوامل جشنواره بوده که غیر قابل انکار است و ارزش های بسیاری را می شود در این بین بر شمرد که هر کدام از آنها به تنهایی می تواند تحسین بر انگیز باشدکه پرداختن به آن خارج از حوصله ای این نوشته است.
امید است با ساماندهی و پیگیری های عوامل محترم جشنواره،کاستی های بخش عکس بر طرف گردیده و این بار نمایشگاهی در شأن و جایگاه هنری شهر بر پا گردد.
در آخر ذکر این نکته واجب می نماید که برای رسیدن به اهداف ذکر شده به یک شالوده ی محکم از مدیریت و تیم توسعه دهنده ی با کیفیت و متخصص نیاز است تا با ارائه ای درخور و پربار بتوان از پتانسیل های جاری استفاده کرد و آسمان مهاباد را پر از ستاره کرد.
ستاره هایی که شاید روزی در سرتاسر دنیا بدرخشند.


برچسب ها:

ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
چاپ
نسخه چاپی


نظر کاربران


نظر خود را براي ما ارسال كنيد