به گزارش هاژه به نقل از میگنا، کتاب «انسان در جستجوی معنا» نوشته ویکتور فرانکل، یکی از آثار برجسته در زمینه روانشناسی و فلسفه است که به بررسی مفهوم زندگی و چگونگی یافتن معنا در شرایط سخت میپردازد. این مقاله خلاصهای جامع از کتاب و ایدههای کلیدی آن را ارائه میدهد.
کتاب «انسان در جستجوی معنا» اثر ویکتور فرانکل، روانشناس و بازمانده از اردوگاههای کار اجباری نازیها، در سال ۱۹۴۶ منتشر شد. این اثر ترکیبی از خاطرات فرانکل از دوران اسارت و نظریات روانشناسی او درباره یافتن معنا در زندگی است. فرانکل در این کتاب به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه افراد میتوانند حتی در شرایط سخت و دشوار زندگی، معنا و هدف پیدا کنند.
کتاب انسان در جستجوی معنا به قدری ارزشمند و مهم است که تاکنون ترجمههای مختلفی از آن به بازار عرضه شده که همه این ترجمهها انصافاً خوب و خواندنی است. از نظر همیار آکادمی بهترین ترجمه این کتاب توسط آقای امیر لاهوتی انجام شده است. این ترجمه ارزشمند و خواندنی را انتشارات جامی به بازار عرضه کرده است. این کتاب خوشبختانه در فروشگاههای اینترنتی و حضوری سراسر کشور موجود است و به راحتی میتوانید آن را تهیه و مطالعه کنید. مطمئن باشید که این کتاب، یکی از ارزشمندترین کتابهایی است که تاکنون مطالعه کردهاید.
آشنایی با ویکتور فرانکل، نویسنده کتاب انسان در جستجوی معنا
ویکتور فرانکل (Viktor Frankl) در سال 1905 در وین اتریش به دنیا آمد. وی پایهگذار یکی از مهمترین روشهای درمانی در علم پزشکی است که به آن معنادرمانی (لوگوتراپی) میگویند. وی در سال 1925 یک مقاله روانشناسی منتشر کرد و در این مقاله در مورد مفاهیمی مثل معنا و ارزش صحبت کرد و با تمرکز بر این دو مفهوم، تفاوتهای فلسفه و روانشناسی را مورد ارزیابی قرار داد. در سالهای 1930 تا 1938 در یک بیمارستان روانی در شهر وین مشغول به کار بود و ریاست بخش خودکشی زنان را بر عهده داشت. در سال 1938 و در خلال جنگ جهانی دوم، آلمان به اتریش حمله کرد.
فرانکل هم تصمیم گرفت به صورت خصوصی در زمینه عصبشناسی و روانپزشکی فعالیت کند. از آنجا که ویکتور فرانکل یهودی بود، در سال 1942 به اردوگاه کار اجباری از آشویتس تبعید شد و سختترین و سرنوشتسازترین روزهای عمرش را در این اردوگاه سپری کرد. او مدتی هم در اردوگاه کار اجباری داخائو سپری کرد. درست است که او در سال 1945 آزاد شد و به خانه برگشت ولی تجربیات خود در این سالهای تبعید را نوشت و در سال 1946 تحت عنوان «انسان در جستجوی معنا» منتشر کرد.
او تلاش کرد که شیوه معنا درمانی، پیدا کردن معنای زندگی و مقاومت در برابر سختیها را به همنوعان خودش بیاموزد. امروز مکتب معنادرمانی فرانکل یکی از مطرحترین مکاتب روانشناسی در جهان است. فرانکل در نهایت در 92 سالگی در سال 1997 در وین چشم از جهان فروبست ولی کتاب در جستجوی معنای زندگی هنوز یکی از بهترین و پرفروشترین کتابهای جهان است. در ادامه بخشی از مهمترین درسها و آموزههای این کتاب را مرور و بررسی خواهیم کرد.
مهمترین درسهای کتاب انسان در جستجوی معنا
کتاب انسان در جستجوی معنا کلکسیونی از درسهای عالی و بینظیر است که انسان را به فکر فرو میبرد و حس حضور در اردوگاههای کار اجباری را در او القا میکند.
ویکتور فرانکل این کتاب را به قدری خوب و پرکشش نوشته که انسان را به عمق فاجعه میبرد و او را در تمام لحظات با خود همراه میکند.
بودن در کنار فرانکل درسهای زیادی به ما یاد میدهد که در ادامه چند مورد از این درسها را مرور خواهیم کرد:
درس اول: بی تفاوتی، اولین گام برای برگشتن به زندگی
زندانیهایی که وارد اردوگاه کار اجباری آشویتس میشدند، دو دسته بودند. یک دسته را به بخش کار اجباری میفرستادند و دسته دیگر را به بخش اعدام میبردند. کسانی که اعدام میشدند که تکلیفشان مشخص بود ولی کسانی که در اردوگاه کار اجباری بودند، وقتی صحنه اعدام را میدیدند، سرشار از ناامیدی و سرخوردگی میشدند و به همین خاطر بخشی از آنها ترجیح میدادند که خودکشی کنند. به همین خاطر به سمت فنسهای برقدار اطراف اردگاه میرفتند و با خودکشی خودشان را از این وضع نجات میدادند.
کسانی که دست به خودکشی نمیزدند، بعد از مدتی با بیتفاوتی روبرو میشدند و همه چیز برایشان عادی میشد. در نتیجه ترجیح میدادند که به هر شکل ممکن این وضع را تحمل کنند و زندگی خود را ادامه دهند. ویکتور فرانکل، یکی از همین افراد بود. البته دغدغه اصلی آنها، رسیدن به نیازمندیهای اولیه زندگی مثل آب و غذا بود. این دغدغه به قدری شدید بود که وقتی تیفوس در زندان شیوع پیدا کرد، بسیاری اصلاً احساس انزجار و ترحم نداشتند و اتفاقاً خوشحال بودند؛ چون میدانستند که غذای بیشتری به آنها خواهد رسید.
زندانیها هیچ تصوری از آینده نداشتند و نمیدانستند که چه زمانی از زندان آزاد میشوند. این وضعیت باعث شده بود که زندانیها به یک مرده متحرک تبدیل شوند. این بخش از کتاب انسان در جستجوی معنا واقعاً دردآور است و به ما یاد میدهد که انسان توانایی عادت کردن به هر چیزی را دارد.
اتفاقا خود فرانکل هم این موضوع را در قالب یک جمله به ما یاد میدهد:
عریانی تنها تحفه ما از اردوگاه بود! جز بدنهای برهنه چیز دیگری نداشتیم. انسان این قابلیت را دارد که به هر چیزی عادت کند. اکنون اگر کسی از ما در مورد حقیقته گفته داستایوسکی بپرسد که میگفت: «بشر موجودی است که میتواند به همه چیز عادت کند.» پاسخ خواهیم داد: «بله، بشر موجودی است که به همه چیز خو میگیرد؛ اما نپرسید چگونه.»
درس دوم: زنده بودن و نفس کشیدن، خودش یک هدیه است
وقتی جنگ تمام شد و زندانیها را از اردوگاههای کار اجباری آزاد میکردند، برای هیچ کدام از آنها قابل باور نبود و نمیتوانستند به این راحتی باور کنند که آزاد شدهاند و باید به خانه برگردند. خیلی از آنها وقتی به جامعه برمیگشتند، چندان استقبالی از آنها نشد و مردم به آنها میگفتند که ما هم خیلی سختی کشیدهایم و تجربیات شما در اردوگاه کار اجباری خیلی هم عجیب و غریب نیست.
این روند ادامه داشت تا اینکه افراد آزادشده فهمیدند که واقعاً زنده بودن و نفس کشیدن هم خودش غنیمتی است و زمان آن رسیده است که تجربیات گذشته را کنار بگذارند و به زندگی عادی برگردند تا بتوانند وطن خودشان را از نو بسازند. در واقع آنها فهمیدند که باید خودشان را تغییر دهند تا بتوانند با شرایط سازگار شوند. فریکتور فرانکل در کتاب انسان در جستجوی معنا مینویسد:
وقتی قادر به تغییردادن وضعیتی نباشید، باید خودتان را تغییر دهید.
درس سوم: عشق در هر شرایطی ناجی انسان است
عشق یکی از مهمترین سرمایههای انسان در زندگی است. سوالی که برای بسیاری از خوانندگان کتاب انسان در جستجوی معنا وجود دارد این است که در آن شرایط سخت و طاقتفرسا چه چیزی از انسانها محافظت میکرد؟ بعضی از زندانیها با تصور کردن عزیزانشون و یاد کردن از خاطرات خوش و زیبای گذشته از سلامت روان و اعصاب خودشان حفاظت میکردند و با این کار خودشان را با شرایط سختی که در آن قرار داشتند، وفق میدادند.
کسانی که اندکی عشق، شور و نشاط در ذهن خود داشتند و خاطرات خوشی از گذشته در ذهن خود نگه داشته بودند، میتوانستند از خودشان محافظت کنند. جالب است بدانید که زندانیها لباس گرمی برای حفاظت از خودشان در برابر سرمای استخوانسوز زمستان نداشتند و لباسشان در تابستان و زمستان یکسان بود. در چنین شرایطی نیروی عشق خودش را نشان میداد و به همه ثابت میکرد که چه قدرت و توانایی شگفت انگیزی دارد.
در آن فضا یک عده از زندانیها با تماشای غروب آفتاب یا با شنیدن صدای یک پرنده به آرامش میرسیدند. همچنین وقتی زمان ناهار فرامیرسید، دور هم جمع میشدند و همین در کنار هم بودن، برایش زیبا و لذتبخش بود. در این زمان برای هم جک تعریف میکردند و از حس شوخطبعی برای نیرو و قدرت کمک میخواستند. این موضوع نشان میدهد که حس طنز و شوخطبعی تا چه اندازه میتواند انرژیزا باشد.
در ادامه یکی از مهمترین جملات کتاب انسان در جستجوی معنا را میخوانیم:
شوخ طبعی بیش از هر حس دیگری میتواند بشر را از انزوا بیرون بکشاند و توانایی او را برای تحمل شرایط ناگوار بالا ببرد.
درس چهارم: آزادی تنها چیزی است که نمی توان از انسان گرفت
آزادی یکی از مهمترین داراییهای هر انسان است. بعضی انسانها با تمام وجود و در هر شرایطی پای این دارایی مهم میایستند و برخی دیگر خیلی ارزان آن را کنار میگذارند. در دوران حضور فرانکل در اردوگاه کار اجباری هم این بحث وجود داشت. در آن دوران یک سری زندانیها خیلی راحت میپذیرفتند که به اردوگاه دیگری منتقل شوند و برخی دیگر زمین و زمان را به هم میدوختند تا این انتقال صورت نگیرد.
در اردوگاه کار اجباری انجام مراسم مذهبی به کلی قدغن بود ولی برخی افراد با این وجود پای عقاید خود میایستادند و تا حد امکان از قدرت آزادی خود استفاده میکردند. درست است که در اردوگاه شرایط خیلی سخت بود ولی برخی افراد انسانیت خود را حفظ میکردند و غذای خود را به افرادی که نیاز به غذای بیشتر داشتند میبخشیدند.
ویکتور فرانکل در کتاب انسان در جستجوی معنا مینویسد:
همه چیز را میتوانیم از یک انسان بگیریم جز آزادی! آزادی کلمهای است که زندگی را معنادار و هدفمند میکند. زندگی بدون معنا نیست؛ رنج هم جزئی از زندگی است. پس در رنج هم معنایی نهفته است. رنج آدمی بخش انکارناپذیری از زندگی اوست. حتی اگر در قالب سرنوشت و مرگ خود را نشان دهد. زندگی بدون رنج و مرگ کامل نیست. وقتی انسان متوجه میشود که رنج بخش جدایی ناپذیری از سرنوشتش است، ناگزیر آن را به عنوان وظیفهای انفرادی و منحصر به فرد میپذیرد. رنج میتواند باعث موفقیت و پیشرفت بشر شود.
درس پنجم: جستجو و یافتن معنای زندگی، بزرگترین انگیزه زندگی است
ویکتور فرانکل در تمام مدتی که در اردوگاه به سر میبرد، متوجه شد که انسانها وقتی میخواهند به چیزی که دنبال آن هستند برسند باید ابتدا معنای زندگیشان را درک کنند. مثلاً کسی که در آن لحظه زندانی بود باید در ذهن خودش به دوام آوردن به امید حضور دوباره در کنار همسر و فرزندانش فکر کند و این موضوع را به معنای زندگی خودش تبدیل کند.
این مشاهدات به فرانکل ثابت کرد که یافتن معنای زندگی، میتواند بزرگترین انگیزه زندگی برای عمل باشد. پژوهشی که دانشگاه جان هاپکینز انجام شد هم این موضوع را به خوبی نشان داد. در این پژوهش از دانشجویان خواستند که اولویت زندگی خود را مشخص کنند. 78 درصد آنها گفتند که اولویت زندگیشان، پیدا کردن معنا و هدف زندگی است. معنادرمانی فرانکل به افراد کمک میکند که معنای زندگی خود را درک کنند و از پوچی و بیمعنایی دور شوند.
درس ششم: معنای زندگی هر کس به زمان و مکان فعلی او بستگی دارد
قرار نیست که ما به صورت مداوم یک معنای مشخص را برای زندگی خودمان در نظر بگیریم. معنای زندگی ما به زمان و مکانی بستگی دارد که در آن حضور داریم. ممکن است که یک نفر در سن 20 تا 30 سالگی یک معنای مشخص را دنبال کند و در دهههای بعدی معنای دیگری را برای زندگی خودش در نظر بگیرد.
به عنوان مثال نمیتوانیم از یک شطرنجباز بپرسیم که بهترین حرکت چیست. مسلماً شطرنجباز در پاسخ به این سوال خواهد گفت: «بهترین حرکت به شرایط بازی بستگی دارد. بهترین حرکت را موقعیت بازی مشخص میکند.» این موضوع درباره معنای زندگی هم صدق میکند. معنای زندگی ما به انتخابها، تصمیمها و رفتارهای ما بستگی دارد.
درس هفتم: برای از بین بردن ترسها باید با آنها مواجه شویم
معنا درمانی فقط به پیدا کردن معنای زندگی کمکی نمیکند، این مفهوم در از بین بردن ترسهای انسان هم خیلی موثر و کاربردی است. در رواندرمانی عادی، بیمار مورد آزمایش قرار میگیرد و ترسهای او بر اساس محیط، رویدادها و شرایط بیرونی و درونی شخص تفسیر میشود. این در حالی است که معنا درمانی از شخص میخواهد که با ترسهای خودش روبرو شود، آنها را با تمام وجود بپذیرد و سپس برای کنترل کردن آنها تلاش کند. تا زمانی که با ترسهای خود روبرو نشویم، مسلماً به عنوان یک مانع در زندگی ما باقی میمانند. پس باید دل را به دریا بزنیم.
مثلاً کسی که میترسد در برابر دیگران عصبانی و سرخ شود، هر وقت در جمع دیگران قرار میگیرد میترسد که عصبانی شود و همین ترس باعث سرخ شدن او میشود. این فرد باید با این ترس مواجه شود و از عصبانی و سپس سرخ شدن نترسد. وقتی این اتفاق چند بار افتاد، متوجه میشود که سرخ شدن در اثر عصبانیت برای او مشکلی ندارد.
بهترین ترجمه کتاب انسان در جستجوی معنا اثر ویکتور فرانکل
کتاب انسان در جستجوی معنا به قدری ارزشمند و مهم است که تاکنون ترجمههای مختلفی از آن به بازار عرضه شده که همه این ترجمهها انصافاً خوب و خواندنی است. از نظر همیار آکادمی بهترین ترجمه این کتاب توسط آقای امیر لاهوتی انجام شده است. این ترجمه ارزشمند و خواندنی را انتشارات جامی به بازار عرضه کرده است. این کتاب خوشبختانه در فروشگاههای اینترنتی و حضوری سراسر کشور موجود است و به راحتی میتوانید آن را تهیه و مطالعه کنید. مطمئن باشید که این کتاب، یکی از ارزشمندترین کتابهایی است که تاکنون مطالعه کردهاید.
هر انسانی باید معنای زندگی خودش را پیدا کند
زندگی به خودی خود یک ظرف خالی است و هر انسان به واسطه افکار و باورهای خودش، معنا یا ارزش زندگی خودش را داخل این ظرف میریزد و با این معنا (موجودی ظرف زندگی خود) زندگی میکند. این معنا روی نگرش، سرنوشت و اهداف انسان تأثیر چشمگیری دارد. از این رو است که اساتید و بزرگان موفقیت و رشد فردی بر این باور هستند که وقتی انسان تغییر میکند، جهان پیرامون او هم تغییر خواهد کرد. کتاب انسان در جستجوی معنا یکی از مهمترین کتابهایی است که به ما کمک میکند معنای زندگی خود را پیدا کنیم و با این معنا، همه چیز را تغییر دهیم.
محتوای کتاب
۱. تجربیات اردوگاههای کار اجباری
فرانکل در بخش اول کتاب به توصیف تجربیات خود از دوران حضور در اردوگاههای کار اجباری نازیها میپردازد. او به وضوح نشان میدهد که چگونه شرایط وحشتناک و غیر انسانی اردوگاهها، تأثیر عمیقی بر روحیه و روان انسانها گذاشته است. فرانکل با استفاده از تجربیات شخصی خود، نشان میدهد که حتی در این شرایط نیز، انسانها میتوانند به جستجوی معنا و هدف زندگی بپردازند.
۲. پیدا کردن معنا در زندگی
یکی از اصول کلیدی کتاب، نظریه «وجودی» فرانکل است که بر اهمیت یافتن معنا در زندگی تأکید میکند. فرانکل معتقد است که حتی در بدترین شرایط، انسانها میتوانند معنا و هدف را در زندگی خود پیدا کنند. او بیان میکند که معنا میتواند از سه منبع اصلی به دست آید: کار و تلاش، عشق و روابط انسانی، و رنج و تحمل آن.
۳. معنای رنج و تحمل آن
فرانکل به بررسی چگونگی برخورد با رنج و سختیها میپردازد و توضیح میدهد که چگونه میتوان رنج را به فرصتی برای رشد و یافتن معنا تبدیل کرد. او با استفاده از مثالهای واقعی از زندانیان اردوگاهها، نشان میدهد که پذیرش رنج و تحمل آن با دیدگاه مثبت و یافتن معنای عمیقتر در آن، میتواند به بهبود وضعیت روانی و عاطفی کمک کند.
۴. اصل آزادی اراده
یکی دیگر از مباحث مهم کتاب، اصل آزادی اراده است. فرانکل معتقد است که حتی در شرایطی که انسانها کنترل کمی بر وضعیتهای خارجی دارند، هنوز هم آزادی دارند که به نحوهی برخورد خود با این وضعیتها و انتخاب معنای زندگی خود بپردازند. این اصل، به افراد این امکان را میدهد که در هر شرایطی، معنای خود را بیابند و بر زندگی خود تسلط داشته باشند.
۵. درمان و درمانگر
فرانکل همچنین به روشهای درمانی و تأثیر آنها بر یافتن معنا در زندگی پرداخته است. او درمانی به نام «لوگوتراپی» را معرفی میکند که بر اساس کمک به افراد برای یافتن معنا و هدف در زندگی خود بنا شده است. این روش درمانی به افراد کمک میکند تا با کشف و پیگیری اهداف و ارزشهای شخصی، به بهبود وضعیت روانی و عاطفی خود بپردازند.
نتیجهگیری
کتاب «انسان در جستجوی معنا» اثری عمیق و تأثیرگذار است که با استفاده از تجربیات شخصی و نظریات علمی، به بررسی چگونگی یافتن معنا و هدف در زندگی پرداخته است. فرانکل با ارائه راهکارهایی برای مقابله با رنج و سختیها، و تأکید بر اهمیت آزادی اراده و یافتن معنای زندگی، به خوانندگان این امکان را میدهد که با دیدگاهی نو به زندگی و چالشهای آن بنگرند.