در عصر حاضر که رسانهها به قدرتمندترین ابزار شکلدهی افکار عمومی و الگوهای زندگی تبدیل شدهاند، نقش آنها در ترویج فضائل اخلاقی نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت انکارناپذیر است. اخلاق، شالوده سلامت فردی و اجتماعی را تشکیل میدهد و هر رسانهای که خود را به مسئولیت اجتماعی متعهد میداند، نمیتواند و نباید از این رسالت خطیر چشمپوشی کند.
چرا رسانه در این زمینه تا این حد مؤثر است؟ پاسخ روشن است: گستردگی مخاطب، عمق نفوذ و جذابیتهای بصری و روایی رسانههای گوناگون – از رسانههای سنتی همچون تلویزیون و رادیو گرفته تا پلتفرمهای نوین مانند شبکههای اجتماعی و سرویسهای ویدیویی – ظرفیتی بینظیر برای الگوسازی رفتاری فراهم آورده است. رسانهها این توانایی را دارند که مفاهیم انتزاعی اخلاقی نظیر صداقت، وفاداری، گذشت، ایثار، احترام به حقوق دیگران و مسئولیتپذیری را در قالب شخصیتهای دوستداشتنی، داستانهای جذاب و موقعیتهای ملموس برای مخاطبان خود بازآفرینی کنند و بدین ترتیب، آنها را درونی سازند.
با اذعان به این قدرت و مسئولیت، راهکارهای کلیدی برای ترویج مؤثر فضائل اخلاقی در رسانهها قابل بررسی است:
نخست، الگوسازی مثبت در قالبهای نمایشی و داستانی از مهمترین این راهکارهاست. نمایش شخصیتهایی که در موقعیتهای دشوار انتخابهای اخلاقی انجام میدهند، در برابر وسوسهها مقاومت میکنند، به تعهدات خود پایبند میمانند و در مقابل بیعدالتی سکوت نمیکنند، میتواند به طور ناخودآگاه ارزشهای اخلاقی را در ذهن مخاطب نهادینه کند. سریالها، فیلمها و انیمیشنها با پرداخت هنرمندانه این الگوها، میتوانند تاثیر عمیقی بر شکلگیری نگرشها و رفتارهای مخاطبان داشته باشند.
دوم، تولید برنامههای تعاملی با محوریت اخلاق میتواند مخاطبان را به شکلی فعال درگیر مفاهیم اخلاقی کند. مسابقات، گفتگوهای زنده با حضور کارشناسان اخلاق و افراد موفق، مستندهایی که به بررسی ابعاد اخلاقی مسائل اجتماعی میپردازند، و تحلیلهای روشنگرانه رفتارهای فردی و جمعی، همگی میتوانند به زبانی جذاب و قابل فهم، فضائل اخلاقی را ترویج نمایند.
سوم، نقد و تحلیل رفتارهای ضداخلاقی رایج در جامعه نباید از دستور کار رسانهها خارج شود. بیتفاوتی رسانه در برابر ناهنجاریهای اخلاقی، به نوعی پذیرش آنها تلقی میشود. نقد عالمانه و صادقانه رفتارهایی همچون دروغگویی، کمکاری، اسراف، بیاحترامی به بزرگترها و قانونگریزی، میتواند زمینهساز بازاندیشی مخاطبان و تلاش برای اصلاح رفتارهای فردی و جمعی شود.
چهارم، ترویج مفاهیم اخلاقی در قالبهای نوین رسانهای، به ویژه در فضای مجازی، امری ضروری است. استفاده از اینفوگرافیهای جذاب، موشنگرافیهای تاثیرگذار، ویدئوهای کوتاه و گیرا، پادکستهای شنیدنی و داستانهای تعاملی، راههای مؤثری برای انتقال پیامهای اخلاقی به نسل جوان و کاربران فعال شبکههای اجتماعی است.
پنجم، ارتباط و همکاری نزدیک با نهادهای تربیتی و دینی میتواند به غنای محتوای تولیدی رسانهها بیفزاید. تعامل با آموزش و پرورش، حوزههای علمیه، دانشگاهها و مراکز فرهنگی، منجر به تولید محتوایی دقیق، عمیق و کاربردی در زمینه مفاهیم اخلاقی خواهد شد.
با وجود این ظرفیتها و راهکارها، چالشهایی نیز در مسیر ترویج اخلاق از طریق رسانه وجود دارد. یکی از مهمترین این چالشها، تعارض احتمالی میان جذابیت رسانهای و پیام اخلاقی است. گاهی اوقات، محتوای اخلاقی به نظر خشک، کلیشهای و فاقد جذابیتهای لازم برای مخاطب میرسد. برای غلبه بر این چالش، استفاده هوشمندانه از هنر روایت، طنز ظریف، خلاقیت در تولید محتوا و به کارگیری زبان و بیانی که برای مخاطب جذاب و قابل فهم باشد، ضروری است. انتقال غیرمستقیم مفاهیم اخلاقی در قالب داستانها و موقعیتهای جذاب، میتواند اثربخشی بیشتری داشته باشد.
در نهایت، رسانهها، اگر با درایت و مسئولیت هدایت شوند، میتوانند به نیروی محرکه تحول اخلاقی در جامعه تبدیل شوند. این مهم مستلزم نگاه مسئولانه مدیران رسانهای، خلاقیت و تعهد هنرمندان و نویسندگان، و حمایت هوشمندانه سیاستگذاران فرهنگی است. رسالت رسانه تنها اطلاعرسانی و سرگرمی نیست، بلکه ساختن جامعهای اخلاقمدار، انسانی و بالنده نیز بخش جداییناپذیر از این مسئولیت خطیر است.