تاريخ: ۱۴۰۳ جمعه ۱۷ فروردين ساعت ۱۷:۴۷ بازدید: 806      نظرات: 0      کد مطلب: 22855

هستی کاوی تفکر موسیقایی ما/( بە بهانە مرگ علی زندی، هنرمند نامدار کورد در کانادا )

یادداشت: عبدالقادر نیازی/ کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی




میان تجربە زیستەی هنرمند و خود اثر همیشە نوعی ارتباط قابل تبیین است. ارتباطی از جنس اینهمانی. اکثر قریب بە اتفاق کارهای "علی زندی" در پرتو همین جنس از ارتباط قابل درک و توضیح اند چە انکە اگر با تجربەی زیستەی دردناکش در مهاباد و اورمیە توجە کنیم، با روی خوش زمان اصلا مواجە نخواهیم شد. همین دردناکی کە باعث شد نوعی شاعرانگی را از اعماق وجود بە اثر الحاق کند. در واقع بین تفکر موسیقایی و اثار و رفتارش نوعی رابطە اینهمانی برقرار بود کە مجزا کردنشان از همدیگر، بە نوعی غیاب ملودیک منجر میشد. اصلا همین تفکر انضمامی و با واسطە ماست کە مرگ را همیشە بە منزلە سکوت در نظر میگیرد.مرگ از نظر ما نە فقدان بدن کە فقدان صداست. موسیقی البتە برای ما کوردها دارای سویەهای هستی شناختی نیز هست. در " علی زندی" کە تا اعماق موسیقایی لیلاخ و هورامان و حتی ایلام و لرستان و کرماشان نیز رفتە بود، این فیگور هستی شناسانە قابل مشاهدە بود. صدا برای ما کوردها نە تنها میانجی قابل رصد کردن تاریخ و مرگ کە فهم پذیری هستی را نیز همیشە بە دنبال داشتە، حالا فرقی نمیکند کە در ازادسازی کوبانی از موسیقی استفادە کنیم یا مانند " علی زندی" از اشعار سینما گونەی "مولوی کورد" بهرە ببریم، یا دف را برای اولین بار، وارد موسیقی دستگاهی ایرانی کنیم. در هر حال محاسبات و مناسبات موسیقایی ما مشروط بە درک ابعاد وجودشناسانە، همیشە در یک کلیت وسیع و بە دور از هر گونە ابهامی در طول تاریخ قابل لمس بودەست. اگر این گفتەی ژاک اتالی را کە میگوید: " تلاش علم طی بیست و پنج قرن، فقط نظارە کردن جهان بودە و از فهم اینکە جهان تنها برای نگریستن نیست، ناکام ماندە است.در حالیکە جهان اساسا شنیدنی است نە دیدنی"، یقینا میتوان بە معنای وجودی موسیقی و فلسفە و اصالت ما پی برد. اگر چە ما مدتهای مدیدیست کە گوش تاریخیم. علی زندی فارغ از وضعیت سیاسی و اقتصادیش کە مدام در بحران بود، هرگز شنیدنی بودن هستی و جهان را از گوش فرادهندە دریغ نکرد در واقع اشتراک گذاری بحران بین خالق موسیقی و اثر و گوش فرادهندە نە از راە ترکیب چند ملودی و چند الت موسیقایی سادە کە از مجاری هارمونی هستی شناسانەی ما و همان تفکر موسیقاییست کە از همان ابتدا،ما را با خود و تاریخ مواجە کردە. از نظر مرلوپونتی، وجود،خود نوعی رهایی بخشی تجربەست انهم هنگامی کە تفکر،خود را از طریق ریتم و موسیقی پدیدار میکند. در واقع تفکر ریتمیک و موسیقایی نزد مرلوپونتی، بە تنهایی نە منشا فلسفە و نە پدیدار موسیقی کە اساسا قلمروی از وجود است کە فلسفە و موسیقی را با هم بە ارتعاش در میاورد.همانطور کە "علی زندی"،موکریان، هورامان، ایلام، اورمیە و کرماشان را بە ارتعاش دراورد. روحش شاد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منابع :

1) : نویز : اقتصاد سیاسی موسیقی/ژاک اتالی/ترجمە:امیر حسین خلیلی/انتشارات ناهید/تهران 1399

2):ریتم تفکر: هنر، ادبیات و موسیقی پس از مرلوپونتی/جسیکا ویسکوس/ترجمە:پریسا فتوحی/انتشارات ناهید/1399

3) : گوش کردن/ژان لوک نانسی/مترجم: نیلوفر اقا ابراهیمی/نشر علم/تهران1402






برچسب ها:

ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
چاپ
نسخه چاپی


نظر کاربران


نظر خود را براي ما ارسال كنيد