افراد مبتلا به یک بیماری روانی جدی (SMI) مانند اسکیزوفرنی اغلب چاقی را تجربه میکنند و در انگلیس، چنین افرادی تقریبا دو برابر بیشتر از افراد بدون یک بیماری روانی، چاق هستند.
به گزارش نشریه تخصصی مدیکال اکسپرس، افراد مبتلا به یک بیماری روانی جدی همچنین در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به سایر بیماری های مرتبط با چاقی مانند دیابت نوع دو، بیماری های تنفسی، بیماری های قلبی عروقی و نارسایی قلبی هستند. در همین حال امید به زندگی در آنها نیز ۱۵ سال کمتر از جمعیت عمومی است.
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که خطر بیشتر چاقی به دلیل داروهایی است که برای درمان بیماری های روانی استفاده می شود. به عنوان مثال، داروهای ضد روان پریشی اغلب بر وزن بدن تأثیر می گذارند.
در همین حال مجموعهای از مطالعات وجود دارد که نشان میدهد ضربه روانی یا ترومای دوران کودکی نیز در این زمینه موثر است.
ضربههای روانی و چاقی
روانشناسان اغلب به ترومای تجربه شده در دوران کودکی به عنوان «تجارب نامطلوب دوران کودکی» (ACEs) اشاره می کنند. چنین تجربیاتی شامل سوء استفاده و بی توجهی (اعم از جسمی و عاطفی)، بیماری روانی و سوء مصرف مواد در خانه، مشاهده آزار خانگی و داشتن یکی از بستگان زندانی در زندان است.
تحقیقات همچنین نشان میدهد که تروما میتواند بر نحوه رفتار افراد نیز تأثیر بگذارد. دادههای یک مطالعه اخیر نشان داد افرادی که چهار مورد یا بیشتر تجربه نامطلوب دوران کودکی را تجربه کرده اند، دو برابر بیشتر احتمال دارد که رژیم غذایی ناسالم داشته باشند. این وضعیت ممکن است توضیح دهد که چرا پس از قرار گرفتن در معرض چندین مورد تجارب نامطلوب دوران کودکی، احتمال چاقی بزرگسالان ۴۶ درصد افزایش مییابد.
افرادی که در دوران کودکی تجارب آسیبزا داشتهاند، ممکن است رفتارهای ناسالمی مانند آسیب رساندن به خود، سوءمصرف مواد مخدر و پرخوری انجام دهند. این افراد این کار را به عنوان نوعی اجتناب انجام می دهند تا خود را از افکار و احساسات دشواری که تجربه میکنند، دور کنند.
اصطلاحی که برای توصیف این رفتار به کار می رود «اجتناب تجربی» است.
خوردن احساساتمان
اجتناب تجربی می تواند اشکال مختلفی داشته باشد اما یک روش رایج آن اصطلاحا «خوردن احساسی» است که در رفتار به شکل تمایل به خوردن غذا در واکنش به احساسات منفی تجلی میکند.
هنگامی که شخصی این کار را انجام میدهد، می تواند حواسش پرت شود و احساس راحتی کند. این به این دلیل است زمانی که ما غذای حاوی چربی و قند زیادی می خوریم، مراکز بخش های پاداش و لذت مغز فعال میشود. البته خوردن غذاهای دارای چربی و قند در حد اعتدال خوب است اما اثرات مثبت خوردن غذاهای پر کالری اغلب کوتاه مدت است.
بنابراین، افرادی که اجتناب تجربی دارند ممکن است در مصرف این غذاها زیاده روی کنند. طبق تحقیقات، این همان چیزی است که می تواند منجر به افزایش وزن و چاقی شود.
به رغم تأثیر منفی که چاقی میتواند بر افراد مبتلا به یک بیماری روانی جدی داشته باشد، خدمات روانپزشکی اغلب مسائل مربوط به سلامت جسمی را نادیده می گیرند زیرا برخی از متخصصان سلامت روان احساس می کنند که برای مقابله با مشکلات سلامت جسمی بیماران خود به اندازه کافی تخصص ندارند.
برای بهبود سلامت جسمانی در افراد مبتلا به یک بیماری روانی جدی، مهم است که متخصصان و سیاستگذاران سلامت روان تأثیر آسیب روانی بر چاقی در این گروه از افراد را در نظر بگیرند.
مرجع: میگنا