تاريخ: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۰ ارديبهشت ساعت ۱۷:۳۲ | بازدید: 1495 نظرات: 0 کد مطلب: 21093 |
قادر نیازی، نویسندە، کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی
1): بە شرطی کە بتوان مردم یک شهر را با تسامح و تساهل، جامعە نامید و ان را بە اجتماع تقلیل نداد، باید اذعان کرد کە در جامعە ما کە اخیرا درگیر مسایلی بود و انتظار میرفت در دوران پس از آن نسبتهایی از همگرایی را نظارەگر باشد، باز هم در مواردی شاهد فقدان همبستگی و از ان بدتر "دیگری" سازی از "خودی" بودیم کە جلوە ان بە بارزترین شکل ممکن در بین مدعیان فرهنگ و ادب و هنر نمود پیدا کرد. "دیگری سازی از خودی" انهم زیر لوای فرهنگ و هنر و ادبیات و تاریخ و موسیقی، شاید از یک سو اکسیر و شالودەی هویت سازی باشد اما، از سوی دیگر بە شکلی غیرمترقبە مفاهیم اجتماعی جامعە را دچار فروپاشی و اضمحلال خواهد کرد. بە خصوص اینکە اصالت گفتمانهای معاصر در کردستان، چە از نوع سیاسی و اجتماعی چە از نوع فرهنگی اش، بجای تلاش برای دستیابی بە وحدت، بە شدت دچار بحران امنیت درون گفتمانی و برون گفتمانی اند. عدم وجود کثرت گرایی در جوامع، عموما بە علت تسریع این نوع "دیگری سازی از خودی" بودە است.
2): بدون شک تلاشهای میزبان گردهمایی "زایەڵەی موکریان" جناب مهندس حسن زادە، هم در دوران کرونا کە بصورتی گستردە و وسیع اقدام بە توزیع و پخش رایگان مواد ضد عفونی کنندە در سطح شهر کردند و هم در ایجاد چنین گردهماییهای فرهنگی کە بە نوعی اثبات اصالت فرهنگی جامعە نیم پختە و انومیک ماست قابل تقدیر است اما، قرار نیست معیارهای امر فرهنگی ما انهم در این مقیاس و با این پوشش و مانور رسانەای، با حرکات ناشیانەای دست بە گریبان باشد کە جامعە فرهنگی ما را در تقابل با هم قرار دهد. نیت و خروجی گردهمایی "زایەڵەی موکریان" شاید در چنین شرایطی مبتنی بر "ضدیت سازی" نباشد یا منجر بە ان نشود اما، وقتی در عملکرد گردهمایی کە عنوان فرهنگی و هنری و ادبی را با خود یدک میکشد غور میکنیم، بە جرات میتوان گفت کە رگەهای ملموسی از " غیریت سازی" در ان دیدە میشود.انهم در شرایطی کە عمدە مسایل سیاسی کشور در ماههای اخیر، بر انتقاد از عدم فردیت بخشی بە هویت زنان جامعە ابتنا یافتە بود ولی در این گردهمایی امتداد این "بە حاشیـــە راندە شدەگی" زنان را دوبارە شاهد بودیم کە همچنان بە تبعیت از سیستم بر لبەی گذار جامعەی معلقمان بین سنت و مدرنیسم، قربانی شدند. تعجب اور اینکە فرم گردهمایی زایەڵە، بیشتر نمود همان "دیوە خان" های قدیم را داشت کە در اکثریت قریب بە اتفاق انان، نە از حضور زنان خبری بود نە از وجود سایر اقشار از قبیل رعایا و دیگر طبقات فرودستی کە بە واسطە یک گفتمان عشیرەای برساختە، امکان حضور نداشتند. عادی نشان دادن اوضاع اخیر از نظر کارگزاران گردهمایی، با توجە بە فرم و محتوای ان نیز مسالەای بود کە در چارچوب همان دیوەخان منشی قرار میگیرد کە ارجحیت و اولویت را تنها بە مسایل اندرونی میداد تا واکنش نسبت بە وضع موجود و بیرونی. این بی تفاوتی دیوەخان نسبت بە اوضاع بیرون دیوەخان جای تامل داشت.
3): نمود دیگری از "غیریت سازی" مورد اشارە، عدم حضور حتی یک سوژە جوان و دگراندیش و متفاوت نگر بود در تمامی حوزەهای فرهنگی و هنری و ادبی، چە انکە اگر " زایەڵەی موکریان " طبق پلتفرم کارگزاران و میزبان ان تنها بە پیشکسوتان حوزە فرهنگ اختصاص داشت، باید این موضوع اطلاع رسانی میشد. اگر هم ادعای اطلاع رسانی ان در میان است دلیل قرار گرفتن سوژەهای جوان و جویای نام و متفاوت اندیش در "لیست سیاە" گردهمایی چە بود؟ البتە این بە معنای نبود اختلاف نظرهای معرفتی و فرهنگی و ادبی و هنری بین انجمنها و شخصیتهای پیشکسوت و جوان نیست و بحث از ان نە در حوصلە این مقال است نە وظیفە ان، اما نشان دادن شمەای از پلورالیسم فرهنگی و هنری و همگرایی دو نسل پیشکوست و جوان و اتفاق نظر انان نسبت بە متعهد بودن بە فرهنگ و ادب و هنر موکریان چیزی نیست کە بتوان ان را در یک گردهمایی بە محاق فراموشی سپرد یا ان را بە بهانەهای مختلف نادیدە گرفت و در چارچوب توتالیتاریسم فرهنگی قرارش داد.
4): موضوع دیگری کە "زایەڵەی موکریان" بە شدت از ان رنج میبرد، همان کلیت یافتگی اختەشدەای بود کە کارگزاران گردهمایی با همە ادعاهایشان، نتوانستند زیر بار سنگین معرفت شناسی ان بروند و ان الحاق عنوان "موکریان" بود بە زایەڵە کە خود نوعی "تقلیل یافتگی" غیر مستقیم اما رسمی یک منطقە وسیع کردستان و منضم کردن ان بە شهر مهاباد کە خود تنها بخشی از این کلیت است نە تمام ان. کارگزاران گردهمایی وقتی عنوان "موکریان" را بە "زایەڵە" الحاق میکردند باید بە این موضوع فکر میکردند کە نە "مهاباد " بە تنهایی موکریان است، نە قشر فرهنگی و هنری و ادبی ان بە تنهایی میتواند بار سنگین نمایندگی قشر فرهنگی و هنری و ادبی موکریان را بە دوش بکشد. زیرا موکریان بە واسطە وسعت و همچنین تاریخ فرهنگی و سیاسی و اجتماعیش، بدون شک دارای ابعاد متنوع و وسیعی از فرهنگ و هنر و ادب نیز میباشد کە حتی تصور تقلیل دادنش بە یک شهر نیز، نوعی باجگیری از تاریخ است چە برسد بە اینکە این عنوان وسیع را (موکریان)، بە یک گردهمایی نسبت داد.
بهتر بود کارگزاران زایەڵە، وقتی عنوان موکریان را بە این گردهمایی الحاق میکردند، با همکاری و مشورت انجمنهای ادبی فعال در سطح شهر از هر کدام از شهرهای موکریان کە شامل بوکان و سردشت و پیرانشهر و اشنویە و حتی سقز نیز میشود کسانی را دعوت میکردند کە هم کلیت یافتگی موکریان و تنوع فرهنگی ان عیان شود هم وجهە دموکراتیک و پلورال گردهمایی لحاظ میشد.
5 ): حذف پرستیژ انجمن های ادبی و موسسەهای فرهنگی هنری سطح شهر و دور زدن انها، کە سالیان درازیست با وجود عدم استطاعت مالی، بار سنگین فرهنگ و هنر و ادب را در مهاباد بە دوش میکشند را میتوان بە کدام سهل انگاری کارگزاران زایەڵە نسبت داد؟ایا عملکرد "زایەڵەی موکریان" کە بیشتر شبیە برندسازی استراتژیک مادی بود تا جاری و ساری ساختن فرهنگ در رگهای تاریخیتی کە قرار است بە نسلهای بعدی واگذار شود، غیر از غیریت و دیگری سازی از خودی، چیز دیگری بود؟
6 ): ایا عنوان "زایەڵەی موکریان " و مرکزیت بخشی انتزاعی و فانتزیک بە مهاباد، نوعی بە محاق بردن و پشت پا زدن عمدی یا غیر عمدی بە اصالت شاروێران نیست؟ اینکە مرکزیت "شاروێران" را بە مهاباد نسبت دهیم شاید غیر منطقی نباشد اما این بە هیچ عنوان بە معنای موکریان بە مرکزیت مهاباد نیست. تا چندی پیش حاکمیت را سرزنش میکردیم کە "ایران فقط تهران نیست" اکنون با کدام معیار و سنجش استاندارد، مستقیما "موکریان فقط مهاباد است" را از کانال فرهنگ و بە قیمت حذف قشر فرهنگی و هنری و ادبی دیگر شهرهای موکریان بە پیشانی تمدن چسباندیم؟ بهتر نبود وقتی مدعوین گردهمایی عموما از مهاباد بودند، کارگزاران گردهمایی، عنوان "زایەڵەی موکریان" را مثلا با "زایەڵەی شاروێران" یا هر عنوان دیگری کە کلیت موکریان را بە مهاباد تقلیل ندهد جایگزین میکردند تا تاریخ و اصالت شاروێران بطور غیر مستقیم در تقابل با کلیت موکریان قرار نگیرد؟
|