برخی از حیوانات از ظاهرشان به عنوان مکانیسم بقاء استفاده میکنند. در این مطلب، چهار روش متفاوت برای استتار را معرفی میکنیم که حیوانات معمولاً از آنها استفاده میکنند.
حیوانات از استتار برای فرار از دیدهشدن استفاده میکنند. برخی از آنها برای فرار از شکارچیان این کار را انجام میدهند، در حالیکه استتار، بعضی از آنها را به طعمهشان برای شکار نزدیکتر میکند. رنگ به شیوههای بسیار مختلفی ایفای نقش میکند، مثلاً به حیوانات کمک میکند با محیط پیرامون یکی شوند و با الگوهای رنگیشان دیگران را به اشتباه بیندازند.
به گزارش فرادید، وقتی حیوانات رنگشان را تغییر میدهند، این کار را با رنگدانههایی انجام میدهند که در برخی سلولهای خاص به نام سلولهای رنگدانهای (Chromophores) قرار دارند. اما این تنها روش استتار در قلمرو حیوانات نیست. در اینجا چهار شیوۀ مختلف از این ترفند جالب را معرفی خواهیم کرد.
۱. پنهان کردن رنگ
وقتی حیوانی برای پنهان شدن با محیط پیرامونش یکی میشود، از تکنیک پنهان کردن رنگ استفاده کرده است. این تکنیک معمولاً میان حیوانات قطبی از جمله خرگوش صحرایی، روباه، موش صحرایی قطب شمال و پرندهای به نام باقرقرهپرپا یافت میشود. این حیوانات برای یکی شدن با محیط برفی پیرامونشان در فصل زمستان سفید میشوند. ظاهر سفید خرسهای قطبی به قدری از دید پنهان است که گاهیاوقات کاملاً با برفتودههای پیرامون یکی میشوند. این شرایط نه تنها سبب فرار آنها از شکارچیان میشود، بلکه به آنها اجازه میدهد بیسروصدا و یواشکی به صید نزدیک شوند.
مثال دیگر گوزن دمسفید است که رنگش را از قرمز به قهوهای و یا خاکستری تغییر میدهد و میتواند در فصل زمستان خودش را میان درختان پنهان کند. احتمالاً بهترین مثال شناختهشدهی پنهانسازی رنگ، آفتابپرست است. حتی برخی از ماهیها نیز میتواند رنگشان را تغییر دهند تا با محیط یکی شوند، مثلاً گابی و سوهانماهی.
۲. رنگآمیزی گیجکننده
در این نوع استتار، حیوانات از الگوهای گیجکنندهای از قبیل نقاط یا خطوط استفاده میکنند، مثل ببر و پلنگ. گورخرها حیوانات دیگری هستند که به شکل موثر از رنگهای گیجکننده استفاده میکنند. گورخرها حین مواجهه با خطر حمله از سوی شیرها، با هم به صورت گلهای فرار میکنند. تودهی بزرگی از خطوط سیاه و سفیدی که سریع در حال حرکت هستند نمیگذارند شیر روی شکل اجمالی یک گورخر به تنهایی تمرکز کند و آن را هدف خاص خود قرار دهد.
نقاب گیجکنندهی چشم روش دیگری است که شناسایی شدن را چالشبرانگیزتر میکند. چشمها، حیوانات را حملهپذیر میکنند، چون به راحتی قابلشناسایی هستند. برخی حیوانات، از جمله پرندگان، مارها، ماهیها و قورباغههای خاص الگوهایی در اطراف یا نزدیک چشمانشان دارند که شکارچیان را گیج میکند.
۳. تغییر قیافه
تغییر به این شکل است که حیوان ظاهرش را به گونهای تغییر میدهد که شبیه یک شئ غیرخوراکی میشود که دیگر شکارچیان را جذب خود نمیکند. رنگ، شکل و بافت آنها به یکی شدنشان با محیط پیرامون کمک میکند. این تکنیک بیشتر میان حشرات دیده میشود، از جمله بهترین مثالهای آن چوبسانان است. چوبسانان در تمام دنیا وجود دارند و هرجا که باشند به قدری خودشان را استتار میکنند که شناساییشان تقریباً غیرممکن است. این حشرات با شاخهها یکی میشوند. نمونهی دیگر، پروانهی خشکیدهبرگ است که برای شبیه شدن به یک برگ قهوهای، بالهایش را روی هم میگذارد. مثال دیگر، شبپرهی فلفلی است که روی بدن ظریف خاکستریاش، لکههای کوچک سیاه رنگ شبیه فلفل وجود دارند. وقتی این پروانه روی درخت پوشیده از گلسنگی بنشیند، این ترکیب رنگی دیدن او را دشوار میکند.
۴. حیوانات مقلد
تقلید زمانی است که یک حیوان خودش را طوری استتار میکند که شبیه حیوان دیگری به نظر برسد. این تکنیک به دو روش مختلف به بقاء حیوان کمک میکند. برخی حیوانات از آن برای دفاع استفاده میکنند تا شبیه حیوانی به نظر برسند که سمی یا کشنده است و شکارچیان را دور کند. برای مثال، شاهمار اسکارلت (قرمزرنگ) خودش را شبیه یک مار مرجانی سمی میکند. پروانهی viceroy نیز خودش را شبیه پروانهی monarch میکند که سمی است. بعضی شکارچیان از تکنیک تقلید به شیوهی متفاوتی استفاده میکنند و با کمک آن، خودشان را بدونخطر جلوه میدهند تا بتوانند خودشان را بدون دیده شدن به طعمه نزدیک کنند. باز دمنواری (که به حیوانات زنده حمله میکند) خودش را به شکل کرکس بوقلمونی درمیآورد که به حیوانات زنده حمله نمیکند. طعمهی بالقوه هم طبیعتا اگر احساس خطر نکند، فرار نمیکند.