به گزارش هاژه به نقل از یورونیوز، آرامگاه توتعنخآمون، از نامدارترین فراعنه و یازدهمین فرعون مصر باستان یکصد سال پیش کشف شد و از آن زمان تا به امروز و بهرغم کشفیات بیشتر همچنان رازآلود و رمزآلود باقی مانده است.
یکی از این راز و رمزها، باور به نفرین فراعنه است. این باورها و نظریهها از اعصار قدیم و جدید درباره نفرین آنهایی که آرامش فراعنه را در اهرام و در مقبرهها بر هم زند، همواره وجود داشته است.
یکی از اولین روایتها درباره نفرین مومیایی مصری، روایت یک مسافر لهستانی از سفر خود در سال ۱۶۹۹ است که دو مومیایی را با خود از شهر اسکندریه مصر به بیرون منتقل میکرد. سفر دریایی وی با طوفانهای بزرگی همراه شد و او دچار توهمات بینایی مکرر میشد تا اینکه مومیاییها را به دریا انداخت و امواج آرام شدند.
پس از رمزگشایی از حروف تصویری مصر باستان موسوم به هیروگلیفهای مصری در قرن نوزدهم، مصر شناسان توانستند نفرینهای واقعی ثبت شده را که بر روی دیوارهای مقبرههای پادشاهی قدیم حک شده بود بیابند.
در همین باره در کتیبهای روی مقبره «خنتیکا ایخخی» آمده است: «اما هرکسی که وارد حریم قبر من شود... در حالی که ناپاک است... به سزای عملش خواهد رسید... نیستی برای او رقم خواهد خورد... گردن او را مانند پرندهای میفشارم... غضب خود را بر او وارد میکنم.»
البته پیش از کشف مقبرهی توت عنخ آمون، نفرین فراعنه تا حد زیادی وارد ناخودآگاه فرهنگ مردم شده بود.
کشف این مقبره به اواخر سال ۱۹۲۲ بازمیگردد. زمانیکه هاوارد کارتر، باستانشناس و مصرشناس بریتانیایی، سرانجام پس از سالها تحقیق در دره پادشاهان برای کشف مقبرههای کشف نشده، توانست مقبره پادشاهِ پسر را پیدا کند. کارتر و تیمش در ۴ نوامبر سال ۱۹۲۲ پس از کشف راهپلهای، حفاری را آغاز کردند و در۲۴ نوامبر توانستند که به طور کامل وارد مقبره شوند.
این گروه به همراه یکی از سرمایهگذاران به نام «لرد کارناروون» به کشف بقایای دستنخورده مقبره ادامه دادند. این بقایا احتمالاً به دلیل نقش کمتر فرعون پسر بهتر حفظ شده بود. او در هشت سالگی بر تخت سلطنت نشسته بود و ۱۰ سال بعد از آن مرده بود.
اما ماجرا به اینجا ختم نشد و کشف مقبره فرعون پسر، راه را برای اکتشاف اتاق دفن توت عنخ آمون هموار کرد.
مرگهای پی در پی به دنبال نفرین خفته
در واقع یکصد سال پیش در چنین روزی مصادف با ۱۶ فوریه ۱۹۲۳، کارتر دربِ مهر و موم شده آرامگاه توتعنخآمون را باز کرد و تابوت حفاظتشده فرعون را در پیش روی چشمانش دید.
پیش از ورود به اتاقک دفن فرعون، زمزههایی پیچیده بود که صرف انجام حفاری باعث بیدار شدن نفرین خفته شده است. چرا که یک ماه پس از کشف مقبره، خبر رسید که یک مار کبری مخفیانه وارد خانه کارتر شده و قناری او را خورده است. همین خبر کافی بود تا مردم محلی نگران شوند که مبادا این مار همان «کبرای سلطنتی» باشد که فرعون برای حمله به دشمنانش بالای سر خود حمل میکرده است.
تا اینکه باستان شناسان بالاخره وارد حریم آرامگاه توتعنخآمون شدند و آنجا بود که شایعات در خصوص نفرین فراعنه بالا گرفت. «لرد کارناروون» اولین قربانی این نفرین شد. کارناروون در پنجم آوریل ۱۹۲۳ بر اثر نیش یک پشه آلوده درگذشت.
در آن زمان، اخبار جهان همگی به مصر و کشف مقبره شاه توتعنخآمون معطوف شده بود. هیجان این اخبار وقتی بیشتر شد که مردم گمان میکردند، نفرینی از سوی فراعنه در کار است. بنیتو موسولینی دیکتاتور ایتالیا دستور داد تا یک مومیایی مصری که در کاخ چیگی بود را فورا از آنجا خارج کنند. سر آرتور کانن دویل، نویسنده و خالق اثر شرلوک هلمز علنا اعلام کرد که کارناروون توسط نفرین کشته شده است.
اندکی بعد، جورج جی گولد اول، یکی از بازدیدکنندگان مقبره، در ۱۶ مه ۱۹۲۳ بر اثر ابتلا به تب در زمان اقامتش در مصر، درگذشت.
بعدتر نیز دو مرگ مرتبط در سالهای ۱۹۲۸ و ۱۹۲۹ اتفاق افتاد، که به موجب آن «آرتور میس» و «ریچارد بتل» درگذشتند.
با وجود این، کارتر ایده وجود نفرین را نپذیرفت. او حتی یک وزنه به شکل یک دست مومیایی شده با یک دستبند جواهر را به دوستش «سِر بروس اینگرام» هدیه داد. بر روی این وزنه نوشته شده بود «لعنت بر کسی که بدن من را حرکت میدهد. برای او آتش و سیل و آفت فرو خواهد آمد.» خانه دوست کارتر متعاقبا دچار حریق شد و پس از بازسازی، زیر آب رفت.
اما همه اینها برای مجاب کردن کارتر مبنی بر وجود نفرین کافی نبود و دلیلش هم این بود که تنها هشت نفر از ۵۸ نفری که در زمان افتتاح تابوت توتعنخآمون حضور داشتند طی ۱۲ سال مردند.
صرف نظر از همه این مسائل، کشف مقبره و شایعات نفرین هر دو باعث برانگیختن علاقه عمومی به مصر باستان شد. امروزه، اکتشافات باستانشناسی امپراتوری مصر باستان، میلیونها علاقهمند را به موزهها در سراسر جهان جذب کرده است.
سرانجام شانزده سال پس از وارد شدن به حریم این مقبره باستانی، آقای کارتر نیز در سال ۱۹۳۹ بر اثر بیماری لنفوم درگذشت.