تاريخ: ۱۴۰۱ چهارشنبه ۲۸ دي ساعت ۸:۲۴ بازدید: 904      نظرات: 0      کد مطلب: 20543

خودشیفتگی نقابی پوچ


به گزارش هاژه به نقل از میگنا، همه انسان‌ها خود را دوست دارند اما برای برخی، مرزهای این دوست‌داشتن تا جایی گسترش می‌یابد که پای یک اختلال به زندگی آن‌ها باز و فرد به انسانی خودبین و خودشیفته تبدیل می‌شود که به‌جز خود، دیگری را نمی‌بیند و درک صحیحی از واقعیت‌های زندگی ندارد، لذا باید فرد درگیر با این اختلال شخصیتی درمان شود.
اختلال خودشیفتگی یا «نارسیسیم»، یکی از اختلالات شخصیتی محسوب می‌شود. اختلال شخصیت، یک مشکل روان‌شناختی خاص و ویژه است که با بروز آن، رفتار، افکار و عملکرد فرد تغییر می‌کند.
 
افرادی که با اختلالات شخصیت، از هر نوعی برخورد می‌کنند، در درک موقعیت افراد دیگر و برقراری ارتباط با آن‌ها دچار مشکل می‌شوند؛ بنابراین این موضوع مستقیم بر کیفیت عملکرد و برقراری ارتباط آن‌ها با دیگران اثرگذار است.
بیماری خودشیفتگی بسیاری از مردم جهان را درگیر خود کرده و بین جوانان رایج‌تر است. احساس خودبزرگ‌بینی، کوچک شمردن دیگران و به دنبال تحسین بیش از اندازه بودن، از نشانه‌های خودشیفتگی به شمار می‌رود و به فردی که چنین احساسی دارد، خودشیفته گفته می‌شود.
اختلال شخصیت خودشیفته، یکی از مهم‌ترین و رایج‌ترین انواع اختلالات شخصیتی است که در افراد بروز می‌کند؛ بخشی از اختلالات شخصیت نمایشی است که فرد در آن خود را بسیار مهم و محور هر موضوعی می‌داند. این افراد خود را بسیار خاص و بزرگ می‌دانند و به شکل اغراق‌آمیزی، احساس لیاقت و توانایی درباره هر موضوعی دارند.
افراد مبتلا به اختلال خودشیفتگی از دیگران انتظارات غیرمنطقی دارند، چراکه احساس می‌کنند در هر شرایط شایسته اطاعت و اجابت خواسته‌های خود هستند، اما در مقابل، نسبت به نیازها و انتظارات دیگران توجهی نشان نمی‌دهند.
افراد درگیر با اختلال خودشیفتگی از بهره‌کشی کردن از دیگران به نفع خود هیچ ابایی ندارند و از درک احساسات دیگران عاجز هستند. افراد مبتلا به خودشیفتگی، کوچک‌ترین انتقادات را به عنوان یک حمله نسبت به خود تلقی می‌کنند و در مقابل هر انتقاد، موضع سرسختانه‌ای می‌گیرند.
افراد خودشیفته، افرادی نیازمند تعریف و توجه
احمد پدرام، روان‌شناس در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا، اظهار می‌کند: اختلال خودشیفتگی، یکی از اختلالات شخصیتی محسوب می‌شود که افراد درگیر با آن به‌طورمعمول، نیازمند تعریف و توجه بسیاری هستند.
افراد خودشیفته ایرادهای خود را نمی‌بینند، انتقادپذیر نیستند، تمایل به در اختیار خود گرفتن سایر افراد دارند و از بالا به دیگران نگاه می‌کنند، مسئولیت‌پذیر نیستند و در نقش‌های خود، ممکن است برخوردهایی خودخواهانه یا خودمحورانه داشته باشند.
وی با بیان اینکه این افراد از خود بسیار تعریف می‌کنند و از دیگران نیز انتظار دارند که لب به تعریف آن‌ها باز کنند، می‌افزاید: تشخیص این اختلال از طریق مصاحبه بالینی روان‌شناسی و روان‌پزشکی صورت می‌گیرد؛ انسان‌ها عادت دارند که بر دیگران برچسب بگذارند، اما هنگامی که از یک اختلال صحبت می‌کنیم، افراد باید در زدن برچسب به یکدیگر مراعات کنند.
اعتماد به نفس شکننده افراد خودشیفته
این روان‌شناس تصریح می‌کند: بروز اختلال خودشیفتگی، چند علتی است و این اختلال می‌تواند زمینه ارثی نیز داشته باشد اما به طور معمول، نوع تربیت و ایجاد توقعات بیش از حد یا خودخواه تربیت کردن فرزند می‌تواند علت بروز این اختلال باشد. این افراد اعتماد به نفس شکننده‌ای دارند و به همین علت، پشت یک نقاب برتر دیدن خود نسبت به دیگران پنهان می‌شوند.
وی با تاکید بر شکننده و ضعیف بودن شخصیت افراد دارای اختلال خودشیفتگی، ادامه می‌دهد: این افراد به جای داشتن اعتماد به نفس واقعی، اعتماد به نفسی کاذب دارند که با آن، خود را می‌پوشانند. در گذشته اعتقاد بر این بود که شخصیت افراد قابل تغییر نیست، اما در ادبیات جدید، افراد بر این باور هستند که مراجعه‌کردن با قصد درمان و کاهش دادن ویژگی‌های منفی خود به درمانگر، در تغییر شخصیت افراد بی‌تأثیر نیست.
ویژگی افراد خودشیفته چیست؟
احمدرضا سالک، روان‌شناس و مشاور خانواده اظهار می‌کند: نارسیسیسم یا خودشیفتگی در علم روان‌شناسی به عنوان یک اختلال شخصیتی شناخته می‌شود. هنگامی که فردی به صورت افراطی خود را دوست دارد و ویژگی مطلوبی برای خود در نظر می‌گیرد، به اصطلاح، خودشیفته نامیده می‌شود. خودشیفتگی افراطی به مرور زمان به یک اختلال شخصیتی تبدیل می‌شود.
وی با اشاره به سوءاستفاده افراد مبتلا به نارسیسیسم از دیگران، می‌افزاید: افراد مبتلا به نارسیسیسم مدتی به اطرافیان خود محبت می‌کنند تا مخاطب را به کاری که می‌خواهند وادار کنند. فرد خودشیفته همیشه فکر می‌کند حق با او است، از دیگران توقع دارد همه نظرات او را بپذیرند و به حقانیت او اعتراف کنند؛ به طور مثال اگر به آن‌ها یک ساعت وقت دهید تا با شما صحبت کنند و آن‌ها مدت زمان بیشتری از وقتتان را بگیرند، حق هیچ‌گونه اعتراضی ندارید.
این روان‌شناس و مشاور خانواده تصریح می‌کند: خودشیفته‌ها توانایی همدردی و همدلی با دیگران را ندارند و توقعات زیادی از دیگران دارند. این بیماران در صحبت‌های خود با دیگران همدردی می‌کنند، اما این رفتار سطحی است و وضعیت طرف مقابل برای آن‌ها مهم نیست. افراد خودشیفته به صورتی برخورد می‌کنند که انگار تنها خود تجربه دارند و برایشان مهم نیست دیگران چگونه فکر می‌کنند.
تشخیص آغاز خودشیفتگی در دوران نوجوانی و جوانی
وی ادامه می‌دهد: افراد مبتلا به نارسیسیسم خود را بی‌همتا می‌دانند و به شدت نیازمند تأیید دیگران هستند. روحیه این افراد بسیار شکننده و حساس است و اگر مورد تحسین قرار نگیرند، خشم و کینه همیشگی به دیگران پیدا می‌کنند. افراد خودشیفته از مورد انتقاد قرار گرفتن، بیزارند و نقد را نمی‌پذیرند. آن‌ها تنها علاقه‌مند هستند مورد ستایش قرار گیرند و چاپلوسی را دوست دارند.
سالک می‌گوید: افراد خودشیفته همیشه از شخص مقابل خود توقعات مختلف دارند. آن‌ها دیگران را کالا می‌بینند و برای انسان ارزش قائل نیستند. همواره توقع دارند همه افراد قدر آن‌ها را بدانند، درحالی‌که به قانون و اصول اخلاقی پایبند نیستند. افراد مبتلا به نارسیسم نظر واقع‌بینانه‌ای درباره خود ندارند، برای همه مسائل توجیه و توضیح دارند و از نظر خودشان توجیهات آن‌ها عقلی و منطقی است.
وی با بیان اینکه افراد خودشیفته در گفت‌وگوهای خود از کلمه «من» بیش از حد استفاده می‌کنند و نخستین صحبت‌های این افراد بر پایه «من» است، اضافه می‌کند: افراد مبتلا به نارسیسیسم در تعامل با دیگران خط قرمز یا چهارچوبی رعایت نمی‌کنند و درخصوص گذشته و آینده اغراق می‌کنند. آغاز خودشیفتگی را در دوران نوجوانی و جوانی می‌توان تشخیص داد. به‌طورکلی، حدود هفت درصد مردان و چهار درصد زنان در جوامع، درگیر این اختلال هستند و مردان بیشتر از زنان دچار خود شیفتگی می‌شوند.
این روان‌شناس و مشاور خانواده خاطرنشان می‌کند: اختلال خودشیفتگی سه علت عمده شامل ژنتیک، تربیت و محیط زندگی دارد و برخی روان‌شناسان اعتقاد دارند، بیماری درصد بسیار کمی از افراد مبتلا به خود شیفتگی، ذاتی و ژنتیکی و مابقی ماحصل تربیت و محیط زندگی فرد است.
وی اضافه می‌کند: بسیاری از روان‌شناسان می‌گویند خودشیفته‌ها قابل درمان نیستند، اما می‌توانیم با روان درمانی‌ها یا استفاده از روش‌های شناختی - رفتاری مقداری از آن حالات را کاهش دهیم به صورتی که بتوانیم حالت خودآگاهی و خودشناختی را در فرد تقویت کنیم. ازآنجاکه خودشیفته‌ها به روان‌پزشک و روان‌شناس مراجعه نمی‌کنند و می‌گویند من هیچ مشکلی ندارم؛ روش‌های شناختی - رفتاری می‌تواند روی این افراد تا حدودی اثر مثبت بگذارد. خانواده نیز با تشویق می‌تواند فرد را به سمت درمان سوق دهد. فرآیند درمان نارسیسیسم بسیار پیچیده است.
 



ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
چاپ
نسخه چاپی


نظر کاربران


نظر خود را براي ما ارسال كنيد