تاريخ: ۱۴۰۱ يکشنبه ۱۳ شهريور ساعت ۱۷:۲۱ بازدید: 2003      نظرات: 0      کد مطلب: 20329
هویت شهری قربانی شهرسازی بی ضابطه

نگاهی بر عملکرد شهرداری در حوزه هویتی شهر بوکان

شهروندی از بوکان


 کسانی که مثل من تجربه خدمت در ارتش دارند یا برای خدمت سربازی در رژه‌های ارتش شرکت کرده‌اند می‌دانند که قانون لایتغیری در رژه‌ها وجود دارد و آن هماهنگ کردن حرکات پاها با صدای طبلی است که در حاشیة رژه نواخته می‌شود و فرمانده فرمان می‌دهد: «طبل بزرگ، زیر پای چپ». سال‌هاست که رژ‌ه‌های ارتش با این فرمان همیشگی برگزار می‌شود و تغییری به خود ندیده است. مدیریت شهری بوکان هم، گویا سال‌هاست که کمر به تخریب آثار هویتی این شهر بسته است و حتی برگزاری نمایشگاهی از سوی موزه ملی ایران در این شهر هم نتوانسته نگاه مخرب آنان را تغییر دهد.
پس از بازنشستگی از ارتش و بازگشت به بوکان، وقت آزادتری برای مسائلی پیدا کرده‌ام که در گذشته کمتر به آن‌ها پرداخته‌ام، یکی از این حوزه‌ها که در چند سال اخیر توجه مرا به خود جلب کرده است، مسائل هویتی بوکان است. فضاها و مکان‌هایی که در خاطرة شفاهی همنسلان من و گاهی پیشتر از من تعریف شده است و بخشی از آنها را خود به یاد دارم و امروزه در کوچه و معابر بوکان، خبری از آنها نیست. از «گه‌ره‌کی زاخه» و «خه‌نده‌کی پشت قه‌لا» گرفته تا «کانی ژنان» و «جوگه‌ ئاشی باشی» و ... در پی تجدید خاطرات در کوچه‌ها و معابر بوکان پی اینها می‌گشتم که انتشار کتاب انور سلطانی و توضیحات و مستنداتی که در آن ارائه کرده بود، نمکی بود که بر زخم‌هایم پاشیده شد. گویا دستی جادویی، آنها را با دقت از صفحه وجود حذف کرده است و احتمالاً مدیران شهرداری نام آنها را توسعه خواهند گذاشت. 
در پی اسناد و هویت شهر بودم که از طریق دوستی دسترسی خوبی به آرشیوی از مطبوعات محلی چند دهه اخیر پیدا کردم. گویا می‌خواست غیبتم از شهر را با این مدارک برایم جبران کند و شانس این را به من داد که در جریان وقایعی قرار بگیرم که در زمان نبودنم بر شهرم گذشته بود. 
نقطه ثقل و مرکز این شهر در گذشته و حال «قه‌لای سردار» بوده و هست. قه‌لای سه‌ردار با «حه‌وزه گه‌وره» و «مسجد جامع»ش به عنوان بافت تاریخی و خاطره شکل‌گیری شهر، در هر جای جهان بود، به فرمت روزگاران پیشین‌اش حفظ می‌شد و اطراف آن با فضاهای فرهنگی، کافه، کتاب‌فروشی، پیاده‌روهای سنگفرش، فروشگاه‌های صنایع دستی، موزه‌های متنوع کوچک و بزرگ پر می‌شد و از حالت مسکونی هم حتی خارج می‌شد تا منبع و مأوایی باشد برای جذب گردشگران و معرفی شهر و دیار و درآمدی برای مردمی که در این شهر زندگی می‌کنند، اما مدیران شهری این سود ماندگار را به چند پاساژ روسری‌فروشی و دفاتر مهندسی عوض کردند و صداهای معترض و تذکرهای دلسوزانه شهروندان را نشنیدند. 
 
پرونده قلعه سردار
مروری کوتاه بر عملکرد شهرداری در باره قلعه سردار عبارت است از:
1. ساخت پاساژی تجاری با عنوان «پاساژ قه‌لا» در حدود سال‌های 1375 که نواری در بخش غربی قلعه را برش داد و از بین برد.
2. در اوایل دهه 1380 به بهانه مشکلات ترافیکی پروژه دیگری آغاز شد و آن تبدیل کوچه 6 متری به خیابان 12 متری بود که بخشی از دو محوطه ثبت ملی شده مسجد جامع (شماره ثبت 3480) و قلعه سردار (شماره ثبت 32477) تخریب شدند. در سال‌های 1387 و 1388 پروژه وارد فاز جدی‌تری شد و تخریب‌ها بسیار گسترده‌تر شد. شکایتی که به همت همکلاسی سابقم مرحوم «سید رحیم بدوی» و با امضای ده‌ها نفر از فعالان مدنی شهر تدوین شد تاثیری معکوس داشت، گزارش‌های مطبوعات محلی و ملی نخوانده رها شدند.
3. تعریض کوچه به خیابان و تخریب بخشی از قلعه و مسجد جامع و نابود کردن حریم «حه‌وزه گه‌وره» آخر ماجرا نبود. پی‌کنی‌ها و تخریب دو سوی خیابان جدیدالتاسیس تا عمق پانزده متر و از بین بردن بخش زیادی از مدارک تاریخی قلعه سردار برای بناهایی که از سوی شهرداری با چراغ سبز میراث فرهنگی شهرستان و استان مجوز ساخت می‌گرفتند آغاز شد. برای نخستین بار میراث فرهنگی کشور عرضه‌ای از خود نشان داد و در یکی از زمین‌هایی که به عمق پانزده متر گودبرداری شده بود تیمی را از تهران برای لایه‌نگاری آن ارسال کرد و آنان در مرداد و شهریور 1397 بقایای پنج هزار سال سکونت را در آن آشکار کردند، در اقدامی که در تاریخچه میراث فرهنگی و مدیریت شهری جهان کم‌سابقه و شاید بی سابقه است، در آبان همان سال و تنها دو ماه پس از پایان کاوش‌ها و اثبات پنج هزار ساله بودن آن محوطه، ساخت‌وساز دقیقا در محل ترانشه کاوش شده با مجوز میراث فرهنگی استان و شهرداری بوکان انجام شد. (برای ایجاد نظم در عملیات کاوش تمامی سطح محوطه با شبکه‌هایی از مربع ـ مستطیل‌هایی با اضلاعی در حدود ده متر و به صورت شطرنجی با توجه به نقطه مبدأ تقسیم‌بندی می‌شود. باستان‌شناسان به این شبکه‌ها «ترانشه» می‌گویند).
4. با وجود رایزنی‌های بسیار شورای شهر پیشین و مسئولان نظامی ـ امنیتی کشور و اعلام موافقت نهادهای نظامی مبنی بر آزادسازی قلعه سردار از کاربری نظامی، مدیران کنونی شهر عقبگرد و پیگیری آن را رها کردند. گویا حفظ وضعیت کنونی منافع بیشتری دارد تا تبدیل آن به موزه و برجسته کردن بخش هویتی قه‌لای سردار. 
 
میان‌پرده نمایشگاه آجرهای قلایچی
برگزاری نمایشگاهی از آجرهای قلایچی در شهر بوکان و بازدید حدود 20 هزار نفری مردم بوکان از این نمایشگاه این امید را برانگیخت که مسئولان شهر از این پس، نسبت به مسائل هویتی و تاریخی شهر حساسیت بیشتری نشان خواهند داد و شاید نسبت به جبران اقدامات گذشته پر خطای خود قدم بردارند، اما انگار در برنامه صبحگاه مدیران شهری، طبل بزرگ همچنان زیر پای چپ است و برنامه‌های هویت‌زدای دیگری در راه است.
 
پارک کلتپه بوکان
در حالی که پارک حسن زیرک و پارک محمدیه در نزدیکی محوطه باستانی کلتپه ــ که در تاریخ 1345.10.16 به شماره 570 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده ــ قرار دارند، به بهانه خدمت‌رسانی به مردم منطقه کلتپه، تنها سه روز پس از اتمام نمایشگاه آجرهای قلایچی، طرح پیشنهادی شهردار مبنی بر تبدیل بخشی از عرصه محوطه پنج هزار ساله کلتپه به فضای سبز به تصویب شورای شهر بوکان، رسید. هرچند به همت فرماندار بوکان، این مصوبه با اشکالاتی قانونی روبه‌رو شده است و شورای شهر و شهردار باید این تناقضات قانونی را حل کنند تا بتوانند به تصرف محوطه‌ای بپردازند که 56 سال پیش در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است، اما با کارنامه‌ای که از مدیریت میراث فرهنگی بوکان و استان سراغ داریم، حل این موانع نباید کار چندان پیچیده‌ای باشد. برای ثبت در تاریخ می‌نویسم: ساخت این پارک معادل تبدیل کوچه 6 متری قلعه سردار به خیابان دوازده متری است. اگر بتوانند ورود کنند، ده‌ها دهنه مغازه در آنجا خواهند ساخت. حتما بخشی از آنها هم روسری‌فروشی خواهد شد.
 
مجتمع تجاری ایزیرتو در بوکان
شهرداری بوکان در فراخوانی ساخت مجتمعی تجاری در محل سابق آتش‌نشانی بوکان در «ده‌روازه قه‌بران» را که براساس اسناد مدون یکی از نقاط تاریخی شهر است اعلام کرده است و در آن دو طبقه زیرزمین / پارکینگ را هم جزو بنا اعلام کرده است. هم‌نسلان من به یاد دارند و انور سلطانی هم در کتابش به آن اشاره کرده است که در این محدوده «گورستانی جوله‌کان» داشتیم و چه بسا این گورستان بر گورستان یا سازه‌ای قدیمی‌تر قرار داشته است. مردان قانون در شهرداری می‌دانند که پیش از ساخت این پروژه باید از میراث فرهنگی شهرستان / استان استعلام کنند و اخذ مجوز از میراث فرهنگی را به سرمایه‌گذار یادآور شوند، و اگر گمانه‌زنی یا کاوشی لازم داشته باشد، جزو هزینه‌های طرح باید از سوی سازنده پرداخت شود، اما مسئله اینجاست که اخذ مجوز از میراث فرهنگی شهرستان / استان کار چندان سختی نیست. 
 
التماس تفکر
در مقام یک بازنشسته ارتش که در بسیاری از نقاط مختلف این سرزمین خدمت کرده‌ام، از اصفهان پر نقش و نگار گرفته تا تبریز مسجد کبود، ایران عزیز را همچون فرش ترکمن پر نقش و نگار یافتم. بی گمان مسائل توسعه‌ای در این شهرها بسیار پررنگ‌تر و پیچیده‌تر است، اما میدان نقش جهان و مسجد کبود همچنان پر صلابت باقی مانده‌اند. شهر بوکان مشکل گسترش ندارد، تا چشم کار می‌کند زمین‌های مسطحی است که شهر را به خود فرا می‌خواند، چشم طمع از چند صد متر زمین کلتپه و قلعه سردار بردارید. ایران را در نوردیده‌ام و با کوله‌باری از تجربه عمری که صرف خدمت کرده‌ام به شما می‌گویم در محضر تاریخ قضاوت خواهید شد، کاش کمی آینده‌نگر باشید. در یکی از این گزارش‌هایی که برای تنظیم این دلنوشته می‌خواندم شعری به کار رفته بود که بد نیست مطلبم را با همان شعر به پایان ببرم:
ميخانه اگر، ساقی صاحب نظری داشت
ميخواری و مستی، ره و رسم دگری داشت
پيمانه نمی‌داد به پيمان شکنان باز
ساقی اگر از حالت مجلس، خبری داشت



ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
چاپ
نسخه چاپی


نظر کاربران


نظر خود را براي ما ارسال كنيد