به گزارش هاژه به نقل از میگنا، در وابستگی عاطفی فرد، نیاز مدام به محبت، توجه و تایید خانواده، دوستان، همسر و یا هر فرد دیگری دارد و بدون حضور شریک عاطفی نمی تواند زندگی طبیعی خود را داشته باشد، آن ها به طور غیر منطقی از تنهایی و رها شدن می ترسند و این ترس باعث شده در روابط خود فرد مطیع تری باشند، و بدون حضور فرد مقابل هیچ کاری نمی توانند انجام دهند و کارهای روزانه آن ها دچار مشکل می شود.
یکی از مهم ترین نیازهای انسان، نیازهای عاطفی است. عواطف در انسان از ابتدای تولد تا پایان عمر ادامه می یابد، اما دوست داشتن و دوست داشته شدن به شکل های مختلفی نمود پیدا می کند، برای مثال فرد از طریق دوست داشته شدن می خواهد مشکلات و یا نگرانی هایش را حل کند و یا در بعضی مواقع کمبودها و یا ضعف های روانشناختی باعث قرار گرفتن در روابط سمی می شود.
رابطه عاطفی وابسته یا اعتیاد گونه را می توان به یک زوج وابسته، دو دوست، یک خواهر و برادر و حتی دو نفر که از یکدیگر مراقبت نیز می کنند مشاهده کرد. در این نوع روابط فرد تمام اهداف، آرزوها، نیازها و الویت هایش را نادیده می گیرد و طرف مقابل نیز می خواهد که معشوقش ناتوان و ضعیف باشد تا وابسته تر شود. در این شرایط یک طرف مورد سوء استفاده عاطفی واقع می شود.
وابستگی عاطفی یک حالت روانشناختی است که در روابط رخ می دهد، خواه با یکی از اعضای خانواده، شریک زندگی یا یک دوست. وابستگی احساسی در افراد وابسته، یک عدم کنترل خود و احساس ناراحتی بزرگ در زمانی است که نزدیک به فردی که به او وابستگی دارند، نیستند.
افراد وابسته، احساس نیاز سیری ناپذیر بودن با شخصی را دارند که به او علاقه دارند و قادر به قطع رابطه خود با آن شخص نیستند. اگرچه مواردی از وابستگی عاطفی موقتی نیز می تواند وجود داشته باشد، اما معمولاً شخصی که وابسته بودن عاطفی را تجربه می کند، الگوی وابسته بودن را در طول زندگی خود با افراد دیگر نیز تکرار می کند.
پیامدهای روانی وابسته بودن به لحاظ عاطفی متنوع هستند و بسته به درجه وابستگی و ویژگی های یک فرد متفاوت است. در بسیاری از موارد، این افراد وابسته، به دنبال افرادی غالب، کنترل کننده و اقتدارگرا هستند و در نتیجه خود را در روابط سمی گرفتار می کنند. در نتیجه، سلامت عاطفی تحت تأثیر این روابط سمی قرار می گیرد.
وابستگی عاطفی به دو نوع سالم و ناسالم تقسیم می شود:
در وابستگی عاطفی سالم در روابط با دیگران احساس امنیت، اعتماد و علاقه، انعطاف پذیری به میزان کافی وجود دارد و خالی از اضطراب، ناامنی، سوء ظن و رفتار خصمانه است، و هر یک از طرفین در رابطه برای دیگری ارزش و اهمیت قائل هستند.
اما در وابستگی ناسالم همیشه ترسی وجود دارد که مبادا طرف مقابل او را تنها بگذارد یا به او دسترسی نداشته باشد. از نشانه های عمده وابستگی، نداشتن احساس ارزشمندی است، و برای احساس ارزشمندی خود نیاز به تایید دیگران دارد. فردی که وابستگی ناسالم به رابطه دارد برای نگهداری آن هزینه های زیادی را می پردازد و برای رضایت طرف مقابل به صورت یک طرفه حاضر به ایثارگری بسیار است.
در این مقاله وابستگی عاطفی چیست، دلایل وابستگی عاطفی و درمان و غلبه بر وابستگی عاطفی توضیحاتی ارائه شده است.
علائم وابستگی عاطفی
افرادی که دچار وابستگی عاطفی هستند، ممکن است در روابط خود با برخی از این الگوها روبرو شوند: تحمل تنهایی را ندارند و فاصله جسمی یا عاطفی با شخصی که به او وابسته هستند، علائم استرس و اضطراب را به همراه دارد.
آن ها از ترس تنها بودن، رابطه را رها نمی كنند، حتی اگر باعث خوشبختی آن ها نشود.
آن ها اغلب نسبت به دیگران احساس حقارت می کنند و احساس می کنند که به اندازه کافی برای شریک زندگی خود یا افرادی که نسبت به آن ها وابستگی عاطفی دارند، خوب نیستند.
چگونه وابستگی عاطفی را از بین ببریم؟
زمانی که اجازه میدهیم خوشحالی ما بیش از اندازه وابسته به فرد دیگری شود، این موضوع میتواند عواقب خطرناکی برای سلامت روان و آرامش ما داشته باشد. وابستگی عاطفی یک چالش واقعی و مشکلی است که گاه غلبه بر آن واقعاً سخت میشود. کاهش وابستگی در رابطه عاطفی به شهامت ما برای دیدن تواناییهایمان وابسته است تا ما را به سمت کاهش نیازمان به افراد دیگر راهنمایی کند. در این راه ما نیازمندیم تا پتانسیل واقعی وجودمان را کشف کنیم.
وجود مقدار مشخصی از وابستگی عاطفی بین زوجها امری طبیعی است اما زمانی که شادی ما وابسته به دیگری شود، باعث از بین رفتن تعادل زندگیمان میشود. مهم است که در زمان نیاز، ما از پارتنر خود حمایت کنیم و او را مورد توجه قرار دهیم، اما خارج از چارچوب استاندارد اگر این موضوع تبدیل به وابستگی شود، موجب آشفتگی رابطه میگردد.
بسیاری از اوقات ما احساسات مربوط به وسواس و وابستگی را با احساسات مربوط به عشق و جاذبه بین فردی اشتباه میگیریم. ممکن است به راحتی خودمان را در این احساسات اشتباه گم کنیم و در ادامه و در صورت عدم تفکیک این احساسات، راه پردازش صحیح افکارمان نسبت به رابطهمان را از دست بدهیم. یادمان باشد که وابستگی، عشق نیست.
این نوع تفکر از کودکی و از زمانی شکل میگیرد که توسط مهمترین افراد زندگیمان محبت و عشق لازم را دریافت نمیکنیم و این طرز تفکر ناشی از دوران کودکی همواره در روابطمان به ما آسیب میزند. زمانی که ما به عنوان کودک این عشق را دریافت نمیکنیم، به عنوان بزرگسال آن را در سایر انسانها جستجو میکنیم و با گذر زمان نه تنها این نیاز به وابستگی کاهش پیدا نمیکند، بلکه قویتر میشود.
دلایل وابستگی عاطفی
گاهی وابستگی عاطفی به این دلیل اتفاق می افتد که فرد یاد نگرفته است که سختی های زندگی را تاب بیاورد و تحمل کند، در نتیجه شاهد این هستیم که شریک عاطفی ای که او را آزار می دهد نمی تواند رها کند، چرا که از تغییر و یا تنها ماندن می ترسد، حتی اگر آن شریک عاطفی فرد را مورد بدرفتاری قرار دهد باز هم نمی تواند او را ترک کند.
عوامل متعددی در ایجاد وابستگی عاطفی وجود دارند که عبارتند از:
- افکار نادرست
- نداشتن اعتمادبه نفس
- ترس، ناامنی و حسادت
- نداشتن عزت نفس
- ضربه طلاق در کودکی
چگونه وابستگی ایجاد میشود؟
کمبود عشق برآورده نشده کودکی، ما را به احساس کمبود عزت نفس هدایت میکند. این عدم توانایی در ارزشگذاری و اعتماد به خویشتن سبب میشود چرخه منفی از احتیاج آغاز شود که غذای آسیبهای روانی ما را تامین میکند و همین چرخه نیاز ما را به جستجوی مداوم برای پیدا کردن امنیت در دیگران وادار خواهد کرد. در نتیجه همین باج دادنهای عاطفی است که ما میآموزیم برای کسب ارزش باید با خواستههای غیرممکن و دشوار دیگران روبرو شویم. بارها و بارها ما خود را در این جایی میبینیم که آرزو میکنیم ای کاش میتوانستیم آسیب سالها رنج وابستگیمان را کاهش دهیم.
کاهش وابستگی به افراد با کمک فرد متخصص غیرممکن نیست اما مهم این است که شما از آن کودک درون آسیبپذیرتان، خود مراقبت کنید.
تشخیص مشکل وابستگی در رابطه عاطفی
انسانهایی که دچار وابستگی عاطفی بیمارگونه میشوند، نه تنها احساس عدم امنیت میکنند، بلکه نیاز دارند تا در کنار دیگران به صورت افراطی قرار گیرند و این حس عدم امنیت خویش را به اضطراب در مورد آینده و وسواس از دست دادن رابطهی عاطفیشان تعمیم میدهند.
افراد با وابستگی بیش از حد، ترس شدیدی از خوب نبودن خود دارند که این موضوع به تجارب یا ناکامیهایشان در دوران کودکی باز میگردد. آنها همچنین از احساس اضطراب مداومی رنج میکشند که توانشان را در مقابله با رنجهای معمول یک رابطه و اتمام آن، به صورت قابلتوجهی کاهش میدهد. رنجهایی که در هر ارتباط و اتمام رابطه برای همه افراد به وجود میآید و بخشی اجتنابناپذیر از رابطه است.
در یک محیط مناسب، فرد وابسته میتواند فردی بخشنده، عاشق و با محبت باشد اما تحریک وجوه آسیب پذیرش ممکن است او را به طور کامل به انسان دیگری تبدیل کند. زندگی در این شرایط برای وی بسیار مخرب خواهد بود و رمز ساختن یک رابطهی بادوام، پیشگیری از تجدید آسیبهای گذشته نخواهد بود؛ بلکه بسط تواناییها و قسمتهایی از وجودمان است که به ساخت آیندهمان کمک میکنند.
خطرات وابستگی عاطفی
وابستگی عاطفی زمانی خطرناکتر میشود که نتوانیم زمان شروع و تکرار الگوهای آن را در زندگیمان تشخیص دهیم. با توجه به این مشکلات که درون ما وجود دارند، وابستگی ما به دیگران برای شادیهایمان مانند ساختن قلعهای روی شنهای روان خواهد بود. شما خودتان را برای تجربه یک شکست آماده میکنید و خود را به خطر میاندازید. هرچند وابستگی عاطفی ریشه در کمبود عزت نفس دارد. اما خود نیز نابودگر عزت نفس است که به مرور زمان باعث آسیبهای جبرانناپذیر روحی و روانی ما میشود.
زمانی که بیش از حد وابستگی عاطفی به همسر یا پارتنرمان پیدا میکنیم، باعث میشویم تا ریسک از دست دادن وی را از طریق نادیده گرفتن خودمان افزایش دهیم. مشکلات و عقدههای ناشی از عدم احساس امنیت، اعتماد ما نسبت به خودمان و رابطهمان را از بین میبرد و باعث میشود ارتباطمان با فردی که با وی در رابطه هستیم را از دست بدهیم.
ما ممکن است با یافتن خودمان در چنین موقعیتهایی از ارتباط با دیگران اجتناب کنیم. و در یک واکنش افراطی از دوستانمان فاصله بگیریم. در نتیجه زمانی که ارتباط خود را با دنیای بیرون از دست دهیم، بهسرعت تواناییهای ارتباط اجتماعیمان کاهشمییابد. و این موضوع تاثیرات منفی بر شادی و رضایت ما از زندگی میگذارد.
احساس درگیر شدن با مشکل وابستگی عاطفی، زمانی که به شما حس گیر افتادن در یک تله را بدهد، باعث ایزوله شدن شما در برابر چیزها و آدمهایی میشود که به شما و زندگیتان احساس شادی و لذت میدهند. همچنین این مشکل به مرور زمان ما را به سمت در خود فرورفتگی و انتقاد از خویشتن و نابودی عزتنفسمان سوق میدهد.
چگونه وابستگی روی شما تأثیر می گذارد؟
مشکل برآورده کردن نیاز های عاطفی شما می تواند تأثیر قابل توجهی بر روابط عاشقانه شما داشته باشد، اما تأثیرات آن می تواند به سایر زمینه های زندگی نیز گسترش یابد. مشکلات رابطه در بیشتر موارد، وابستگی عاطفی راه را به سوی روابط سالم هموار نمی کند.
افراد وابسته عاطفی معمولا نیاز به اطمینان و حمایت زیادی از طرف شریک زندگی خود دارند.
برای مثال، ممکن است مرتبا مواردی مانند:
دوستم داری؟
برات ایجاد مزاحمت کردم؟
اذیت که نمی کنم؟
آیا واقعا می خوای با من وقت بگذرونی؟
چطور به نظر می رسم؟
تو نمی خوای جدا بشی که، نه؟
اگر اغلب احساس ناامنی یا عدم اعتماد به نفس خود را تجربه می کنید، ممکن است به تایید آن ها نیاز داشته باشید تا احساس خوبی نسبت به خود داشته باشید. این نیاز می تواند ترس از آنچه ممکن است اتفاق بیفتد در صورت خروج یا توقف ارائه اطمینان مورد نیاز شما ایجاد کند. این ترس از رها شدن می تواند به نوبه خود منجر به تلاش هایی
وابستگی عاطفی زمانی اتفاق می افتد که فردی باور کند برای شاد بودن و احساس کامل بودن به شخص دیگری احتیاج دارد. بین عشق ورزیدن و وابسته بودن تفاوت زیادی وجود دارد. وقتی در یک رابطه، شما وابستهٔ عاطفی هستید، احساس می کنید برای زنده ماندن به شخص دیگری احتیاج دارید. شما دائماً خواهان توجه، پشتیبانی و تأیید آن فرد هستید؛ زیرا به تنهایی نمی توانید نیازهای عاطفی خود را تأمین کنید.
برای کنترل رفتار آن ها برای حفظ شان شود. اما تلاش برای کنترل مردم معمولا نتیجه معکوس دارد. افرادی که احساس می کنند کنترل شده اند یا نمی توانند انتخاب های خود را داشته باشند، ممکن است در نهایت تمایل به ترک رابطه داشته باشند.
وابستگی در روابط نیز اغلب شامل سطحی از ناراحتی عاطفی است. نگرانی مداوم و کم درجه در مورد آینده رابطه خود و احساسات شریک زندگی شما نسبت به شما می تواند شما را مضطرب و ناراحت کند. وقتی با هم نیستید، ممکن است بیشتر وقت خود را صرف نگرانی در مورد اینکه آن ها چه می کنند و این که آیا هنوز شما را دوست دارند یا نه، صرف کنید. این تثبیت می تواند سطح استرس پایه شما را بسیار بالا نگه دارد.
چطور وابستگی عاطفی را از بین ببریم؟
متاسفانه هیچ راهکار قطعی و سریعی برای کاهش وابستگی عاطفی وجود ندارد. در بسیاری از موارد کمک گرفتن از یک متخصص برای کاهش آسیبهای دوران کودکی بسیار مفید است. در کنار این موضوع، قدمهایی وجود دارند تا بتوانیم به خودمان در مواجهه با سختیهای گذشته کمک کنیم. و وابستگی را از بین ببریم.
۱- سعی کنید هوای خود را داشته باشید.
همگی ما خواهان برقراری ارتباط با دیگران هستیم. اما این ارتباط ما با خودمان است که بیشترین قدرت تغییر را به ما میدهد. مهم است که ما مراقبت و حمایت از خود را فرا بگیریم. و مهم است که یاد بگیریم ما میتوانیم روی خودمان در همهی شرایط حساب کنیم.
نیازهای ما با نادیده گرفتنشان از طرف ما یا شخصی دیگر از بین نمیروند. شما مهم هستید و ارزشمندید و وجود شما تنها بهصرف بودنتان بهعنوان یک انسان روی این کره خاکی ارزشمند است. تمرین بودن در کنار خویش با تشخیص نیازها و فهم اینکه آنها بر احتیاجات دیگران از ما ارجحیت دارند، به ما در کاهش وابستگی به دیگران کمک میکند. احساسات خود را شناسایی کنید و علایق و کنجکاویهایتان برای زندگی را در آغوش بگیرید. و نور وجود خود را برای روشن کردن نیازهای افراد دیگر خاموش نکنید.
۲- مسوولیتهایی که بر عهده شما است را نادیده نگیرید.
زمانی که ما از نحوهی شناخت احساسات خود مطمئن نیستیم، بهنظر قانعکننده است که از این مسوولیت شانه خالی میکنیم. و سعی میکنیم این مسوولیت را به فرد دیگری واگذار کنیم. در حالیکه این راه قطعاً باعث آسیب ما میشود. باور کنید که هیچکس بهتر از شما توانایی شناخت احساساتتان را ندارد. برای دستیابی به قویترین و باثباتترین حالت خویشتن، ما نیاز داریم تا خود باوریمان را تقویت کنیم. خودباوری و اعتماد به خویش باعث دور شدن استرسها و افزایش توان بقای ما در شکستهای عاطفی میشود.
۳- والدین خوبی برای خودتان باشید.
اگر شما کسی هستید که تجربهی کمبود احساس محبت در خانه و خانوادهی خویش را داشته، مهم است که یاد بگیرید چگونه برای خود والد خوبی باشید تا اوضاع را برای خود بهتر کنید.
یادگیری مراقبت از کودک درون به ما اجازه میدهد با عشق از خود مراقبت کنید. هنر خودمراقبتی با حس کردن و بیان واقعی دردهای کودک درون شروع میشود. و با حل کردن این آسیبها در کنار کسب آگاهی و در آرامش پایان میپذیرد.
۴- به خودتان سخت نگیرید.
تقابل سختگیرانه با خودمان مانند یک سیستم مقابلهای در ذهن ما عمل میکند و این موضوع آسیبهایی به همراه دارد. زمانی که به خودتان سخت میگیرید، باعث ایجاد احساس گناه و شروع یک مکالمهی درونی میشوید که مدام اذیتتان میکند. شما برای درک نیازهایتان باید دست از انتقاد از خویشتن بردارید، چرا که این انتقادها تنها شرایط را سختتر میکنند.
در نظر بگیرید شما از مسالهای رنج میبرید که علت آن خودتان هستید. بپذیریدکه راهحلهای بهتری برای حل مشکلتان وجود دارد و با افزایش تنشها و فشارهای درونی تنها به بدترشدن شرایط کمکمیکنید. به خود کمک کنید تا چرخههای معیوب مشکلاتتان را بشناسید و آنها را حل کنید.
۵- نیازهای خود را با پذیرش مسوولیت فرد دیگر نادیده نگیرید.
هیچ فرد دیگری در دنیا مسوول شادی شما نیست. ممکن است زمانی رفتار شما تحت تربیت والدینتان شکل گرفته باشد. اما از زمانیکه شما نسبت به نیازها و رفتارهای خود آگاه میشوید، خود مسوول رفتارهایتان هستید.
بدون شک محدودیتهایی در هر یک از روابط وجود دارد؛ چه روابط دوستی و چه روابط نزدیک عاطفی. شما میتوانید از کسی درخواست محبت کنید و یا تقاضای شاد کردنتان را داشته باشید. اما بدون شک این اتفاق چیزی نیست که کسی جز خودتان قدرت انجامش را داشتهباشد.
در پایان، میدانیم که کاهش وابستگی در رابطه در عین سختبودن امری امکانپذیر است. و این امر زمانی میسر است که به خود سخت نگیریم، صادقانه با اتفاقات و آسیبهای دوران کودکیمان روبرو شویم. و برای کمک به خود، با کودک درونمان ارتباط برقرار کنیم و خودمان را مجدداً پیدا کنیم. چرا که در آینده میتوانیم به وجود خود افتخار کنیم.
***
یادداشت دکتر پروانه صفایی مقدم روانشناس بالینی با عنوان:
5 گام عملی را برای رهایی از وابستگی عاطفی
در گام نخست براى حفظ عزت نفس و وقارتان باید از برقرارى تماس مستقیم (تلفن/ پیام ) یا غیرمستقیم (پیغام و پسغام، احوالپرسی از طریق دیگران و...) با فردى که ماجرای ازدواجتان با او به هم خورده است، بپرهیزید. همچنین از طریق دوستان مشترکتان یا همسایهها آمار فعلى او را نگیرید.
دوم، به بهانه پس دادن یا گرفتن کادو و هدیه و عکس، دیدار دوباره ای نداشته باشید و خود را سبک نکنید. هدف از این قطع رابطه عاطفى شکنجه دادنتان نیست؛ شما زمانى رشد پیدا می کنید که هوشتان را به خودشناسى و خودسازى اختصاص دهید و مقداری از انرژى باقیمانده خودتان را صرف ترمیم زخمهاى عاطفیتان کنید. از سوى دیگر، ارتباط هاى بههم خورده اى که دوباره بعد از مدتى شروع می شوند، معمولا سرانجامی به دنبال ندارند و بار دیگر بهم می خورند.
سوم، از شنیدن ترانهها و اشعار و دیدن فیلمهایى که از فراق و بىوفایى و فرو ریختن کاخ آرزوها حکایت میکنند، اکیدا بپرهیزید. مطالعات نشان داده اند که این اشعار یا فیلمنامهها فرافکنى سایههاى شعرا و سازندگانشان است و تنها کارى که نمىکنند رشد شماست. شنیدن این اشعار و دیدن این فلیم ها در روزهایی که شما فشار روانى زیادی را متحمل هستید تنها باعث مى شود که شما به نتایج ناامیدکننده و غلطى برسید.
چهارم، به دامان عشق پدر و مادر و دوستان واقعیتان پناه ببرید و در این دوران بازیافت روحى-عاطفى از انرژى روانى بىدریغ این عزیزان استفاده کنید.
پنجم، آگاهانه بعد از پذیرفتن مسؤولیتتان در وقایع رخ داده، از عشق بیکران الهى استفاده کنید که دل خستگى شما را برطرف کند. همچنین باید گفت که ترک اعتیاد عاطفى بسیار سخت است و اگر علائم ترک عاطفی شدید باشد، در فرد نشانه هایی مانند افسردگى با علائم جسمى (بى خوابى، بى اشتهایى، تحلیل میل جنسى) روحى (نا امیدى، احساس بى ارزشى، فکر به خودکشى) فکرى (حافظه مختل، اختلال تمرکز) ظاهر مى شود.
امکان دارد فرد دچار اضطراب شدید، نگرانى و دلهره بى دلیل، تپش قلب( که خودتان احساس مى کنید)، تهوع بى دلیل، سردردهاى جدید و بدخوابى نیز شود. همچنین ممکن است فرد با هر صداى تلفن از جا بپرد و حالش دگرگون شود و احساس ناامنى درونى داشته باشد. در این شرایط کمک تخصصى (مشاوره و روان درمانى) در کنار توصیههاى بالا حتما لازم و ضروری است.
درمان و غلبه بر وابستگی عاطفی
اینکه انسان ها روی افرادی که برایشان اهمیت دارد سرمایه گذاری عاطفی انجام دهند، بسیار طبیعی است اما اگر فرد احساس کند بدون یک عضو خانواده، دوست یا شریک عاطفی نمی تواند به زندگی خود ادامه دهد دچار وابستگی عاطفی شده است و این وابستگی عاطفی ناسالم عوارضی مانند غمگین بودن، کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس، نداشتن جرات ورزی، منزوی شدن، عدم استقلال را برای فرد به همراه دارد. در واقع هدف از درمان کمک به فرد برای شناختن مشکل و کنار گذاشتن رابطه سمی است که به آن دچار شده است.
برای درمان وابستگی عاطفی روش های متنوعی وجود دارد که این روش ها عبارتند از:
- اولین مرحله در درمان وابستگی عاطفی آگاهی و شناخت وابستگی خود است، شناخت رفتارهای وابسته گونه و تشخیص آن ها در همه جا باعث می شود تا از توجیه و منطقی جلوه دادن آن ها دست بکشید. شناخت احساسات، افکار و رفتارهای ناشی از روابط وابسته گونه کمک می کند تا کم کم خود را از آن ها جدا کرده و تلاش کنید تا واکنش های دیگری غیر از آنچه تا به حال انجام می دادید را انجام دهید. رفتارها، افکار و احساسات برگرفته از رابطه وابستگی را در خود پیدا کنید و همین امر کمک می کند تا قدرت مقابله با آن ها را داشته باشید.
یکی از دلایلی که باعث ایجاد وابستگی ناسالم می شود باورهای غلط در ارتباط با عشق است. گاهی انسان ها نیازمندی به دیگری، اطاعت از او، ترس از تنهایی و از دست دادن او و ... را به حساب عشق می گذارند، در حالی که این یک وابستگی اعتیاد گونه است نه عشق. از دیگر باورهای غلطی که ممکن است وجود داشته باشد این است که گاهی فرد فکر می کند، تنها با داشتن یک زندگی عاشقانه می توان خوشحال بود و بدون یک رابطه عاشقانه زنده نمی مانید و حتما کسی باید باشد تا احساس ارزشمندی داشته باشید.
دلایل وابستگی عاطفی یا عشق اعتیاد گونه چیست؟ این باورها باعث می شود تا همواره نگران از دست دادن رابطه باشید و از دست دادن رابطه به معنای این است که فاجعه رخ داده و غم بزرگ و تنهایی را تجربه خواهید کرد در حالی که باید خود را از هر قید و شرط بیرونی برای خوشحال ماندن رها کنید و برای خوشحالی تنها به خود وابسته بمانید.
برای رهایی از وابستگی عاطفی تمرکز و توجه خود را به حیطه های مختلفی از زندگی معطوف کنید مانند اینکه ورزش کنید، با دوستان خود بیشتر وقت بگذرانید، خود را درگیر شغل و فعالیت های دیگر زندگی کنید.
خود را متعهد به پیشرفت در سایر حوزه های زندگی خود کنید، و فعالیت هایی که احساس شادی و لذت را ایجاد می کند به آن ها بپردازیدو وقت صرف خود کنید. عزت نفس خود را افزایش دهید.
برنامه ها و نیازها و خواسته های خود را مهم بدانید. برای روابط خود حدو و مرز تعیین کنید و روشن و قاطع چیزهایی که برایتان مهم است را مشخص کرده و آن ها را در روابط خود قاطعانه بیان کنید و بر سر آن ها محکم بایستید.
گاهی به تنهایی نمی توان از روابط اعتیاد گونه خارج شد، پس لازم است از یک مشاور کمک حرفه ای بگیرید و با نقاط قوت و ضعف خود آشنا شده و انگیزه کافی برای تغییر دادن خود را بیابید.