برخورداری توأمان از تخصّص و تعهّد که خود ضامنِ صداقتِ فردی و بهرهوریِ جمعی است یکی از خصلتهای حقیقتا نادری است که نزد صاحبمنصبان این روزگار اگر نامی هم از آن هست، دریغا که نشانی نیست! همین بَس و دیگر علّتی نمیطلبد که شایستگیِ مسئولینِ انگشتشمارِ دارای چنین خصیصهای بازنمایانده شود تا هم اندک ادای دَین و سپاسگونهای به بودنِشان باشد و هم در هَجمهی اخبارِ تاریک و کورانِ ناامیدیهای این دوران، نقطهای روشن در دلِ دیگرانی که هنوز به بودن و کوشیدن امیدوارند، برافروزد.
شهردار خوشنام و نامی مهاباد، جناب «مهندس بابک رستمپور» از آن دست مسئولینیست که به گواهِ عملکرد کوتاهمدّتش شایستگی، سلامت حرفهای و پاکدستیاش غیرقابل انکار است. البته کارنامهی پربار ایشان در دوران تصدّیِ همین مسئولیت در شهرهای همجوار نیز به چیزی جز سلامت و صلابت فکری، حرفهای و اجرایی نامبرده اشارت ندارد. بدون تردید بودنِ امثال «بابک رستمپور» را خاصّه در نهادی که بروندادِ تلاشهایش به نوعی آیینهی فرهنگ، آداب و بینشِ مردمانِ یک شهر است، باید آگاهانه قدر دانست که بیشک حضورشان افتخاری دیرپا برای آن سرزمین خواهد بود.
بر اندیشهی تیزِ بیطرف و دیدگانِ بینای ناظر از هر دو ناحیهی درونسازمانی و برونسازمانی کاملاً هویداست که توفیق در همراهسازیِ مجموعهای چنین گسترده در جهت نیلِ به اهدافِ خدمتگزارانه بهخصوص در تنگنایِ اقتصادی کنونی، قبل از آنکه اداره کردنِ یک ارگان باشد، عملی نمودنِ یک تفکّر است که در قالب یک هنرِ مدیریتی متجلّی شدهاست. آری، خاستگاهِ مدیریت صحیحِ منتهی به نتیجهی مطلوب، یک نظامِ فکریِ سالم و منضبط است؛ خصلتی که مبنای رفتارِ سازمانی هر مسئولی باشد باید بر آن آفرین گفت و درود فرستاد!
«ایجاد نظم و انضباط مالی»، «تسویه معوقات حقوق و مزایای پرسنل»، «توسعهی تحسینبرانگیز حوزه رفاهیات کارکنان» و «اهتمام جدی به مبحث سرمایهی انسانی سازمان»، «رجعت به نگرش استراتژیک در حوزه مدیریت شهری»، «توجه اساسی به مقولهی توسعه عمران شهری» بالاخص با محوریت فضاهای عمومی و اجتماعی (احیا و بازسازی میادین و معابر اصلی شهر)، اقدام ستودنی در مسیر «خرید ماشینآلات ضروری شهرداری» و دست آخر «بازسازی جایگاه و اعادهی منزلت
ازدسترفتهی شهرداری نزد انظار عمومی» تنها بخشی از دستآوردهای سترگ این شهردارِ شایسته، آن هم در این مدت کوتاهِ سکانداری شهرداری مهاباد است؛ دستآوردهایی که البته تحققشان به نوعی به توفیق در انجام تکلیف مالایطاق یا همان ماموریت ناممکن میماند.
در نهایت فرا رفتن از ظواهر و اطوار سترون مدیریت عافیتاندیش و گام نهادن در تمام لایههای عملگراییِ موجود، بارزترین وجههی حرفهای و اداریِ «رستمپور» بوده که نتایجِ آن بیگمان وی را همچون خادمی راستین برای همیشه در خاطرهی جمعیِ این دیار تثبیت خواهد نمود، و آزادمردان را چه سعادتی نیکوتر از این.
ــــــــــــــــــــــ
ایرادِ سخن در حقِّ یک مدیرِ اداری چه در دایرهی ستایش و چه نقد، بیگمان متعاقباً به بیان نظراتِ گوناگون و گاهاً تفاسیر دور از ذهن در مورد گوینده خواهد انجامید؛ نگارندهی این سطور با علمِ به این احتمالات، مطلب کوتاه فوق را در مقام یک شهروند نگاشته است.