شاید آن روزها که جمعیت شهرستان مهاباد نصف جمعیت کنونی هم نبود و مردم شهر و حتی دورترین روستاها با کم ترین امکانات برای تماشای فوتبال تیم هایی چون هلال احمر، فرمانداری، کشت و صنعت، استقلال، وحدت و بعدها مکریان این شهرستان پشت درهای استادیوم آزادی این شهر صف می کشیدند هیچ کس تصورش را نمیکرد چند دهه بعد با وجود افزایش شدید جمعیت و در عصر تکنولوژی و امکانات استادیوم آزادی مهاباد در هیچ بازیی دیگر ظرفیتش تکمیل نشود و یا مهاباد حتی ر سطح سه فوتبال ایران حرفی برای گفتن نداشته باشد.
چندین سال است تجربه تیم های مهابادی در حد حضور در مسابقات استانی و گاها لیگ سه کشور و بازگشت دوباره به همان مسابقات استانیست.
هرچند در مقاطع پایه عدهای از دلسوزان فوتبال این شهرستان با تحمل رنج های فراوان و با چنگ و دندان خود را به سطح اول فوتبال نونهالان کشور رسانده اند اما نبود پشتوانه های اقتصادی محکم آیندهای روشن برای ادامه فعالیت این عدهی قلیل عاشق فوتبال در مهاباد متصورنمی نماید.
در چند دهه قبل موتور محرکه فوتبالیست و باشگاهدار و هوادار، عرق و تعصب به نام و ریشه یک شهر بود. فاصلهی تیمهای سطح اول فوتبال با تیمهای شهرستانی زیاد نبود و براحتی با عشق و تعصب می توانست این فاصله را پرکرده و تیمی چون بهمن کرج با در اختیار داشتن ملی پوشانی چون ستار همدانی، فرهاد مجیدی، هادی طباطبایی و دهها بازیکن سرشناس دیگر در مسابقات لیگ دسته دو فوتبال دهه هفتاد که معادل لیگ دسته یک کنونی فوتبال کشور بود در مهاباد مغلوب بازیکنان گمنام و متعصب تیم وحدت و هواداران عاشقش میشد.
امروز هرچـند باید قبول کرد آن عشق و تعصب بسیار رنگ باخته و دلایلش را می توان در مسایل گوناگونی چون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتضای زمان جستجو کرد اما باید قبول کرد دیگر تعصب و عرق و عشق به یک شهر به تنهایی یارای مقابله با فوتبال صنعتی را ندارد.
مدت زمانیست فوتبال در ایران نیز به یک صنعت پولساز تبدیل شده است. صنعتی که برای چرخاندن چرخ هایش می بایست متکی به غولهای صنعتی دیگر و کارخانجات بزرگ بود.
برای حضور در سطح اول فوتبال ایران سرمایه های میلیاری نیاز است که تنها از عهدهی صنایع بزرگ که اکثرا در پایتخت و یا استانهای مرکزی و جنوبی کشور حضور دارند بر می آید. و آنچـنان که شاهد هستیم شرق و غرب کشور به یکی از همین دلایل از داشتن حتی یک تیم در لیگ برتر فوتبال محرومند در حالی که استانهایی چون کرمان و یا خوزستان صاحب هرکدام سه تیم از شانزده تیم حاضر در سطح اول فوتبال کشور هستند. در نتیجه عدم توازن اقتصادی بین استانهای کشور به عدم توازن فوتبال بین مناطق کشور تبدیل شده است. تعدادی اندک از مستعدترین فوتبالیست های شهرستان های محروم از لحاظ اقتصادی همچـون مهاباد تنها شانسی که برای دیده شدن در سطح اول فوتبال ایران دارند حضور در تستهای آکادمی باشگاههای بزرگ آنهم با صرف هزینه های فراوان از جیب خود است که موفقیت در این مسیر نیز با توجه به رانتی که بر فوتبال ایران حاکم است تنها برای عدهای بسیار قلیل از مسیر درست میسر است.
نمی توان پیشرفت ارتباطات و کشف راحت تر استعدادهای ناب به نسبت گذشته را بهانه ای قرار داد برای آنکه پسرفت فوتبال در مناطق محروم را در زمینه تیم داری توجیه کرد. استعدادهای ناب زمانی تاریخ ساز تر و جاودانه تر خواهند شد که فوتبال را در پایین ترین سطح شهرستانها شروع کرده و بخشی از افتخارات ورزشیشان در قامت تیمهایی شهرستانی باشد که در آن ریشه دارند نه آنکه در اوج دوران فوتبالیشیان در دوران نوجوانی رهسپار تهران و اصفهان و تبریز و... شده شاگرد مغازهای پیشه کرده و با صرف هزینه و یافتن میانبرهای ورود به فوتبال رانتی راه خودشان را ادامه دهند.
فوتبال ورزشی اعجاب انگیز است که به راحتی می تواند دل بسیاری را برباید و بخش مهمی از زندگی، فرهنگ و رفتار اجتماعی یک جامعه را تحت تاثیر قرار دهد همچنان که بسیاری از نوجوانان به عشق مسی و رونالدوی افسانه ای پرچم کشوری دیگر بر سینه میزنند.
فوتبال سحر و جادو میکند، فوتبال عاشق میکند، فوتبال مرزها، زبانها، نژاد و تضادها را کمرنگ کرده و در خود حل می کند آنچنانکه که علی دایی اسطوره ی آذری زبان فوتبال ایران در استوری اینستاگرام کاپیتان تیم رقیبش وریا غفوری با لباس کوردی را منتشر میکند. ورزش و خصوصا فوتبال تمایل بالقوهی ملت ها به تقابل، جنگ و خونریزی را به تقابل در مستطیل سبز فرو میکاهد. فوتبال آنچنان اعجاز می کند که نفرت ملت ها را به خاطر اسطوره های فوتبالیشان به عشق و احترام تبدیل میکند.البته این مهم زمانی رخ میدهد که اصول اخلاقی در یک تیم فوتبال ریشه دوانده باشد.
همچنانکه در بالا اشاره شد فوتبال دیر زمانیست به یک صنعت تبدیل شده و هرچند به تبع جهان پیرامون ایران نیز از این امر مستثنی نبوده
هر چند به مانند بساری از الگو برداری هایمان این شیوه ی تقلید از غرب در عرصه فوتبالمان نیز ناقص و پر از کاستیست. اما چه در ایران و چه در غرب تبدیل شدن فوتبال به صنعت امر کاملا مطلوبی نبوده وچه بسا با ترویج مصرف گرایی، تبلیغات زرد و بهربرداری از احساسات و غرایض عاشقان فوتبال برای کسب سودهای کلان از شور و هیجان این ورزش کاسته است.
حال اگر تمام دلایل پیشگفته را هم به رکود فوتبال شهرستانی چون مهاباد تعمیم دهیم اما برخی عوامل محلی را نیز نباید از قلم بیاندازیم.
شاید در یاد بسیاری از فوتبال دوستان این دیار باشد زمانی که جامهای روستایی در اطراف مهاباد برگزار میشد هزاران روستایی عاشق فوتبال با وسایل نقلیه کشاورزی خود را به زمینهای فوتبال میرساندند و حدودا یک ماه از سال شور بود و هیجان بود و عشق بود و فوتبال.
چه بسیار بازیکنانی که هنگام تعویض در آن دوران بدلیل محدودیت امکانات کفش و جوراب خود را با یار تعویضی عوض می کردند. چه شوری که شهر و روستا را لبریز از زندگی میکرد شوری که گذشت زمان، غم نان و عدم مدیریت و برنامه ریزی صحیح آن را به سرافکندگی نسبی تبدیل کرده است. بسیار اندکند جوانانی که در مهاباد حول محور جادویی به اسم فوتبال گرد هم آیند، عشق بورزند و زندگی کنند. صنایع قدرتمندی در این شهرستان وجود ندارد تا با تیمداری هم به وظیفه ی اجتماعی خود در خصوص ایجاد نشاط اجتماعی کمک کرده باشد و هم از صنعت فوتبال بهرهای ببرند و یا اگر صنایعی هم وجود دارد کوچکترین احساس مسولیتی در این زمینه نمی کنند.
مربیان آماتور شهرستان بسیار به ندرت در فکر گذراندن دوره های حرفهای مربیگری هستند و افرادی دارای مدارک متوسط مربیگری حتی در حد تعداد انگشتان یک دست هم نمی باشند. تیم داری در این شهرستان هنوز به همان شکل سنتی و حول محور روابط دوستانه پیش می رود با این تفاوت که زمانی سرمربی یک تیم شهرستانی حکم نانوشتهای در جیب داشت که می توانست نقش یک معلم، یک پدر و یا یک فرمانده را برای یک تیم بازی کند. احترام، حرف شنویی و وفاداری پایه رابطه بین یک مربی و بازیکن بود. اما آنچنان که به نظر میرسد فوتبال مهاباد این روابط را نیز از دوران اوج خود به ارث نبرده است. روابط بین سرمربیان و بازیکنان در بیشتر موارد به نامیمون ترین شکل تنزل یافته است. پدیده بازیکن سالاری ، استفاده از الفاظ رکیک در کنار زمین از سوی نیمکت نشینان، تمرد از دستورات کادر فنی و دخالت در تصمیم گیری های مدیران تیم تنها بخشی از معضلات فوتبال مهاباد است.
در سطح یک فوتبال جهان بسیاری از خبرنگاران ماهها وقت خود را صرف دنبال کردن رفتارهای بازیکنان حرفهای میکنند و گاها افشای استفاده حتی یک بار از مواد دخانی محرومیت های سنگین را برای بازیکنان در پی داشته است. اما شنیده می شود پاتوق بسیاری از فوتبالیست های مهابادی که می توانند الگوی برخی از نوجوانان این شهر باشند قلیانسراهای گوشه و کنار این شهر است و بعید است این اتفاقات نامبارک در بی اطلاعاعی مدیران تیم ها و یا دست اندرکاران فوتبال شهرستان صورت گیرد.
دیگر اخلاق، جوانمردی و منش پهلوانی نمی تواند نوجوانان این شهر را بسوی فوتبال جذب کند.
مدیریت فوتبال شهرستان نیز سالهاست به دست حلقهای محدود میچرخد که بسیاری اوقات تصمیم گیریهایشان برای فوتبال این شهر و یا تیمداری گرفتار بازی های انتخاباتی میشود.
سالهاست در مهاباد شاهد لیگ شهرستانی پویا نبودهایم. مشکلات اقتصادی، مدیریت غلط و کم توجهی مدیران شهری سبب شده که کمتر کسی جرات تیمداری را به خود داده و فوتبال در مهاباد در بهترین حالت خود محدود به برگزاری مسابقات مینی فوتبال محلات شده است.
عدهای محدود هوادار هنوز وفادار فوتبال این شهر هستند که حضورشان در هر مسابقهای در استادیوم آزادی ثابت است اما روز به روز از تعدادشان کم می شود. فوتبال مهاباد بی شک به حدی تنزل یافته که تیمی روستایی چون پرسپولیس حاجی خوش بدون داشتن ابتدایی ترین امکانات جور فوتبال این شهرستان را میکشد و شاید پررنگ ترین حضور را در مسابقات استانی دارد.
روزنه امیدی که برای آینده فوتبال مهاباد باقی مانده فعالیت چند باشگاهی مانند زاگرس و شاهو است که در تیمهای پایه فعالیت میکنند اما اگر متولیان این باشگاهها نیز موفق به جذب سرمایه گذار قدر و ورود به فوتبال حرفهای و درآمدزا نشوند در بهترین حالت در همین سطح باقی خواهند ماند.
در این بین وظیفهی مدیران شهرستانی و حتی استانی برای برون رفت مهاباد از این خزان حاکم بر فوتبال مهاباد، ترغیب و تشویق صنایع بزرگ منطقه به ورود به فوتبال حرفهای وسودآور، گشودن حلقههای تنگ مدیریت فوتبال و ورود افراد کارآمد و مستقل تشنهی یادگیری و خدمت و جذب اعتبارات برای ایجاد زیر ساختهای بیشتر همچون استادیوم ورزشی، زمین تمرین و... برای فوتبال است.
بسیاری از مردم شهرستان چشم انتظار بازگشت مهاباد به روزهای اوج فوتبالی و هدایت جوانان و نوجوانان این شهر از قلیان سراهای زیر زمینی به استادیوم های ورزشی و گردهم آمدن حول جادویی بنام فوتبال هستند. مهاباد در طول تاریخ فراز و فرودهای فراوان بخود دیده است به این امید که این فرود تاریخی در فوتبال این شهر پایان یافته و پله های بازگشت به روزهای اوج یکی یکی طی شوند و بار دیگر شاهد فریاد هزاران نفر در استادیوم آزادی این شهر باشیم.