تاريخ: ۱۴۰۱ سه شنبه ۱۰ خرداد ساعت ۱۷:۳۹ بازدید: 3952      نظرات: 0      کد مطلب: 19115

تحلیلی بر دلایل خشک شدن دریاچه ارومیه


دریاچه ارومیه یکی از نادرترین و ارزشمندترین اکوسیستم و ذخیرگاه‌های زیستی ایران و جهان است. عوامل برونزای انسان ساخت چون افزایش جمعیت و توسعه کشاورزی،  تاثیر بسیار بسزایی در خشک شدن این دریاچه داشته اند.


 
دریاچه ارومیه بزرگترین پیکره آبی داخلی کشور بوده و دومین دریاچه آب شور جهان بعد از بحرالمیت به شمار می آید. مساحت دریاچه ارومیه حدود ۵ تا ۶ هزار کیلومتر و حجم متوسط آبگیری آن ۳۲ میلیارد مترمکعب می باشد. این دریاچه با دارا بودن طبیعتی مناسب برای زیست‌ برخی از پرندگان نادر جهان، وجود زیبایی‌های طبیعی در سواحل، جزایر و دشت ‌های وسیع و ارتباط منسجم با تالاب‌ های شیرین همجوار، یکی از نادرترین و ارزشمندترین اکوسیستم و ذخیرگاه‌ های زیستی ایران و جهان است. اکوسیستم دریاچه از سه بخش آبی، کوهستانی و کوهپایه‌ای و دشتهای اطراف و جزیره ‌های داخل دریاچه تشکیل می شود .به طور کلی نزدیک به ۵۵۰ گونه گیاهی در این اکوسیستم آبی وجود دارد. به دلیل این ظرفیت ‌های اکولوژیکی و طبیعی این دریاچه بستر مساعدی برای توسعه صنعت گردشگری در منطقه دانسته می‌شود. 
۲۱ رودخانه به دریاچه تخلیه می شوند. رودهای دائمی زرینه رود، سیمینه رود، تلخه رود، لیلان ، زولا، قلعه چای، باراندوز، شهرچای، صوفی چای، نازلو، مهاباد، آلمالو و اسکوچای تغذیه کنندگان اصلی دریاچه ارومیه هستند که از کوه‌های اطراف دریاچه (سبلان، سهند، کوه‌های مرزی ایران و ترکیه) سرچشمه می‌گیرند. سه رودخانه لیلان، سیمینه رود و زرینه رود تامین کننده ۶۰ درصد از کل روان آب ورودی به دریاچه ارومیه هستند. به دلیل بسته بودن حوضه آبریز دریاچه ارومیه، کلیه رواناب‌های جاری در رودخانه‌های حوضه به آن تخلیه می‌شود. بخشی دیگری از آب دریاچه توسط چشمه ‌های کف دریاچه تامین می‌شود.
 
دریاچه ارومیه در معرض تهدید خشک شدن است و اکنون بخش زیادی از دریاچه ارومیه خشک شده است.
 
 
 
از زمانی که برپایی سازه های مختلف در حوزه دریاچه ارومیه آغاز شد و گسترش فعالیت‌ های توسعه ای در بخش کشاورزی و بخش های دیگر در حوضه آبریز دریاچه ارومیه رو به افزایش گذاشت، دغدغه تاثیر این تحولات بر دریاچه ارومیه بیشتر شد. در دهه اخیر با شدت این فعالیت های توسعه ای از یک طرف و بروز خشکسالی از طرف دیگر به بحران زیست محیطی دریاچه ارومیه دامن زده است. به طوری که طبق گزارشات کارشناسی سطح دریاچه از ۶۱۰۰ کیلومتر مربع به کمتر از ۲۰۰۰ کیلومتر مربع و تراز ۱۲۷۸ متر از سطح آبهای آزاد به زیر ۱۲۷۰ متر رسیده است. میزان تراز آب دریاچه ارومیه در دو دهه اخیر روندی کاهش داشته و سطح آن نسبت به حداکثر سطح تراز دریاچه هفت متر و ۴۱ سانتی‌متر کاهش را نشان می دهد. امروز این دریاچه در معرض تهدید خشک شدن است. اکنون بخش زیادی از دریاچه ارومیه خشک شده است.
عوامل موثر در خشک شدن دریاچه ارومیه  دریاچه ارومیه از سوی دو دسته عوامل درون‌ زا و برون ‌زا مورد تهدید جدی خشک شدن است.
دریاچه ارومیه به عنوان یک اکوسیستم منحصر به فرد و قرار گرفتن در يك حوضه آبريز بسته، از سوی دو دسته عوامل درون‌زا و برون‌زا مورد تهدید جدی خشک شدن است. عوامل درونزا شامل ویژگی‌های اقلیمی، منابع آب و غیره که تغییرات در این عوامل بر خشک شدن موثر بوده است. عوامل برونزا که انسان‌ساخت بوده، در اثر توسعه فعالیت‌ های انسانی و بهره‌برداری بی رویه از منابع طبیعی بر دریاچه اثرات تخریب می گذارد. مهمترین عوامل برون زا شامل افزایش جمعیت و تغییرات کاربری اراضی در حوضه، احداث فزاینده سازه های آبی مانند سدها بر روی رودخانه‌ها، توسعه سطح زیر کشت و بهره برداری مفرط از منابع آب، تخریب پوشش گیاهی در حوضه آبریز، دست کاری در محیط آبی دریاچه در اثر احداث بزرگراه شهید کلانتری و فقدان برنامه آمایش سرزمین و مدیریت یکپارچه در کل حوزه آبریز دریاچه ارومیه می باشد.
تاثیر کاهش بارندگی ها بر دریاچه ارومیه کاهش بارندگی تاثیر بسزایی بر خشک شدن دریاچه ارومیه نداشته است.
در مورد عوامل درون زا باید گفت که تغییرات اقلیمی و خشکسالی مستمر یکی از علت های کم آب شدن و در نهایت خشک شدن دریاچه  است که طبق آمار مسولین ستاد دریاچه ارومیه حدود ۱۸ درصد کاهش در میزان بارش در حوضه آبریز ارومیه گزارش شده است. این كاهش ميانگين بارش با کم شدن تعداد روزهاي با بارش موثر همراه بوده است که به كاهش ميزان رواناب توليدي در سطح حوضه و نهایتاً كاهش حجم آب ورودي به درياچه از طریق رودخانه‌ها منجر شده است. برخی کارشناسان به اندازه ای مسئله خشکسالی را مهم می دانند که تاثیرگذاری این عوامل درونزا در خشک شدن دریاچه ارومیه را تا حدود ۷۰ درصد برآورد می‌کنند. اما این درصد جای شک و تردید زیادی دارد. گروه دیگر بر این باوراند که در مقایسه با متوسط درازمدت آمار بارندگی حوضه آبریز، در دهه ۸۰ درصد میزان بارندگی در حد بارندگی نرمال و یا حتی بیش از نرمال بوده است. بارندگی کاهش چشم گیری نداشته و بنابراین تاثیر بسزایی بر خشک شدن دریاچه ارومیه نداشته است.
تاثیر عوامل انسان‌ ساخت عوامل برونزایی انسان ساخت چون افزایش جمعیت و توسعه کشاورزی،  تاثیر بسیار بسزایی در خشک شدن دریاچه ارومیه داشتند. 
 
جامعه مهندسین مشاور ایران در گزارشی که منتشر کردند با تحلیل مقایسه ای میان دریاچه ارومیه و دریاچه وان نتیجه گیری کرده است که در طور دوره آماری ۳۹ ساله از سال ۱۳۴۴ تا سال ۱۳۷۴ شاخص متراژ سطح آب دو دریاچه رفتار و روند یکسانی داشته اما از سال ۱۳۷۴ سطح دریاچه ارومیه روند نزولی نشان می دهد. این گزارش نشان می دهد که بارندگی طی سال های ۱۳۴۰ تا ۱۳۸۸ روند یکسان و نرمالی داشته و به نظر می رسد که کاهش تراز دریاچه به دلیل تغییر اقلیم و کاهش بارندگی نبوده است و عوامل دیگر برونزایی چون افزایش جمعیت، برداشت بی رویه برای افزایش سطح زیر کشت و توسعه سازه های آبی دلیل خشک شدن دریاچه بوده است. گروهی از کارشناسان عقیده دارند که ۸۵ درصد عامل خشک شدن دریاچه ارومیه مربوط به عوامل انسانی برونزا است.
 
بنا به گزارش جامعه مهندسین مشاور، عوامل برونزای انسان ساخت تاثیر بسیار بسزایی در خشک شدن دریاچه ارومیه داشتند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود:
 
تاثیر عوامل برونزای انسان ساخت در خشک شدن دریاچه ارومیه افزایش جمعیت و تغییر کاربری اراضی افزایش جمعیت باعث افزایش فشار بر محیط زیست شده است. تغییر کاربری اراضی برای توسعه شهرنشینی، رشد صنعتی و توسعه کشاورزی منجر به افزایش برداشت آب و کاهش ورودی آب به دریاچه از یک طرف و تخلیه شده پساب ها و فاضلاب های آلوده به دریاچه شده است. بررسی ها نشان می دهد که شهرهای موجود در حوضه طی سالهای اخیر پرجمعیت تر و توسعه یافته تر شده ند و جمعیت حوضه به حدود دوبرابر رسیده است. با وجود توسعه صنعتی اما همچنان بخش کشاورزی مهمترین منابع درآمد مردم محسوب شده و بار بخش زیادی از اشتغال را به دوش می کشد. 
 
ضایع شدن حق محیط زیست در اثر ساختن سدها یکی از مسائل کلیدی در حوضه ارومیه است.
احداث فزاینده سد بر رودخانه ها در حال حاضر در محدوده حوضه دریاچه ارومیه تعداد ۴۰ سد موجود، ۱۲ سد در دست ساخت و ۴۰ سد در دست مطالعه و برنامه ریزی است. بنابراین در آینده نزدیک حدود ۹۲ سد در حوضه فعال شده و به بهره برداری می رسد. حجم قابل تنظیم توسط سدها در دریاچه ارومیه حدود ۲ میلیارد مترمکعب است. علاوه بر احداث سدهای جدید، افزایش ارتفاع سدهای موجود هم در دستور کار قرار دارد. احداث این سدها باعث شده اند که بخش زیادی از حق آبه زیست محیطی دریاچه که سالانه به طور طبیعی وارد دریاچه می شد، کنترل و ذخیره شود و مانع ورود آن به دریاچه شود. بنابراین ضایع شدن حق محیط زیست در اثر ساختن سدها یکی از مسائل کلیدی در حوضه ارومیه است.
توسعه سطح زیر کشت آبی با الگو کشت پرمصرف آبی بیشترین میزان مصرف منابع آب سطحی و زیرزمینی در سطح حوضه دریاچه ارومیه مربوط به بخش کشاورزی است که ۸۷ درصد مصرف آب را به خود اختصاص می دهد. گسترش کشاورزی آبی در دهه های اخیر، به خصوص در بالادست رودخانه های ورودی به دریاچه، باعث افزایش برداشت آب از رودخانه و منابع آب زیرزمینی و کاهش حجم آب ورودی به دریاچه شده است. سطح زیر کشت آبی در فاصله سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۸۵ به بیش از ۲۵۰ هزار هکتار افزایش پیدا کرده و متعاقباً در این فاصله زمانی مصرف بخش کشاورزی از ۱۸۰۰ میلیون مترمکعب به حدود ۵۶۰۰ میلیون مترمکعب برآورده شده که در سالهای آتی این رقم افزایش نیز داشته است. در کنار افزایش سطح زیرکشت، تغییر الگوی کشت از کشت محصولات کم‌آب ‌بر چون انگور به کشت محصولات آب بر مانند یونجه و سیب و غیره، راندمان و بهره وری پایین آب در بخش کشاورزی، کشت در دیمزارهای کم بازده و گسترش اراضی ماندابی و شور و افزایش شدید فرسایش خاک به دلیل استفاده بی رویه از زمین‌های شیب‌دار در دامنه ها هم باعث تشدید مسئله در بخش کشاورزی شده است.
بهره برداری از منابع آب زیرزمینی ۴۱ درصد از مصارف آب در سطح حوضه از منابع آب زیرزمینی تامین می شود. از این رو حفر چاه ها و بهره برداری از منابع آب زیرزمینی در دو دهه گذشته رشد سریع و بی رویه ای داشته است. بر اساس آمار اعلام شده در حال حاضر ۸۸ هزار حلقه چاه در سطح حوضه وجود دارد که تاثیر قابل ملاحظه ای بر آبدهی رودخانه و ورودی به دریاچه گذشته است. شکل زیر نقشه چاه های حفر شده در منطقه را نشان می دهند.
 
 
 
بر طیق آمار، میزان برداشت از منابع آب‌ زیرزمینی از معادل ۶۹۷.۷ میلیون متر مکعب در سال ۵۲ ـ ۱۳۵۱ به حدود ۲۴۰۱.۶ میلیون متر مکعب در سال ۹۳ ـ۱۳۹۲ افزایش یافته است. بررسی ها نشان‌دهنده این واقعیت است که بطور متوسط هر ساله حدود ۰.۱۸ متر تراز سطح آب زیرزمینی در آبخوانها افت می کنند. افزایش برداشت از منابع آب زیرزمینی باعث می شود رابطه آب زیرزمینی و آب سطحی برعکس شود و جریان های زهکشی از آب زیرزمینی به جریان تغذیه از آب سطحی به آب زیرزمینی تبدیل شود. همچنین این اضافه برداشت منجر به رسیدن به منابع آب شور زیرزمینی و برداشت آبهای شور و با کیفیت پایین و تخریب خاک و کاهش عملکرد کشاورزی و همچنین انتشار این آلودگی در اثر وزش نسیم و ایجاد اپیدمی های بیماری های تنفسی خواهد شد.
تخریب پوشش گیاهی به دلیل تغییر کاربری اراضی و توسعه شهرنشینی و صنعتی و افزایش بیرویه چرای مفرط دام در طبیعت بسیار بیشتر از ظرفیت تحمل مراتع، پوشش گیاهی حوضه بسیار تخریب شده است. این موضوع از طریق کاهش تخلخل خاک و نفوذپذیری باعث فرسایش خاک و افزایش تبخیر و کاهش ظرفیت تجدیدپذیری حوضه شده است.
احداث بزرگراه میانگذر شهید کلانتری
 
بررسی ها نشان می‌دهد آب دریاچه ارومیه از دو بخش شور و شیرین تشکیل می شود که آب شیرین از بخش جنوبی وارد دریاچه می شود و به سمت بخش شمالی دریاچه که بخش شور دریاچه است، جریان می‌یابد؛ این مخلوط شدن آب شیرین با آب شور باعث تعدیل شوری و یکنواخت شدن آن می شود. اما ساختن پل میانگذر بزرگراه شهید کلانتری این گردش آب را قطع کرده و تغییراتی در سیستم اکولوژیکی و طبیعی دریاچه، نحوه رسوبگذاری طبیعی آب و پراکنش ته نشینی مواد معلق، به وجود آورده است.
 
 
 
 همچنین عوامل متعدد دیگری چون فقدان یک برنامه جامع حوضه دریاچه ارومیه که با نگاه آمایش سرزمین، بخشی نگری و محلی گرایی به همراه اقتصاد سیاسی غیرشفاف و ناکارآمد باعث یک نوع رقابت کشنده در توسعه فعالیت های اقتصادی مخرب و براشت بی رویه از منابع آب شده است. فرایندهای معیوب تصمیم گیری و اجتماعی و اقتصادی که در حوضه فعال شده است انجام هر نوع اقدامی در جهت تغییر و اصلاح را با مشکلات و چالش های فراوانی روبرو می کند.
پیامدهای خشک شدن دریاچه ارومیه خشک شدن دریاچه ارومیه تاثیرات بسیار مخربی بر جنبه های اقتصادی، اجتماعی و سلامت و به طور کلی زیست انسانی منطقه خواهد داشت.
 
خشک شدن دریاچه ارومیه تاثیرات بسیار مخربی بر جنبه های اقتصادی، اجتماعی و سلامت و به طور کلی زیست انسانی منطقه خواهد داشت. با خشک شدن دریاچه و گسترش سطح شوره زار دریاچه، امکان تولید ریزگردهای زیانبار با هر وزش باد ایجاد می شود. این گرد  و غبارهای بر سلامت جامعه، عملکرد کشاورزی و دیگر فعالیت های انسانی تاثیر تخریبی دارد. به گونه ای که برخی کارشناسان خشک شدن دریاچه ارومیه را به بمب نمک ۸ میلیارد تنی تشبیه کرده اند که می تواند باعث تحمیل هزینه های سنگینی بر بخش وسیعی ناحیه های شمال غرب ایران شود. مهاجرت های بزرگ و پیامدهای آن از عواقب این هزینه ها است. 
تاثیر خشک شدن دریاچه ارومیه بر محیط زیست با خشک شدن دریاچه تاثیر متعادل کنندگی آن در ریزاقلیم منطقه که از طریق افزایش رطوبت هوا در فصل خشک، کاهش دمای محیط در فصل گرم و افزایش دما در فصل سرد ایفا می کرد، از بین می رود. این موضوع اقلیم منطقه را دچار تغییراتی می‌کند. با تغییر اکولوژی منطقه و تخریب زیستگاه آبزیان و پرندگان مهاجر ظرفیت اکولوژیک منطقه کاهش می یابد. 
 
 
 
راه کارهای نجات دریاچه ارومیه نجات دریاچه نیازمند تغییر دیدمان و رویکرد توسعه ای در منطقه  است و یک افق زمانی بلندمدت را دربر می‌گیرد.
 
کارشناسان صاحب نظر بر این باورند که نجات دریاچه نیازمند تغییر دیدمان و رویکرد توسعه ای در منطقه  است و یک افق زمانی بلندمدت را دربر می‌گیرد. باید از رویکرد عرضه محوری و مسیر توسعه آب بر به سمت رویکرد مدیریت تقاضا و مصرف و مسیر توسعه کم آب بر با کمک گرفتن از همه ابزارهای اقتصادی و اجتماعی حرکت شود. برای این کار باید اصلاحات اساسی در فعالیت های اقتصادی، چیدمان نیروهای اجتماعی، نحوه تصمیم گیری و مشارکت همه گروداران در تصمیمات، ایجاد بستر کنترل اجتماعی و ساماندهی نیروهای اجتماعی به سمت حفظ دریاچه به عنوان یک اصل اساسی صورت گیرد. به دلیل اینکه در کوتاه مدت تنها می توان با اقدامات تکنولوژیک به افزایش راندمان آب در بخش های مصرف، به ویژه بخش کشاورزی تمرکز کرد که البته این موضوع باید با آماده کردن بسترهای اجتماعی و حقوقی مناسب برای جلوگیری از توسعه سطح زیر کشت همراه باشد. 
 
به طور کلی مسئله اصلی این است که هر راهکاری برای نجات دریاچه ارومیه باید از دل یک فرایند اجتماعی و گفت و گوی اجتماعی با مشارکت همه ذینفعان استخراج شود تا همگان ملزم به اجرای ان باشند و در اجرا مشکلات کمتری وجود داشته باشد. کلید حل مسئله دریاچه ارومیه رسیدن به اجماع برای نجات دریاچه است.
انتقال آب به دریاچه ارومیه راهکاریهای عرضه آب بیشتر به دلیل شرایط پیچیده دریاچه و مسیر آب بر اتخاذ شده در توسعه منطقه کمک زیادی به جبران کسری آب دریاچه نخواهد کرد.
 
رویکرد عرضه آب بیشتر همچنان بر نظام تصمیم گیری حاکم بر کشور به خصوص در مورد دریاچه ارومیه حاکم است. به طوری که بحث انتقال آب به عنوان یکی از راهکارهای احیای دریاچه ارومیه در دستور کار است. در ابتدا صحبت از انتقال آب از دریاچه خزر و یا دریاچه وان ترکیه مطرح بود که به دلایل متعدد دنبال نشد. اما طرح‌های انتقال آب از حوضه های مجاور نظیر انتقال آب رودخانه زاب و کانی سیب از جمله طرحهایی است که در حال پیگیری و انجام است. اما ضمن اینکه نیازمند تامین مالی بسیار زیادی است، تاثیرات مخربی بر محیط زیست منطقه و دریاچه خواهد گذاشت. با این وجود دنبال می شود.
 
به نظر می رسد که راهکاریهای عرضه آب بیشتر به دلیل شرایط پیچیده دریاچه و مسیر آب بر اتخاذ شده در توسعه منطقه کمک زیادی به جبران کسری آب دریاچه نخواهد کرد. به نظر میرسد راهگشاترین رویکرد برای برگرداندن تعادل بین منابع و مصارف آب در حوضه دریاچه ارومیه از طریق مدیریت پیشرانهای مخرب توسعه در منطقه محقق می شود. 



ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
چاپ
نسخه چاپی


نظر کاربران


نظر خود را براي ما ارسال كنيد