به گزارش هاژه به نقل از جامجم، یک روانشناس میگوید: شرایط پنجگانهای که به ما امکان میدهد شادی را به طور غیرمستقیم دنبال کنیم شامل سلامت معنوی، فیزیکی، فکری، ارتباطی و عاطفی است.
فرمول رسیدن به شادی چیست؟
بیشتر چیزها وقتی زیر فشار و استرس قرار میگیرند، میشکنند یا خم میشوند. اما اگر چیزی مثل لاستیک انعطافپذیر باشد با کاهش فشار دوباره به شکل اولیه خودش بازمیگردد و اگر چیزی «نشکن» باشد، فشار آن را قویتر میکند. برای مثال ماهیچهها در اثر فشار یک تمرین تقویت میشوند یا از فشردهشدن کربن بر اثر نیروهای زمینشناسی، الماس تشکیل میشود. اما اینها چه ربطی به شادی دارند؟
تال بن شاهار، روانشناس مثبتاندیش و یکی از بنیانگذاران آکادمی مطالعات شادی آمریکا معتقد است شرایط روانشناختی ما میتواند با هرکدام از این سه حالت مطابقت داشته باشد.
وقتی سختیها و احساسات دردناک بهوجود میآیند، ممکن است زیر فشار زیاد بشکنیم؛ میتوانیم انعطافپذیر باشیم و دوباره به حالت قبل برگردیم یا نشکن باشیم و از این تجربه برای قویتر شدن استفاده کنیم؛ این همان پدیدهای است که در روانشناسی به آن «رشد پس از سانحه» میگویند.
«همیشه شاد زندگی کردن» یک افسانه است و ما نمیتوانیم شادی را بهطور مستقیم دنبال کنیم. درعوض، باید بهدنبال شرایطی باشیم که حتی در روزهای سخت سیستمهای نشکن ما را تحریک میکنند. بن شاهار در کتابش باعنوان «شادی بیشتر، تحت هر شرایطی» مینویسد: «اگر صبح از خواب بیدار شوم و به خودم بگویم، میخواهم تحت هر شرایطی شاد باشم، این تلاش عمدی برای شاد بودن به من یادآوری میکند که شادی چقدر برایم مهم است چقدر برای آن ارزش قائلم بنابراین بیشتر از اینکه کمککننده باشد به من آسیب میزند.» علتش این است که در چنین طرز فکری، هر نوع سختی، آسیب به شادی تلقی میشود و اگر چیزی باعث درد، پشیمانی، استرس، اندوه، ناراحتی، خجالت یا مجموعهای از احساساتی شود که خوشحالکننده نیستند، باید از آن اجتناب کرد. هدف ما باید این باشد که همیشه سعادتمند و راضی باشیم و البته این غیرممکن است.
جستوجوی غیرمستقیم شادی
ما میتوانیم با عبور دادن نور خورشید از یک منشور و بدون نگاه کردن مستقیم به آن، اجزای طیف نور مرئی را بشناسیم. در مورد شادی هم همینطور است. با گذراندن شادی از منشور تحقیق، میتوانیم آن را با وضوح بیشتری ببینیم و ساختار عنصری آن را کشف کنیم. بن شاهار میگوید طبق تحقیقات او شرایط پنجگانهای که به ما امکان میدهد شادی را به طور غیرمستقیم دنبال کنیم شامل سلامت معنوی، فیزیکی، فکری، ارتباطی و عاطفی است. کسانی که هر پنج مورد را پرورش بدهند، درمجموع، افراد شادتری هستند. بن شاهار هرکدام از این شرایط را بهطور جداگانه در قالب یک کتاب توضیح میدهد. او رفاه معنوی را مترادف با یافتن معنا و هدف در زندگی و حضور کامل در لحظه حال میداند. به عقیده او مردم میتوانند معنویت را در پرداختن به کار، خانواده، سرگرمیها، فعالیتهای خیریه و... بیابند.
مفهوم مقدس بودن برخی از این کارها از این واقعیت ناشی میشود که چنین فعالیتهایی نه بهعنوان یک الزام بلکه بهعنوان یک رسالت انجام شود. بن شاهار مینویسد آگاهی از ارزش و هدف واقعی فعالیتی که انجام میدهید (از کمک به بچههایتان در انجام تکالیف مدرسهشان گرفته تا شستن ظروف، پرداخت قبوض، مراقبت از والدین سالخورده، مذاکره برای یک معامله با مشتری یا انجام یک کار دشوار در محل کار) فقط به چند دقیقه زمان نیاز دارد، اما میتواند همه چیز را تغییر دهد. درواقع یک استراحت کوتاه و الهامبخش میتواند تمام آن چیزی باشد که برای تقویت رفاه معنوی لازم است.
فعالیتهای مشابهی که میتوانید امتحان کنید پرداختن به اعمال عبادی و در کنار آن مدیتیشن به مدت ۱۰دقیقه در روز است. این تغییرات کوچک اگر با دقت و بهطور پیوسته اعمال شوند، میتوانند تاثیرات بزرگی داشته باشند. بن شاهار میگوید دانستن این واقعیت که شادی یک زنجیره پیوسته است نه چیزی که در یک نقطه از زندگی شروع شود و در نقطهای دیگر پایان پیدا کند به ما کمک میکند انتظارات واقعبینانهای داشته باشیم.
سرخوردگی، یکی از عناصر شادی؟
احساسات دردناک مانند چربیهای ترانس نیستند که از زندگیتان حذفشان کنید. این احساسات رخ خواهند داد و وقتی بروز یابند، فردی که شادی را بهعنوان یک استاندارد ارزشگذاری میکند، احساس شکست خواهد کرد. بن شاهار این طرز فکر را به نگاه مستقیم به خورشید برای شناخت نور تشبیه میکند. این رویکرد نهتنها عذابآور است بلکه ما را نسبت به همان چیزی که سعی در درک آن داریم کور میکند. درمورد شادی نیز همینطور است. توجه مستقیم به شادی، ما را نسبت به حقیقت آن کور خواهد کرد. این حقیقت که احساسات دردناک شکستی برای شادی نیستند بلکه بخش جداییناپذیری از رشد و گسترش آن هستند.
بهگفته بن شاهار یادگیری پذیرش و حتی در آغوش کشیدن احساسات دردناک بخش مهمی از یک زندگی شاد است. زیرا اگر تمایلی به روبهروشدن با این احساسات نداشته باشیم یا ابزارهای ذهنی لازم برای پردازش آنها را در خودمان ایجاد نکنیم، نمیتوانیم اهداف و تجربیاتی را دنبال کنیم که باعث ایجاد یک زندگی پربار و رضایتبخش میشود.