تاريخ: ۱۴۰۱ سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ساعت ۱۹:۷ | بازدید: 1169 نظرات: 1 کد مطلب: 18597 |
جایگاه و نقش معلم در جامعه روشن است. در جامعه انسانى، اساسىترین کار تعلیم و تربیت است. کسى که این رسالت را به دوش مىکشد معلم است. این وظیفه مهم بر عهده انسانهاى شریف، قانع و وظیفه شناسى است که از سر تعهد و دلسوزى به ساختن و شکلدهى استعدادها مشغول هستند.
از دوم اسفند سال ۱۳۹۸ نخستین جایی که برای مقابله با همهگیری کرونا تعطیل شد، مدارس بود، و این سرآغاز داستان معلمان سراسر کشور بود که نقش پررنگ خود را در به حرکت در آوردن چرخهای تعلیم و تربیت در فضا و دنیایی جدید به نمایش بگذارند.
در این مدت خانوادهها بیش از گذشته، به اهمیت نقش معلمان در تعلیم و تربیت فرزندان خود پی بردند، خانوادههایی که ۲ سال مجبور بودند در هر شرایط فرزندان را در منزل نگاه دارند، به آنان در یاد گرفتن دروس کمک کنند و آخر سر این جمله را همگی به زبان بیاورند که «خدا کند که هر چه زودتر، این مدرسه ها باز شود».
در این مدت برخی گمان میکردند که معلمان در فضای مجازی کار خاصی انجام نمیدهند با این وجود تدریس در سامانه شاد بسیار سختتر به شیوه حضوری است. معلمان در روزهای عادی که فقط ساعات خاصی در مدرسه بودند حال مجبور بودند تمام وقت خود را اختصاص دهند. در یک برهه معلمان مجبور بودند هم در شاد درس بدهند و هم به صورت حضوری به مدرسه بروند. چه بسیار معلمانی که حتی در همین دوران کرونا هم به روستاهای دورافتاده که اینترنت نداشتند رفت و آمد میکردند. تفهیم دانش آموز و امتحان و کار با سامانه شاد هم به جای خود.
شاید در طول سالیان گذشته در مورد کمتر قشری به اندازه معلمان شعارهای خوب سر داده شود، اما در عمل این شعارها هیچگاه راهی به وادی عمل پیدا نکرده است. در واقع، برای معلمان خوب حرف زده شده اما گامهای محسوسی در جهت حل مشکلات آنها برداشته نشده است.
درآمد معلمان کفاف هزینههای زندگی آنها را نمیدهد و تورم فاصله مخارج زندگی آنها با درآمدهایشان را هرچه بیشتر افزایش داده است. در چنین شرایطی، لزوماً انگیزه معلمان برای تعلیم و تربیت صحیح فرزندان این مرز و بوم، کاهش مییابد؛ حقوق نامکفی آنان بعضاً آنان را به سمت چندشغله بودن سوق میدهد و در نهایت این امر تضعیف نظام آموزش و پرورش کشور را در پی دارد. هرچیزی که در کشور قرار است درو شود، بذر آن باید در مدرسهها کاشته شود و وقتی که اوضاع مدارس مساعد نباشد، احوال جامعه نیز مساعد نخواهد بود.
وقتی معلمان مدرک، سابقه، میزان تلاش و درآمد خود را با حقوق، مزایا، پاداشهای نقدی و غیرنقدی و رفاهیات با سایر کارمندان در ادارات و شرکتها مقایسه میکنند، جای بسی تأسف و البته تأمل است که چگونه در این شرایط، عاشق کار خود باشند و به فرزندان و آیندهسازان این مرزوبوم امید و خودباوری القا کنند.
در این رابطه تمام دلخوشیها معلمان انجام طرح رتبهبندی است. مسئلهای که طی 10 سال گذشته با کش و قوسهایش، هر روز برای آن نسخه تازه میپیچند. مخالفان این طرح میگویند حتی در صورت به سرانجام رسیدن آن، این طرح برایشان نان و آب نمیشود و بهترین حالت مُسکن موقتی است که بر زخمِ سربازِ معلمان زده میشود.
با تمام این مشکلات و مضاف بر این، این معلمان هستند که باید تاوان زیرساختهای قدیمی و فرسوده آموزش پرورش را بدهند. کلاسهای پرجمعیت، ساختمانهای نامناسب و سیستم تدریس و آموزش بهروز نشده توانی بر معلمان نمیگذارد و در این بین تنها معلمانند که از غیرتشان مایه میگذارند و با این وضعیت ساختهاند.
از سوی دیگر در روزهای اخیر خبرهای کم و بیش زیادی از تنبیه بدنی دانش آموزان توسط معلمان و مربیان مدارس به طرز عجیب و مشکوکی به تیتر یک رسانهها تبدیل شده است. در یکی از خبرها، سیلی زدن معلم به دانش آموز برجسته می شود. در دیگری شکستن سر یک دانشآموز و در آخرین آنها ماجرای قیچی کردن موی دانشآموزان. اگرچه از این اقدام به هر نحو محکوم است اما باید توجه داشت که این معلمان نیز فرآیند و برآیندی از همین سیستم آموزشی معیوب هستند و در جستجوی دلایل این اقدام باید این نکته را نیز مدنظر داشت. اگر اخبار تنبیه دانشآموزان اینگونه برجسته میشوند باید خبر معلمی که پیک موتوری است و برای دانشآموزش پیتزا میبرد و یا راننده تاکسی است و دانشآموزش مسافرش میشود، شانس تبدیل شدن به خبر روز کشور را داشته باشد.
تا زمانی که مشکلات معلمان کشور حل نشود، معضلات نظامی آموزشی نیز پابرجا خواهد بود. سالها است که معلمان ایران به چیزی که حقشان است و شایستگی آن را دارند، نرسیدهاند و بهای این مسأله را نه تنها معلمان، بلکه جامعه نیز پرداخت میکند. نظام آموزشی کشور اگر نتواند رضایت معلمان را جلب کند، در تأمین نیازهای آموزشی کشور نیز ناکام خواهد بود. در کنار همه اینها، معلمان حق دارند که تشکلهای قانونی خود را داشته باشند و مطالبات صنفی خود را پیگیری کنند.