تاريخ: ۱۴۰۰ شنبه ۷ اسفند ساعت ۲۱:۴۹ | بازدید: 1514 نظرات: 0 کد مطلب: 17742 |
یانا فیکس، تحلیلگر صندوق ژرمن مارشال در واشنگتن
مایکل کیمیج، استاد تاریخ در دانشگاه کاتولیک آمریکا و همکار در صندوق ژرمن مارشال
هنگامی که در تابستان سال ۲۰۱۵، روسیه به جنگ داخلی سوریه پیوست، ایالت متحده و شرکای آن شوکه شدند. باراک اوباما، رئیس جمهور وقت آمریکا از سر ناامیدی ادعا کرد که سوریه برای روسیه و پوتین، رئیس جمهور این کشور به «باتلاق» تبدیل خواهد شد. سوریه، برای پوتین مشابه ویتنام و یا افغانستان خواهد بود. اما ناگفته مشخص است که این ادعا یک اشتباه فاحش بود. جنگ در سوریه منافع زیادی به روسیه رساند.
سوریه برای پوتین تبدیل به باتلاق نشد. روسیه مسیر جنگ را تغییر داد و بشار اسد، رئیس جمهور سوریه از سقوط قریب الوقوع نجات پیدا کرد. سپس نیروی نظامی در سوریه تبدیل به اهرم دیپلماتیک پوتین شد. هزینهها و تلفات باثبات باقی ماند و اکنون نمیتوان روسیه را در موضوع سوریه نادیده گرفت. اگرچه هیچ توافق دیپلماتیکی انجام نشده است، اما مسکو نفوذ منطقهای بیشتری از سوریه تا لیبی به دست آورد و البته یک شریک وفادار به نام بشار اسد را حفظ کرده است. در سوریه، چیزی که اوباما نتوانست پیشبینی کند، احتمال موفقیت مداخله روسیه بود.
در زمستان سورئال ۲۰۲۲، ایالات متحده و اروپا بار دیگر به مداخله نظامی بزرگ روسیه فکر میکنند، اینبار در خود اروپا. بار دیگر، باز هم بسیاری از تحلیلگران در مورد عواقب وخیم برای متجاوز هشدار میدهند. در ۱۱ فوریه، جیمز کلورلی، وزیر امور خارجه بریتانیا در اروپا، پیشبینی کرد که یک جنگ گستردهتر در اوکراین برای روسیه تبدیل به «باتلاق» خواهد شد. در یک تحلیل منطقی هزینه و فایده، مشخص است که بهای یک جنگ تمام عیار در اوکراین برای کرملین بسیار بالا خواهد بود و خونریزی قابل توجهی در پی خواهد داشت. ایالات متحده تلفات غیرنظامیان را ۵۰ هزار نفر تخمین زده است. در کنار آن تضعیف جایگاه پوتین در میان نخبگان روسیه که آنها نیز از تنشها با اروپا آسیب می بینند، بدتر شدن وضعیت اقتصادی و دور شدن مردم از حکومت وجود دارد. در عین حال، این حمله میتواند نیروهای ناتو را به مرزهای روسیه نزدیکتر کند و روسیه را در دام فاجعهای که خود ساخته است، گرفتار کند.
با این وجود، به نظر میرسد تحلیل هزینه و فایده پوتین به نفع تغییر وضعیت موجود اروپا سنگینی میکند. رهبری روسیه ریسکهای پیشتری میپذیرد و فراتر از نزاعهای سیاسی روزمره، پوتین یک ماموریت تاریخی برای تحکیم اهرم روسیه در اوکراین برای خود متصور است. همانطور که اخیرا در بلاروس و قزاقستان انجام داده است. به نظر میرسد روسیه پیروزی در جنگ اوکراین را ممکن میداند. اگر محاسبات کرملین درست باشد، ایالات متحده و اروپا باید به زودی برای احتمالی غیر از «باتلاق» آماده شوند. اما اگر روسیه پیروز شود، چه؟
اگر روسیه کنترل اوکراین را به دست بیاورد یا بتواند آن را در مقیاس کلان بیثبات کند، دوره جدیدی برای ایالات متحده و اروپا آغاز خواهد شد. رهبران ایالات متحده و اروپا با چالش دوگانه بازنگری در امنیت اروپا و کشیده نشدن به جنگ بزرگتر با روسیه روبرو خواهند شد. همه طرفها باید پتانسیل دشمنان مسلح به بمب هستهای را در نظر بگیرند. این دو مسئولیت یعنی دفاع قوی از صلح اروپا و اجتناب محتاطانه از تشدید تنش نظامی با روسیه، لزوما با هم سازگار نیستند. ایالات متحده و متحدانش ممکن است خود را عمیقا برای ایجاد یک نظم امنیتی جدید اروپایی در نتیجه اقدامات نظامی روسیه در اوکراین ناآماده ببینند.
راههای زیادی برای پیروزی
برای روسیه، پیروزی در اوکراین میتواند اشکال مختلفی داشته باشد. مانند سوریه، پیروزی لازم نیست منجر به حل و فصل پایدار شود. این پیروزی میتواند به شکل استقرار یک دولت همسو با مسکو یا تجزیه کشور باشد. از سوی دیگر، شکست ارتش اوکراین و مذاکره در مورد تسلیم اوکراین میتواند به طور موثر اوکراین را به یک کشور شکست خورده تبدیل کند. روسیه همچنین میتواند از حملات سایبری ویرانگر و سایر ابزارهای در دسترس برای فلج کردن اوکراین استفاده کند. هر کدام از این اقدامات، اوکراین را عملا از غرب جدا خواهد کرد.
اگر روسیه با ابزار نظامی به اهداف سیاسی خود در اوکراین دست یابد، اروپا آن چیزی که قبل از جنگ بود، نخواهد بود. این ایده که ناتو یا اتحادیه اروپا میتوانند ضامن صلح در منطقه باشند، به خاطرهها خواهد پیوست. در عوض وظیفه ناتو به حمایت از اعضای اصلی تقلیل پیدا خواهد کرد. این یعنی همه کشورها باید به تنهایی ایستادگی کنند. البته این لزوما به معنای از هم پاشیدگی یا عدم گسترش ناتو نیست، اما میتواند بدان معنا باشد که عصر بلندپروازی ناتو در خارج از مرزها خود به پایان رسیده است.
همچنین این رخداد، ایالات متحده و اروپا را به یک جنگ دائمی با روسیه میکشد. غرب به دنبال تحریم های گسترده خواهد بود، که با توجه به عدم تقارن اقتصادی، روسیه احتمالا با اقدامات سایبری و باجگیری انرژی با تحریمها مقابله خواهد کرد. چین ممکن است در این رقابت اقتصادی کنار روسیه بایستد. در همین حال، سیاست داخلی در کشورهای اروپایی شبیه یک بازی بزرگ قرن بیست و یکم خواهد بود، که در آن اروپا را برای شکست در تعهد به ناتو مورد بازخواست قرار خواهد داد. روسیه نیز از طریق روشهای مختلف سعی میکند تا بر افکار عمومی و انتخابات در کشورهای اروپایی تاثیر بگذارد. احتمالا هر انتخابات در اروپا یک هرج و مرج ناشی از مداخله روسیه خواهد بود.
کشورهای اروپای شرقی ناتو را به صورت دائمی در خاک خود نگه خواهند داشت
تشبیه این نبرد با اتفاقاتی مانند جنگ سرد، مفید نخواهد بود. مرزهای جنگ سرد در اروپا نقاط حساس خود را داشت. اما در قانون نهایی هلسینکی، در سال ۱۹۷۵ این نقاط به شیوهای قابل قبول تثبیت شد. در مقابل، حاکمیت روسیه بر اوکراین، منطقه وسیعی را بیثبات خواهد کرد. مناطقی از استونی تا لهستان، تا رومانی و حتی ترکیه. تا زمانی که حضور روسیه در اوکراین ادامه داشته باشد، این حضور توسط همسایگان اوکراین تحریک آمیز و غیرقابل قبول خواهد بود. در میان این پویایی در حال تغییر، نظم در اروپا باید اساسا از نظر نظامی مطرح شود چرا که روسیه مزیت بیشتری در بعد نظامی نسبت به اقتصادی دارد، این مساله به نفع کرملین خواهد بود.
روسیه بزرگترین ارتش متعارف اروپا را دارد که آماده استفاده از آن است. سیاست دفاعی اتحادیه اروپا (برخلاف سیاست تهاجمی ناتو) از توانایی تامین امنیت اعضای خود فاصله زیادی دارد. بنابراین اطمینان نظامی، به ویژه در مورد اعضای شرقی اتحادیه اروپا کلید ماجرا است. پاسخ به روسیه با تحریم یا اعلام لفاظیهای بین المللی مبتنی بر قوانین کافی نخواهد بود.
شرق اروپا در معرض خطر
در صورت پیروزی روسیه در اوکراین، موقعیت آلمان در اروپا به شدت به چالش کشیده خواهد شد. آلمان یک قدرت نظامی حاشیهای است که هویت سیاسی خود را پس از جنگ بر پایه رویکردهای ضد جنگ بنا نهاده است. حلقه دوستانی که آلمان خود را با آنها احاطه کرده است، به ویژه در شرق با لهستان و کشورهای بالتیک، ریسک بی ثبات شدن توسط روسیه را دارند. فرانسه و بریتانیا به دلیل داشتن ارتش نسبتا قوی و سنت طولانی در مداخلات نظامی، نقشهای پیشرو در امور اروپا را بر عهده خواهند داشت. با این حال، عامل کلیدی در اروپا همچنان ایالات متحده است. ناتو به ایالات متحده وابسته است.
کشورهای شرق اروپا که عضو ناتو هستند، از جمله استونی، لتونی، لیتوانی، لهستان و رومانی، احتمالا تعداد قابل توجهی از نیروهای ناتو را به طور دائم در خاک خود مستقر خواهند کرد. همچنین رد درخواست فنلاند و سوئد برای به دست آوردن تعهد ماده ۵ و پیوستن به ناتو غیرممکن است. در اوکراین، کشورهای اتحادیه اروپا و ناتو، هرگز رژیم جدید تحت حمایت روسیه را که توسط مسکو ایجاد شده است، به رسمیت نمیشناسند. اما آنها با همان چالشی روبرو خواهند شد که در مورد بلاروس شدند. اعمال تحریمها بدون تنبیه مردم امکان پذیر نیست. احتمالا برخی از اعضای ناتو سعی خواهند کرد شورش در اوکراین را تقویت کنند که روسیه نیز با تهدید اعضای ناتو به آن پاسخ خواهد داد.
وضعیت مخاصمه در اوکراین بسیار بزرگ خواهد بود. پناهندگان در چندین جهت فرار خواهند کرد و آن بخشهایی از ارتش اوکراین که مستقیما شکست نخوردهاند به نبرد ادامه خواهند داد که بازتاب دهنده نبردهای پارتیزانی است که در طول جنگ جهانی دوم و پس از آن منطقه اروپا را در بر گرفته بود.
وضعیت تنش بین روسیه و اروپا ممکن است از منظر نظامی همچنان سرد بماند، اما احتمالا از نظر اقتصادی گرم خواهد بود. تحریمهای اعمال شده علیه روسیه در سال ۲۰۱۴ که به یک فرآیند دیپلماتیک متصل بود (که به آن فرآیند مینسک میگفتند) سختگیرانه نبود. این تحریمها برگشتپذیر و مشروط بودند. پس از تهاجم جدید روسیه به اوکراین، تحریمهای بانک و انتقال فناوری اینبار قابل توجهتر و دائمی خواهد بود. در پاسخ، روسیه احتمالا در حوزه سایبری و همچنین در بحش انرژی تلافی خواهد کرد. مسکو دسترسی به کالاهای حیاتی مانند تیتانیوم را که دومین صادر کننده بزرگ آن است، محدود خواهد کرد. این جنگ فرسایشی دو طرف را آزمایش خواهد کرد. روسیه در تلاش برای عقب راندن یک یا چند کشور اروپایی با پیوند دادن کاهش تنشها با منافع این کشورها خواهد بود. کاری که در عمل اجماع اتحادیه اروپا و ناتو را تضعیف میکند.
اهرم بزرگ اروپا، اقتصاد آن است و اهرم بزرگ روسیه نیز توانایی انشقاق بین کشورهای اروپایی و ناتو خواهد بود. در اینجا روسیه فعال و فرصت طلب عمل میکند. اگر یک جنبش یا نامزد طرفدار روسیه در اروپا پیدا شود، میتوان آن را به طور مستقیم یا غیرمستقیم حمایت کرد. اگر یک نقطه درد اقتصادی یا سیاسی از کارایی سیاست خارجه ایالات متحده و متحدانش بکاهد، سلاحی برای تلاشهای تبلیغاتی و جاسوسی روسیه خواهد بود.
بسیاری از این موضوعات در حال حاضر رخ داده است. اما جنگ در اوکراین این وضعیت را تشدید میکند. روسیه از منابع بیشتری استفاده خواهد کرد. ورود موج عظیم پناهجویان به اروپا، سیاست حل نشده اتحادیه اروپا در قبال پناهندگان را تشدید میکند و زمینه مساعدی برای ظهور پوپولیستها فراهم میشود. اما هیچ نقطهای جذابتر از انتخابات سال ۲۰۲۴ ایالات متحده نخواهد بود. آینده اروپا به این انتخابات وابسته است. انتخاب ترامپ یا یک نامزد ترامپی دیگر ممکن است روابط دو سوی اقیانوس اطلس را در زمانی که بیشترین خطر اروپا را تهدید میکند، از بین ببرد و تضمینهای امنیتی اروپا زیر سوال برود.
الزام افزایش قدرت ناتو
برای ایالات متحده پیروزی روسیه تاثیرات عمیقی بر استراتژی کلان این کشور در اروپا، آسیا و خاورمیانه خواهد داشت. اول، موفقیت روسیه در اوکراین مستلزم آن است که واشنگتن به سمت اروپا حرکت کند. هیچ ابهامی در مورد ماده ۵ ناتو (مانند آنچه که در دوران ترامپ رخ داد) مجاز نیست. تنها، تعهد قوی ایالات متحده به امنیت اروپا است که روسیه را از تلاش برای انشقاق در کشورهای اروپایی باز میدارد. این امر، با توجه به اولویتهای رقابتی، به ویژه اولویتهایی که ایالات متحده در مواجهه با چین برای خود تعریف کرده است، دشوار است. اما منافع اکنون در خطر اساسی هستند. ایالات متحده دارای سهم تجاری بسیار بزرگی در اروپا است. اتحادیه اروپا و ایالات متحده بزرگترین شرکای تجاری و سرمایهگذاری یکدیگر هستند و تجارت کالا و خدمات در سال ۲۰۱۹ بالغ بر ۱.۱ تریلیون دلار بوده است. یک اروپای در صلح، سیاست خارجه آمریکا را تقویت میکند تا بتواند در مورد افکار عمومی جهانی، تغییرات اقلیمی و مدیریت تنش با چین و روسیه فعالانه عمل کند. اگر اروپا بیثبات شود، ایالات متحده در جهان بسیار تنها خواهد بود.
ناتو یک ابزار منطقی است که از طریق آن، ایالات متحده میتواند به اروپا اطمینان امنیتی بدهد و روسیه را بازدارد. جنگ در اوکراین ناتو را نه به عنوان یک شرکت دموکراسیساز یا به عنوان ابزاری برای اردوکشی سریع خارج از مرزها، بلکه به عنوان اتحاد نظامی دفاعی بی نظیری که برای آن طراحی شده است، احیا خواهد کرد. اگرچه اروپاییها از ایالات متحده خواستار تعهد نظامی بیشتر به اروپا خواهند بود، اما تهاجم گستردهتر روسیه به اوکراین باید هر عضو ناتو را به افزایش بیشتر هزینههای دفاعی خود سوق دهد.
ابرقدرتهای هستهای باید خشم خود را کنترل کنند
برای مسکو که اکنون به سمت یک رویارویی دائمی با غرب حرکت میکند، پکن میتواند به عنوان یک پشتوانه اقتصادی و شریکی مخالف با هژمونی ایالات متحده عمل کند. در بدترین حالت برای ایالات متحده، ممکن است چین با مشاهده قاطعیت روسیه جسور شده و تهدید به حرکت برای تسخیر تایوان کند. اما هیچ تضمینی وجود ندارد که تشدید تنش در اوکراین به نفع روابط چین و روسیه باشد. جاهطلبی چین برای تبدیل شدن به گره مرکزی اقتصاد اوراسیا به دلیل ابهامات وحشیانهای که جنگ به ارمغان میآورد، آسیب خواهد دید. عصبانیت چینیها از روسها بعید است که باعث نزدیکی واشنگتن و پکن شود، اما ممکن است آغازگر گفتگوهای جدیدی شود.
شوک یک اقدام نظامی بزرگ از سوی روسیه، سوالاتی در مورد آنکارا نیز ایجاد خواهد کرد. رئیس جمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان، از بازی جنگ سرد برای مقابله با ابرقدرتها لذت میبرد. با این حال، ترکیه روابط قابل توجهی با اوکراین دارد. همچنین ترکیه به عنوان یکی از اعضای ناتو، از نظامی شدن دریای سیاه و شرق مدیترانه سودی نخواهد برد. اقدامات روسیه که منطقه وسیعی را بیثبات میکند، میتواند ترکیه را به سمت ایالات متحده متمایل کند، که این موضوع میتواند شکاف مسکو- آنکارا را عمیقتر کند. این موضوع برای ناتو خوب خواهد بود و همچنین فرصتهای بیشتری را برای همکاری ترکیه و آمریکا در خاورمیانه باز میکند.
پیامد تلخ یک جنگ گستردهتر در اوکراین این است که ایالات متحده و روسیه اکنون به عنوان دشمن در اروپا با یکدیگر روبرو خواهند شد. با این حال، آنها دشمنانی نخواهند بود که نمیتوانند خصومتها را به یک آستانه خاص محدود کنند. دو قدرت هستهای مهم جهان، هرچقدر هم که جهانبینیهای دوری از یکدیگر داشته باشند، هرچقدر هم که از نظر ایدئولوژیک با یکدیگر مخالف باشند، باید خشم خود را کنترل کنند. وضعیت باید به صورت ظریفی اداره شود. یک جنگ اقتصادی و ژئوپلیتیکی در سراسر قاره اروپا بدون این که تشدید تنشها به یک جنگ تمام عیار تبدیل شود. در عین حال، اگر ایالات متحده بخواهد پس از خروج فاجعهبار از افغانستان دوباره خود را احیا کند، رویارویی ایالات متحده و روسیه در بدترین حالت میتواند به جنگهای نیابتی در خاورمیانه یا آفریقا نیز کشیده شود.
حفظ ارتباطات، به ویژه در مورد ثبات استراتژیک و امنیت سایبری بسیار مهم خواهد بود. قابل توجه است که همکاری ایالات متحده و روسیه در زمینههای سایبری حتی در طول تنشها نیز ادامه پیدا می کرد. ضرورت حفظ توافقات کنترل تسلیحات پس از جنگ اوکراین و رژیم تحریمی که احتمالا پس از آن میآید. حتی بیشتر خواهد شد.
هیچ پیروزی دائمی نیست
با گسترش بحران در اوکراین، غرب نباید روسیه را دستکم بگیرد. نباید بر روی روایتهای الهام گرفته شده از آرزوها تکیه کند. پیروزی روسیه در اوکراین یک حقیقت روی زمین است نه یک داستان علمی تخیلی.
اما اگر غرب بخواهد پس از پیروزی نظامی روسیه کاری انجام دهد، باید بر اتفاقات پس از آن تاثیر بگذارد. همیشه مشکلات در زیر روکش پیروزی نظامی مخفی میشوند. روسیه میتواند اوکراین را در میدان نبرد نابود کند، میتواند آن کشور را در چند روز تسخیر کند. اما این کار با حمله به کشوری و ملتی که به روسیه حمله نکرده است، انجام میشود. ایالات متحده و اروپا از اقدامات روسیه انتقاد میکنند و در حمایت از مردم داد سخن میدهند. آنها اخلاقیات را برای مردم مجسم میکنند و مردم نیز روسیه را به عنوان جایی میبینند که بینظمی به ارمغان میآورد. در مقابل غرب جایی است که از آن نظم میآید.
همانطور که ایالات متحده با استفاده از دیپلماسی اجازه الحاق سه کشور حوزه بالتیک به اتحاد جماهیر شوروی را نداد، میتواند اینبار نیز خود را طرف نجیب و کریم درگیری قرار دهد. کسانی که در جنگ پیروز میشوند، همواره برنده نمیمانند. این استراتژی غرب برای سالهای پس از حمله به اوکراین خواهد بود.