تاريخ: ۱۳۹۵ دوشنبه ۲۰ دي ساعت ۱۱:۴۳ | بازدید: 2244 نظرات: 0 کد مطلب: 2740 |
هفته نامه بیانی چاپ سنندج در گفت و گو با عطا نهایی، رمان نویس کوردستانی به بررسی وضعیت رمان نویسی در کوردستان پرداخته است.
هاژه ـ در ادامه این گفت و گو به قلم سرگل آرش آمده است: عطا نهایی رماننویس نامدار کورد متولد سال 1339 در شهر بانه استان کوردستان است وی تاکنون سه مجموعه داستان کوتاه و سه رمان به زبان کوردی سورانی نوشته است.
علاوه بر این وی آثاری از داستان نویسان ایرانی و دیگر ملل به زبان کُردی ترجمه کرده است. او همچنین مقالاتی را به زبان کُردی در باب فن داستان نویسی و نقد آثار داستانی در مجلات معتبر ادبی به رشته تحریر درآورده است.
عطا نهایی، رئیس مجمع علمی زبان کُردی در ایران است در سال 1384 از سوی مرکز نشر آراس در کردستان عراق به عنوان نویسنده برتر برگزیده شد و جایزه ادبی آراس به وی اهدا شد.
او همچنین در دوازدهمین جشنواره ادبی گلاویژ که در سال 1387 در سلیمانیه برگزار شد جایزه خلاقیت 'ههردی' را دریافت کرد.
'زریکە'، 'تەنگانە'، 'ئەو باڵندە بریندارەکە منم' سه مجموعه داستان و 'گوڵی شۆڕان'، 'باڵندەکانی دەم با' و 'گرەوی بە ختی هەڵالە' سه رمان عطا نهایی است.
'شازادە ئیحتیجاب'، 'بارۆنی سەر دارەکان'، 'قەسابخانە ی ژمارە 5'، 'دادگایی'، 'کۆشک'، 'ژیانی ڕاستە قینەی ئالیخاندرۆ مایتا' و 'نەمریی' هم از جمله رمانهایی است که از نویسندگان برجسته جهان به قلم این رماننویس مشهور به زبان کُردی ترجمه شدهاند.
هفته نامه بیانی در ادامه گفت وگو با این رماننویس کُرد را منتشر کرده است که متن کامل آن را در زیر می خوانید:
**سرآغاز رماننویسی جهان از چه زمانی است؟
داستان و رمان دو نوع ادبی عصر مدرن هستند که خاستگاه اصلی آنها هم از نظر تمدنی و هم از منظر جغرافیایی جهان غرب است و با فاصله زمانی زیادی به جهان شرق نیز راه یافتهاند.
آغاز نوشتن رمان به قرن 17 میلادی و آغاز نوشتن داستانهای کوتاه به اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 برمیگردد. توجه نویسندگان شرقی به این دو گونه روایتی جدید در قرن بیستم و ابتدا در کشورها و مناطقی بوده که پیشینه ادبی چشمگیری داشته و با آمادگی بیشتری دروازههای خود را به سوی مدرنیته گشودهاند.
اما این ورود دیرهنگام به معنای عدم پیشینه روایت و داستان سرایی و داستان گویی در این کشورها و مناطق نیست.
در همه کشورهای شرقی گنجینهای از روایات کهن شفاهی و گاها مکتوب از افسانه، حکایات، بیت و شعر وجود داشته است. اما تفاوت جدی و بنیادی میان این گونههای روایتی با داستان کوتاه و رمان وجود دارد.
افسانهها و حکایات باوجود اهمیت چشمگیرشان گونههای روایتی ساده و سنتی، محصول فرهنگ دوران پیشامدرن هستند، در حالی که رمان و داستان دو نوع ادبی عصر جدید و محصول عقلانیت مدرن هستند. عقلانیتی که در آغاز ادعای شناخت و کشف واقعیت را داشت.
این گونههای ادبی نیز در آغاز تلاشی برای شناخت و ثبت و ضبط واقعیت بودند؛ اما گذشت زمان و سرعت تحولات در عرصه اندیشه و علوم تاثیر آن بر انسان و جامعه دغدغههای نویسندگان از تلاش برای کشف و روایت واقع گرایانه فراتر رفته و مسیر تحول و پیشرفت این دو گونه روایتی نیز پیچیدهتر شده است.
**سرآغاز این دو گونه ادبی در میان کُردها به چه زمانی برمیگردد؟
این دو نوع ادبی به دلایل عدیده دیرتر از همسایه هایمان به میان ما کُردها آمده است. از منظر تاریخ نگاری ادبیات، آغاز داستان نویسی در میان کُردها به دهههای دوم و سوم قرن گذشته میلادی برمیگردد و این تاحدودی همزمان با آغاز داستان نویسی به زبانهای فارسی، ترکی و عربی است اما به باور من داستان و رمان کُردی با کیفیت مطلوب و معیارهای جدید، از آغاز نیمه دوم قرن سر برآورده و در 30 سال گذشته مسیر پیشرفتش را یافته است.
دیرهنگامی سربرآوردن داستان و رمان با این معیارها در میان ما کُردها امری است طبیعی و قابل توجیه، زیرا به علت مشکلات و معضلاتی که در 100 سال گذشته کُردها با آن روبرو بوده و هر نوع فعالیتی بویژه در حوزه فرهنگ، زبان و ادبیات کُردی در همه کشورهایی که کُردها در آن زندگی میکنند ممنوع و یا با مشکلات جدی روبرو بوده است.
ما از طریق زبان و ادبیات رسمی این کشورها یعنی زبان و ادبیات فارسی، عربی و ترکی داستان و رمان را شناختهایم.
علاوه بر این به دلیل زیست در حاشیه این جوامع دیرتر با مدرنیته و مظاهر آن آشنا شدهایم؛ البته مشکلات فرهنگی و زبانی ما محدود به 100 سال گذشته نیست.
تا آنجا که به ادبیات و بویژه ادبیات داستانی مربوط باشد، ادبیات کُردی در گذشته نیز بیشتر شفاهی بوده. هر چند ادبیات مکتوب کُردی بویژه شعر کلاسیکی ما غنایی رشک برانگیز داشته و دارد اما نثر کُردی پیشینه چندانی ندارد که این نیز یکی از مشکلات مهم فراروی داستان نویسی کُردی بوده و تا کنون نیز هست.
**دلیل اصلی پیشینه نداستن نثر چیست؟
زبان غیر از کارکرد گفت و گو و محاوره کارکردهای دیگری هم دارد. از جمله کارکرد ادبی، آموزشی، دیوانی و دینی، زبان کُردی در قرون گشته قبل از دوران مدرن بجز کارکرد گفت و گو و محاوره، تنها کارکرد شعری داشته است.
بعضی از متون دینی و آیینی گذشته هم به زبان شعر بودهاند. نبود کارکردهای دیگر از جمله دیوانی به وضعیت سیاسی و اجتماعی و نبود حکمرانیهای مستقل مربوط میشود که بررسی آن در اینجا ممکن نیست. در دوران جدید هم جامعه کُردی دچار واگرایی و تقسیم شده است.
در همه کشورهایی که کُردها در آن زندگی میکنند، زبان آموزشی، دیوانی و غیره زبان رسمی این کشورها بوده و کُردها یا حق آموزش و نوشتن به زبان مادریشان را نداشتند یا اگر در جاهایی برای مدتی این حق را داشتهاند با محدودیتهای عدیدهای روبرو بودهاند.
مثلا در اینجا در ایران تا قبل از انقلاب نوشتن به زبان کُردی کاملا ممنوع بوده و بعد از انقلاب هم باوجود امکان نوشتن و نشر آثار و آموزش آن، اما هنوز امکان تحصیل به زبان کُردی وجود ندارد.
در چنین شرایطی هم در گذشته و هم اکنون عدم پیشینه طولانی نثر زیاد غیرمنتظره نیست. حتی این میزان از نثر کُردی و پیشینه صد و اندی سال آن محصول کوشش مجدانه خادمین فداکار این زبان در عرصه مطبوعات و بعدتر ادبیات است.
**سرآغاز ظهور رمان کُردی مربوط به چه زمانی است؟
رمان کُردی در دهه 60 قرن بیستم با 'ژانی گهل' نوشته ابراهیم احمد، میان کُردها ظهور کرده و از دهه 80 به بعد هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی رشد چشمگیری داشته است.
جامعه کُردی در آغاز دهه هشتاد در کردستان ایران و بعدتر در کردستان عراق و ترکیه تحت تاثیر تحولات جدی سیاسی و اجتماعی و فکری و فرهنگی این کشورها به تدریج دگر گون شده و زمینههای این رشد قابل توجه را، با اینکه مشکلاتی که از گذشته بر سر راه توسعه فرهنگی و نو شدن زبان بوده تداوم داشته، در اختیار نویسندگان قرار داده است.
**اولین مجموعه داستانی که در کردستان منتشر شده کدام است؟
همچنانکه گفتم تا قبل از انقلاب شاعران و نویسندگان کُرد امکان نوشتن و نشر آثارشان را به زبان کُردی در داخل کشور نداشتند؛ به همین دلیل مجبور به تن دادن به مهاجرت و خلق و نشر آثارشان در خارج از کشور شدند.
اولین رمان کُردی به قلم نویسنده کُرد این دیار مرحوم رحیم قاضی و اولین مجموعه داستان به قلم مرحوم حسن قزلجی قبل از انقلاب در کردستان عراق منتشر شده است.
اما بعد از انقلاب اولین مجموعه داستان به نام 'زریکه' توسط بنده و در سال 1371 در داخل کشور به چاپ رسیده است. البته اولین رمان بعد از انقلاب نیز توسط فتاح امیری به نام 'هاواره بهره' در سال 1370 منتشر شده است.
**با توجه به اینکه این دو نوع ادبیات دیر به میان کُردها آمده است آیا تلاشی برای گذر از مراحل رماننویسی و مکاتب مختلف آن در میان کُردها صورت گرفته است؟
انواع ادبی داستان و رمان در مکاتب مختلف رمانتیسم، ناتورایسم و رئالیسم تا داستان و رمان مدرن و بعدها پست مدرن در غرب به تدریج و به دنبال همدیگر ظهور کردهاند.
اما با توجه به آشنایی دیرهنگام ما با این انواع روایت داستانی جدید نه امکان و نه فرصت تکرار این تجربهها را نداشتهایم.
به همین دلیل تجربه داستان نویسی و رمان نویسی در میان ما کُردها و شاید برخی دیگر از ملل شرقی تفاوت چشمگیری با غرب دارد.
ما زمانی شروع به نوشتن داستان و رمان کردهایم که سالها از تجربه رمان مدرن و شیوه روایت ذهنی سپری شده بود.
ما متاسفانه فرصت خلق اثر موفق و قابل اعتنا در هیچ کدام از مکاتب نامبرده شده را نداشتهایم.
**و کُردها این مراحل را چگونه طی کردهاند؟
ادبیات کُردی در چهار جغرافیای جدا ظهور کرده و تولید شده است که تا 10 سال اخیر ارتباطات میان آنها بسیار ضعیف و کمرنگ بوده است.
این وضعیت اگرچه تاثیرات نامطلوبی بر ادبیات معاصر کُردی گذاشته، اما شانس تنوع و گوناگونی را نیز به ادبیات داستانی ما داده است. چون در هر یک از این مناطق جغرافیایی نویسندگان کُرد تحت تاثیر زبان و ادبیات مسلط کشورهای خود و دسترسی به کتابخانه بزرگ آنها داشتهاند.
با این وصف همچنانکه گفتم چون ما دیر امکان خلق آثار داستانی را داشتهایم تجربیاتمان در این زمینه ها بیشتر ناتمام و ناقص بوده است. برای مثال ما هیچ اثر داستانی و بویژه رمان رئالیستی قابل اعتنایی نداشتهایم.
بیشتر آثاری که تحت این عنوان و حتی عناوین دیگری همچون سمبولیستی یا سورئالیستی نوشته شده ساده و گاها سطحی بوده است.
این نقیصه کار نویسندگان کُرد را از دهه هشتاد به بعد که در پی خلق آثاری با معیارهای ادبیات داستانی جدید و مدرن بودهاند بسیار دشوار کرده است.
به باور من مشکل اصلی ادبیات داستانی ما به نبود آثاری در این مکاتب بویژه آثار داستانی به واقع رئالیستی و واقعگرایانه بر میگردد.
البته ما نمیتوانستیم و نمیتوانیم از نقطه آغازین ادبیات داستانی شروع کنیم و مجبوریم در ادامه کوشش نویسندگان دیگر در کشورهای دیگر بنویسیم. همین هم کار ما را مشکلتر از همکارانمان در جاهای دیگر کرده و همین هم موفقیتهای نسبی ما را ارزشمندتر کرده است.
**برای ایجاد تحولی در این عرصه در میان کُردها چه باید کرد؟
نوشتن داستان و رمان نیازمند هوش و ذکاوت و دانش بسیاری است که خوشبختانه در آغاز قرن بیست و یکم امکان دسترسی به آن حتی برای ما کُردها نیز وجود دارد.
ما امروز بیشتر از هر زمان دیگری ادبیات جهان و سیر پیشرفت آن را میشناسیم و از امکانات و قابلیتهای این انواع روایتی باخبر هستیم. پس باید کوشش کنیم که اطلاع بیشتری هم از انسان و جامعه خود داشته باشیم. تحول در این عرصه قبل از هرچیز نیازمند کوشش بی دریغ و خلاقانه نویسندکان و حمایت جامعه است که امیدواریم هر دو را داشته باشیم.
**آیا بهتر نیست نویسندهها فقط داستان و رمانهایشان را بنویسند و ترجمه را به مترجمان واگذارند؟
بله خیلی بهتر است. نوشتن بسیار لازم است، اما ترجمه هم ضروری ترین موضوع فرهنگی برای جامعه ما است؛ نه فقط برای اینکه جامعه از این طریق با متون غیرکُردی آشنا شوند بلکه به این دلیل که ترجمه زبان کُردی را به چالش میکشد.
قابلیتهای بالقوه این زبان را بالفعل میکند و امکان گفت و گو و تعامل فرهنگی و ادبی میان ما و دیگران را فراهم میآورد. یکی از مهمترین راهها برای نو کردن و نو شدن زبان کُردی ترجمه است.
**منظور از نو کردن زبان چیست؟
امروز با پدیدهای به نام مدرنیته روبرو هستیم و برای روبرو شدن با آن نیاز به امکاناتی داریم که مهمترین آنها زبانی است که امکان نوشتن در همه زمینهها و تعبیر افکار و احساسات انسان معاصر را داشته باشد.
نمیتوان با زبان 50 سال و 100 سال پیش و با زبان روستایی متن علمی یا فلسفی و بویژه داستانی امروز را نوشت.
نو کردن زبان کُردی کوششی است برای سامان دادن به آشوب ذهنی ما در روبرو شدن با مدرنیته و ورود به جهان مدرن؛ کوششی برای توسعه امکانات زبانی و توسعه و پیشرفت آن است.
**ملاک انتخاب شما برای انتخاب کتبی که ترجمه میکنید، چیست؟
مهمتر از همه لذت شخصی است، کارهایی را ترجمه کرده و می کنم که از آنها لذت برده و در طول این 30 سال بر من تاثیر گذاشتهاند.
علاوه بر آن فکر میکنم کتابخانه کُردی به آثار داستانی و مخصوصا رمانهایی با شیوه روایت گوناگون نیاز دارد. آنچه من ترجمه کردهام آثار برجسته از نویسندگان صاحب نام جهانی است. نویسندگانی همچون کافکا، کوندرا، کالوینو، کورت فونی گات، یوسا و هاینریش بول و دیگران از جمله این نویسندگان است.
**آیا ترجمه میتواند فرصتی برای جبران نبود رمان و داستان از مکاتب ادبی باشد که کُردها آن را تجربه نکردهاند؟
البته با وجود ترجمه خوانندگان کُرد میتوانند بسیاری از آثار داستانی مهم و قابل اعتنا را در مکاتب گوناگون به زبان مادریشان بخوانند.
ترجمه خوب توسط مترجمین حرفهای و کارکشته نوعی بازتولید متن است. مترجم کاربلد به نوعی سهمی در خلق آثار دارد.
البته مشکل ما کمبود مترجم خوب و کاربلد هم هست و این بحث جداگانهای است که بارها درباره اش حرف زده شده است.
**مشکل اصلی رماننویسی کُردی از نظر شما در حال حاضر چیست؟
مشکل اصلی مشکل اصلی ادبیات و نوشتار کُردی در مجموع نامطلوبی وضعیت زبان کُردی است. زبانی که هنوز سهمی در آموزش و پرورش رسمی کشور ندارد و متولی ندارد.
ادبیاتی که هنوز آموزش داده نمیشود. آثاری که هنوز با مشکل جدی نشر و توزیع و حتی کمبود خواننده روبرو است.
علاوه بر همه اینها نبود انگیزه برای نویسندگان و مشکل معرفتی آنها است، من خیلی جاها در این رابطه به ذکر مصیبت پرداختهام که با تکرار آن فقط بر ملال خوانندگان خواهم افزود.