حتی ۵سالهها هم یک مرد قوی را ترجیح میدهند
حالا پرسش آن است که ما چه نقشی در به قدرت رسیدنِ افراد تشنه قدرت و فاسد داریم؟ چرا ما اجازه میدهیم که چنین چیزی اتفاق بیافتد؟ چرا خوشیفتگان فاسد مدام نقشهای عالیرتبه به دست میآورند؟
یکی از دلایلش میتواند این باشد که ما از سالهای ابتدایی کودکی ویژگیهای یک لیدر/ فرمانده خوب را در ذهنمان نهادینه کردهایم. در مطالعهای که در سوئیس انجام شد، از کودکان بین سنینِ ۵ تا ۱۳سال خواسته شد که یک بازی کامپیوتری را بازی کنند. کودکان در این بازی باید با توجه به چهره دو نفری که روی صفحه کامپیوتر میدیدند، یکی را به عنوان کاپیتان یک کشتی خیالی انتخاب میکردند.
آنچه کودکان نمیدانستند این بود که دو کاپیتان به صورت تصادفی انتخاب نشده بودند. چهرهها متعلق به برنده و نفر دوم انتخابات پارلمانی اخیر در فرانسه بود.
حیرتآور بود که ۷۱ درصد از مواقع کودکان همان فردی را به عنوان کاپیتان انتخاب کردند که در انتخابات پارلمان نیز برنده شده بود. این مطالعه به طور مشابه در میان بزرگسالان هم انجام شد و دقیقاً نتیجه مشابهی به همراه داشت. migna.ir در حقیقت، ما در انتخاب رهبرها به ظاهر نگاه میکنیم تا ببینیم چه کسی برای نقش مناسبتر است. برخی از این ویژگیها، فرهنگی است، اما شواهد نشان میدهد که در سراسر جهان مردانِ بلندقد، قوی، زیادی مغرور و زیادی با اعتمادبهنفس، نسبت به بقیه برتری دارند.... و باید اجدادمان را مقصر بدانیم بخشی از این مشکل مربوط به تغییر نکردنِ مغز ما از عصر حجر به اینطرف است. در آن زمان در حدود ۸۰۰۰ نسل زندگی میکردند و در حدود ۷۹۸۰ نسل از آنها در جوامعی به سر میبردند که بزرگی هیکل و قدرت بدنی برتریهای مهمی بودند.
سیمکشی مغز ما به نحوی است که افرادی که ممکن است به نظرش در شکست دادن ببرهای دندانشمشیری یا شکار آهو موفقتر باشند را ترجیح میدهد.
جهان تغییر کرده، اما مغز ما همان است. اگر تعصبهای عصر حجر را با نژادپرستی و جنسیتزدگی مدرن ترکیب کنید؛ میبینید که مشکل حتی بدتر شده است.
مردان کوتاهقد هم در تقلا هستند، زیرا قد همیشه به عنوان شاخص مناسبی برای موقعیت فرد در نظر گرفته شده است. رؤسای جمهور آمریکایی همیشه از مردان زمان خودشان بلندتر بودهاند. رئیسجمهورهای بلندقدتر شانس بیشتری برای انتخاب مجدد دارند.
اما فقط قد نیست که بر قضاوت ما اثر میگذارد. چهره افراد را میتوان با توجه به میزانی که کودکانه به نظر میرسد، رتبهبندی کرد. شواهد نشان میدهد که متهمانی که چهرههای بچهگانهتر دارند به چشم قضات و هیأتمنصفه بیگناهتر هستند. درعوض رهبران سیاسی و تجاری که چهرههای کودکانه دارند، به نظر عموم ضعیفتر جلوه میکنند.
حرف زدن درباره تو کافیه، بیا درباره من حرف بزنیم!
آدمهای خودخواه نهتنها به دنبال کسب قدرت هستند بلکه به لطف ترکیب چند ویژگی شخصیتی که تحتِ عنوان «سهگانه تاریک» شناخته میشود، میتوانند قدرت را به دست آورند. این ویژگیها شاملِ ماکیاولیسم، خودشیفتگی و جامعهستیزی است که مجموع آن به این معنی است که چنین فردی فاقد حس همدلی و تکانشی، بیملاحظه، فریبکار و تهاجمی است.
بااینحال، چنین افرادی همچنان میتوانند بسیار جذاب، کاریزماتیک و به طرز وحشتناکی متمرکز باشند - سه ویژگی و صلاحیت که کلید موفقیت در مصاحبههای شغلی است.
درحقیقت، برای آنها مصاحبه شغلی فرصتی عالی است، زیرا عاشق صحبت کردن درباره خودشان هستند. آنها درباره آنچه میخواهند به دست آورند خوب فکر میکنند و برایش تدبیر میاندیشند. حتی اگر لازم باشد برای به دست آوردن آنچه که میخواهند دروغ میبافند و مدارک جعلی برایش جمع میکنند.
یک تحقیق دیگر نشان میدهد افرادی که سهگانه تاریک دارند، قویاً به سمتهایی جذب میشوند که به آنها فرصت تسلط یافتن بر دیگران و رهبری کردن دیگران را میدهد. این موارد به خصوص در حوزههای مالی، فروش و قانون بسیار وجود دارد.
افراد با سهگانه شخصیتی بسیار جذاب ظاهر میشوند. آنها لطیفه میگویند و به حرفهای شما لبخند میزنند. بهنظر نمیرسد که آنها هیولا باشند، اما بسیاری از آنها هستند.
چرا اجازه میدهیم احمقهایی با اعتمادبهنفسِ بیشازحد ما را هدایت کنند
یک مقاله که اخیراً در نشریه نیچر منتشر شده است استدلال میکند که اعتمادبهنفسِ بیشازحد باعث بقای انسان شده است. در روزهایی که غذای کمیاب بود، آنهایی که دست به هر کاری برای بقا میزدند، موفق بودند، نه آنهایی که هیچکاری نمیکردند؛ بنابراین گروهها کمکم یاد گرفتند کسانی را به عنوان رهبر انتخاب کنند که اعتمادبهنفس بیشازحد نشان میدادند.
اگر درحالیکه دارید از شدت تشنگی جان میدهید، کسی به شما بگوید آنطرف صحرا یک چاله آب وجود دارد، انفعال و بیتحرکی همانقدر بد است که پیروی کردن از فردی که به شما حسِ اطمینان نمیدهد.
مطالعات نشان میدهد افرادی که شایستگی و لیاقت کافی ندارند، اما سرشار از اعتمادبهنفس هستند، خیلی سریع در گروهها جایگاه اجتماعی مناسب پیدا میکنند.
آنها اغلب اشتباه میکنند، اما هرگز نامطمئن نیستند و این استراتژی همچنان استراتژی برنده در بسیاری از نقاط جهان است.
در زوایای تاریک نور بتابانید
تاریخ همواره به ما آموخته است که افرادی که میدانند تحت نظارت هستند، بسیار بهتر کار میکنند. اما در جهانِ شرکتی و سیستمِ سیاسی امروزه، این کارگران هستند که مدام تحتِ نظارت قرار میگیرند و نه رؤسا.
بیشتر افرادی که در شرکتها و ستادهای بزرگ تحتِ نظارت هستند، همانهایی هستند که خطاها و اشتباهاتشان نمیتواند خسارت چندانی ایجاد کند.
اتاقهای دنجی که عالیرتبهترین مقامها و اعضای هیأت مدیره در آن حضور دارند، همیشه از نظر دورند.
اما ناظران این اتاقها باید همان افرادی باشند که بیشترین نظارت بر آنها اعمال میشود. جهان مکان بهتری خواهد شد اگر کسانی که در قدرت هستند بیشتر نگران اقدامات مفسدانهشان باشند و بدانند که هر حرکتی از سوی آنها توسط دیگران نظارت میشود.
اکنون وقتش است که اوضاع را تغییر دهیم
چرا تعداد آدمهای وحشتناکی که مسئولیت برعهده دارند، باید آنقدر زیاد باشد؟ این معمایی است که باید فوراً حل شود، زیرا ما هر روز توسط این آدمها ناامید میشویم.
هیچچیزی قرار نیست تا ابد به همان شکل بماند. آدمهای بهتر هم میتوانند ما را هدایت کنند. استخدامها باید با هوشیاری بیشتری صورت بگیرد. باید به رهبران و رؤسا یادآوری کرد که چه مسئولیتهای سنگینی برعهده دارند. باید به آنها یادآوری کرد که به افراد به دیده انسان و نوع بشر بنگرند.
میتوانیم افراد را آموزش دهیم تا سوءاستفاده از قدرت را شناسایی کنند. میتوانیم آزمونهای دورهای و تصادفی برگذار کنیم تا جنسهای ناجور را شناسایی کنیم؛ و اگر قرار است نظارتی بر افراد داشته باشیم، این افراد پاییندست نیستند که باید تحتِ نظارت باشند، زیرا اعمال آنها کمترین هزینه را به بار میآورد؛ بلکه افراد در ردههای بالا هستند که باید پاسخگو باشند.
درنهایت مهم نیست که مغز عصر حجری ما چه چیزی به ما میگوید، میتوانیم آن را بهبود بدیم.
منبع: The Daily Mail
نویسنده: BRIAN KLAAS
ترجمه: سایت فرادید