تاريخ: ۱۴۰۰ پنج شنبه ۲ دي ساعت ۱۸:۳۳ | بازدید: 2077 نظرات: 0 کد مطلب: 17225 |
فرشاد جمشیدی
زمانی هر دیار و سرزمینی زبان و گویش خاص خود را داشت. انسانها كمكم با سرزمینهای دیگر ارتباط برقرار كردند و با زبانهای مختلف آشنا شدند. زبان به عنوان تنها راه برقراری ارتباط محسوب میشد. كمكم خط اختراع شد و ارتباط انسانها به صورت مكتوب هم میسر شد.این ارتباطها و كوچ انسانها از یك سرزمین به سرزمینی دیگر باعث ورود كلمات از زبانی به زبان دیگر میشد. ولی چیزی كه باعث میشد زبان یك سرزمین به صورت اجبار تغییر یابد تهاجم و حمله یك سرزمین به سرزمین دیگر و به اشغال درآوردن آن شهر و كشور بود و در برخی از این یورشها كشور اشغالگر مردم كشور اشغال شده را مجبور میكردند تا زبان خود را تغییر دهند. در برخی موارد نیز مردم كشورهای اشغال شده زبان و فرهنگ كشور اشغالگر را بالاتر و بهتر میدیدند یا به قول امروزیها آن زبان و فرهنگ كلاس بیشتری داشت. قرنهای زیادی گذشت تا به دنیای معاصر رسیدیم. به زمان حال در استان كرمانشاه كه زبان و گویش آن در طول هزاران سال پابرجا ماند. به عنوان مثال شهر دینور چند بار تخریب شده است. در سال ۱۰۰۷ میلادی، زلزلهای مهیب شهر دینور و تمام روستاهای حومه آن را تخریب و تخریب دوم زمانی بود كه تیمور لنگ دینور را بهكلی ویران كرد. ولی مهم این است كه اصل و نسب و گویش این منطقه سالم مانده است. اصولا هیچ قدرتی اعم از بلایای طبیعی و هجوم بیگانگان نمیتواند زبان و فرهنگ یك منطقه را تغییر دهد یا نابود كند مگر خود آن مردم بخواهند. این همه مقدمهچینی كردیم تا به این مطلب مهم برسیم كه زبان و فرهنگ مردم كرمانشاه در حال نابودی است. در سالهای اخیر در شهر كرمانشاه بچهای كه به دنیا میآید زبان مادری او فارسی است. ما نمیگذاریم كودك خردسالمان زبان كردی و لكی را فرا بگیرد. دلیل آن شاید عقدهای باشد كه از نسل دهه شصتی ما شروع شده و فارسی صحبت كردن را نماد پیشرفت و مدرن بودن میدانیم غافل از اینكه با این كار زبان كردی و لكی را كه قدمتی چندهزار ساله دارد در آیندهای نزدیك نابود میكنیم. درست است كه جامعه پیشرفت كرده و طرز لباس پوشیدن و خانه و زندگی مردم عوض شده ولی از زبان نمیتوان غافل شد. دیگر احتیاجی به حمله اعراب و اسكندر نیست. احتیاجی هم به زلزله و سونامی نیست. ما در خانههای كوچك خود تیشه بر ریشه زبان و گویش خود میزنیم. غیر از این است؟ ما دهه شصتیها تا هفت سالگی با زبان كردی بزرگ شدیم و سال اول ابتدایی هم در مدرسه، فارسی را مانند دانشآموزان فارس زبان میفهمیدیم و صحبت میكردیم و الان هم در این زمینه هیچ مشكلی نداریم. ولی هدف از نوشتن این مطالب این است كه متاسفانه باید یك هشدار خیلی مهم داده شود و آن هم اینكه زبان كردی در آیندهای نزدیك نابود میشود. صد سال دیگر؟ هفتاد سال؟ یا پنجاه سال؟ بگذارید تخمین بزنیم! ما امروزه به فرزندانمان زبان فارسی را آموزش میدهیم.
زبان مادری اكثر كودكان كرمانشاه فارسی است. حتی كودكانی كه در روستاها زندگی میكنند. پدر و مادرها وقتی با یكدیگر كردی یا لكی صحبت میكنند، سعی میكنند گوش كودكانشان را از این مدل صحبت كردن دور نگه دارند تا مبادا فرزند عزیزشان دچار دوگانگی فرهنگی و زبانی شود. اگر جوانان دهه شصت و هفتاد را نسل اول و فرزندان آنان را نسل دوم در نظر بگیریم، بیست تا بیست و پنج سال دیگر نسل سوم به دنیا میآیند. آن زمان ما دیگر پیر شدهایم و در طول این سالها با فرزندانمان فارسی صحبت كردهایم و فقط میتوانیم بگوییم گویش محلی خود را میفهمیم ولی دیگر عادت كردهایم كه با این گویش صحبت نكنیم. در آن زمان فرزندان ما، فرزندانشان را با چه زبان و گویشی بزرگ میكنند؟ اگر فكر كنید كودكان نسل چهارم، صحبت كردن به زبان كردی و لكی را یاد میگیرند سخت در اشتباهید، چراكه والدینشان اصلا این زبانها را نمیفهمند كه بخواهند آموزش دهند. متاسفانه با مرگ ما دهه شصتیها و دهه هفتادیها، گویشهای كردی كرمانشاهی و لكی نیز به كما رفته و با مرگ دهه هشتادیها باید كمكم به فكر یك مراسم ختم گسترده برای زبان و گویش كرمانشاهی باشیم. با این تخمین زمانی این مساله هشتاد سال دیگر رخ میدهد و گریهدارتر اینكه، صد سال دیگر، زمانی كه مورخین در كتابهای تاریخ، در مورد كرمانشاه مطلب مینویسند یا صحبت میكنند میگویند كه «زمانی مردم كرمانشاه به زبان كردی صحبت میكردند.» اینگونه است كه زبان و گویش محلی كرمانشاهی از درس جغرافیا به تاریخ كوچ كرده و جای خود را در كنار طاقبستان و كتیبه بیستون در كتب تاریخی باز میكنند و دیگر اثری از آن را در جامعه و در بین مردم نمیبینیم. بیایید از امروز نسبت به حفظ فرهنگ و زبان خود تلاش كنیم.