دکترمحمدرضامقدسی:لازم است درمورد فرایندهای تابآوری جوانان ناشنوا تحقیقات مستمری انجام گیرد و اینکه چهطور فرهنگ کلان و خرد میتوانند حمایت بهتری از این فرایندها به عمل آورند.
الگوهای سازگاری با ناشنوایی و کم شنوایی و دشواریهای این شکل از زندگی تا چه حد در میان فرهنگها متفاوت است؟ آیا مجاورت با میراث فرهنگی (مثل فرهنگ پدربزرگها و مادربزرگها) همیشه منبع قدرت است یا میتواند به ضرر ما باشد؟
آیا فرهنگ میتواند روی ارزشی که به الگوهای متفاوت سازگاری میدهیم، تأثیر بگذارد و به برخی بهلحاظ اجتماعی امتیاز بدهیم و آنها را قابل قبول بدانیم و یا موارد دیگر را به-عنوان الگوهای ناهنجار برچسبگذاری کنیم؟
اگر قرار باشد رابطهی بین تابآوری و فرهنگ را درک کنیم، هریک از این سؤالات مهماند. با توجه به تفاوتهای فرهنگی در مواجهه با مساله ناشنوایی ، تابآوری در این خصوص هم نیاز به تعریفی دارد که بهصورت تلویحی به نقش فرهنگ در حمایت یا مدیریت توانایی کودکان و نوجوانان ناشنوا برای سازگاری اشاره کند. دیدگاه فرهنگی به ما کمک میکند تا درک خود را از تابآوری تغییر دهیم. چنین دیدگاهی تمرکز کمتری بر روی آنچه کودک انجام میدهد، دارد و بیشتر روی این مطلب تمرکز میکند که محیط چطور میتواند فرآیندفرایندهای رشد مثبت و دسترسی به انواع را تسهیل کند.
تحقیقات درمورد کودکان و جوانان ناشنوا با دیدگاههای متحولکننده انجام شده و استراتژیهای متفاوتی را توصیف میکند که جوانان از آنها در برابر سالمندان و جامعهی ناشنوای خود استفاده میکنند تا بتوانند تنشهای مرتبط با چالشهای ناشنوایی را حل و فصل کنند و بتوانند ماهیت مثبت رشد خود را افزایش دهند.
بهطور خلاصه، سازگاری با ناشنوایی نیازمند فرایندهای چندگانهی تابآوری است که مستقل بوده و به خطرهایی که در انتظار ناشنوایان و مختص آنهاست، احترام میگذارد.
مهمتر اینکه سازگاری با این خطرات برای جوانان پرچالشتر میشود. در این رابطه، الزامی وجود دارد که به جوانان ناشنوا،؛ بهویژه جوانان ناشنوا، فرصتی داده شود تا تجربیات حاشیهنشینی خود و مورد ستم بودن را پردازش کنند تا تضمین کنند که در جامعه، دارای جایگاهی هستند.
علاوه بر این، جوانان نیاز به مدافعان و راهنمایانی دارند که بتوانند فرهنگ آنها افراد ناشنوا را درک و به آن افتخار کنند و بتوانند حمایت عاطفی و آموزش معنادار فراهم کرده و رشد شخصی را ارتقاء دهند.
مطالعه و پژوهش در میان جوانان به ویژه جوانان ناشنوا به ارزشمندی راهنمایان و مدافعان اشاره میکند،؛ کسانی که ریشههای قومی مشترکی با جوانانی که مدافع آنان هستند،دارند مطالعات انجامشده در این فصل نشاندهندهی ارتباطات و پیوندهای کاملی بین روابط،؛ بهویژه در جامعهی ناشنوایان و دسترسی به منابع بهشکل مدارس و معلمان خوب و ارتباطات مؤثر اجتماعی و الگویهای مؤثر بصری هستند. ماهیت چندلایهی هویت در جامعهی ناشنوایان، در تجارب غنی، آشکار و مشخص است و بین اعضای جامعهی ناشنوایان سیاهپوست و بومیان آمریکایی مشترک است.
جامعهی ناشنوایان قدرت و توان همبستگی و فراهمکردن مکانی امن و سالم برای جوانان و نشاندادن هویت آنها و آموزش دربارهی فرهنگهای آنها را به رسمیت میشناسد و کلیتی منسجم را شکل میدهد که میتواند به نفع منافع و عدالت اجتماعی ناشنوایان دفاع کند.
کودکان ناشنوا شایسته تا زمانی که به مدارس خاص ناشنوایان یا مدارس عمومی میروند، آموزشهای مناسب را دریافت کنند. آنها حق دارند که به هنگام نیاز از خدمات مکمل بهرهمند باشند. این فرهنگ کلان، جوانان ناشنوا را قادر میسازد تا مهارتهای خاص یادگیری و زندگی را بهویژه در میان جامعهی ناشنوایان بیاموزند؛ گرچه فرهنگ کلان حمایت، همیشه تحقق پیدا نمیکند.
شواهد پژوهشی نشان میدهد که جوانان ناشنوای آمریکایی در برخی مناطق و خانوادههای آنها میتوانند خدمات و مشاوره مناسبی را در مدارس خاص ناشنوایان دریافت کنند (برای مثال، مرکز ملی سنجش شنوایی و مدیریت شنوایی).؛ علاوه بر این، از والدین دعوت میشود که با پزشکان و سایر افراد متخصص همکاری کنند و احتمال دارد که آنها بهعنوان مدافع و معلم کودکان خود بهتر بتوانند نقش خود را ایفاء کنند.
وقتی والدین بتوانند بهطور مؤثر با فرزند ناشنوای خود ارتباط برقرار کنند، انسجام خانواده بیشتر میشود؛ بنابراین، علاوه بر فراهمکردن حمایتهای لازم جوانان ناشنوا متناسب با نیازهای خاص و فرهنگ آنها، لازم است که والدین آنها بهطور محترمانه و مناسبی مشارکت کنند.
همانگونه که قبلاً خاطرنشان شد، علیرغم فرهنگ کلان حمایتگر، بسیاری از چالشها در مسیر رشد مؤثر جوانان ناشنوا و بهخصوص جوانان ناشنوای رنگینپوست وجود دارد( تحیقی انجام شده مربوط به ایالت متحده امریکاست )
به عبارت دیگر، لازم است درمورد فرایندهای تابآوری جوانان ناشنوا تحقیقات مستمری انجام گیرد و اینکه چطور فرهنگ کلان و خرد میتوانند حمایت بهتری از این فرایندها به عمل آورند.
نابرابری های آموزشی منجر به نتایج ضعیف دانشآموزان میشود برخورداری و سابقه آموزشی در هویت جوانان ناشنوا، عامل مهمی است. برای مثال،مسائل هویتی در میان جوانانی که به مدارس معمولی میروند در مقایسه با کسانی که به مدارس ناشنوا میروند، متفاوت هستند.
جوانانی که به مدارس شبانهروزی ناشنوایان میروند، به فرهنگ ناشنوایان ارزش داده و روی اهمیت مدارس ناشنوایان تأکید میکنند؛ بنابراین، مهم است که جوانان ناشنوا فرصتهایی داشته باشند تا بتوانند تجربیات خود را با بررسی فرهنگهای ناشنوا پردازش کرده و بتوانند هویت خود را بهتر درک کنند
فضا و فرصت های ورزشی هم جنبه مهمی از زندگی افراد را شکل داده و محلی برای رد و بدلکردن وقایع فرهنگی برای یک کودک ناشنوا هستند که میتواند تجربهای مشترک و افتخار و منبعی برای درک مراسم و ارزشها در دنیای ناشنوایان باشد (لین و دیگران،؛ 1996).
اسارکوسکی و برایس (2005) روی دسترسی والدین کودکان ناشنوا به مدارس خاص ناشنوا و تعامل با جامعه ناشنوایان به این دلیل که کودکان بخشی از این جامعهی بزرگتر باشند، تأکید کردند. آنها میخواستند بخشی از جامعهای باشند که واقعاً به آن افتخار و برای آن میجنگیدند و برایش قربانی میکردند.
منبع: میگنا، ترجمه دکتر محمدرضا مقدسی