به گزارش هاژه به نقل از میگنا، هیجانات منفی شدید و قوی هستند، به همین دلیل ما نسبت به آنها آگاهتر هستیم. ما هیجانات منفی را سریعا متوجه میشویم، ولی به راحتی از هیجانات مثبت گذر میکنیم روانشناسی مثبت گرا قادر است منابعی که افراد در فقدان تاب آوری به آنها نیاز دارند را در دسترس افراد قرار دهد.
اساس روانشناسی مثبت گرا به کار روانشناسان انسان گرا مانندآبراهام مازلوو کارل راجرز برمیگردد.این روانشناسان به نیاز انسان به دستیابی به موفقیت و شادی علاقه مند بودند. البته روانشناسی مثبت گرا به شکل امروزی مدیون کار مارتین سلیگمن است.
در سال 1998، سلیگمن، در سخنرانی که به مناسبت سمت جدیدش به عنوان رییس جامعه ی روانشناسان ارائه کرد، اذعان کرد که در پنجاه سال گذشته، روانشناسان فقط درگیر مطالعه بیماریهای روانی بوده اند. او معتقد بود روانشناسان رویکرد بیماری محور را در کارشان اتخاذ کرده اند که سبب شده ماموریت اصلی حرفه روانشناسی که ارتقاء زندگی سالم است نادیده گرفته شود.
روانشناسی مثبت گرا و تاب آوری
تاب آوری از اولین موضوعاتی بود که توجه روانشناسان مثبت گرا را به خود جلب کرد. معمولا سازمانها به قدرت عملکرد اهمیت میدهند، ولی سلیگمن به توانمندیهای منش و اهمیت آن در رویارویی با مشکلات علاقه مند بود. برای ایجاد پرسشنامه توانمندیهای منش که ارزشها در عمل نام دارد، سلیگمن طبقه بندیهای رایج اختلالهای روانی را به چالش کشید و بر خلاف آن، طبقه بندی جدیدی بر اساس توانمندیهای منش ارائه داد.
او این توانمندیها را به شش دسته تقسیم کرد: توانمندیهای عاطفی که شامل پشتکار و شجاعت میشوند، توانمندیهای بین فردی که شامل مهربانی و عشق میشوند، توانمندی اعتدال مانند خود تنظیمی، و توانمندیهای تعالی مثل قدردانی، امید، و معنویت. توانمندیهایی که در این پرسشنامه آمده اند در واقع همان ویژگیهایی هستند که محققان تاب آوری در بررسی تفاوتهای بین فردی در میزان مقابله با مشکل یافته اند
علاقه سلیگمن به تاب آوری منجر به ایجاد برنامه تابآوری پِن شد. نتیجه تحقیقات این برنامه نشان داد که میتوان افراد را بر اساس نوع نگاهشان به سختی به دو دسته خوشبین و بدبین تقسیم بندی کرد. تاثیرات خوشبینی بر شکوفایی تا جایی است که افراد باید سعی کنند یاد بگیرند مانند افراد خوشبین فکر کنند. برنامه ای که در نتیجه این تحقیقات به دست آمد به بچه ها و بزرگسالان آموزش داده شده است
میتوان با قدرتمند کردن روابط، تعیین هدف، و ایجاد حس دستیابی به موفقیت، تاب آوری را ارتقاء ببخشد . هدف اصلی برنامه سیلگمن این بود که به ارتش آمریکا و افرادش کمک کند تاب آوری خود را ارتقاء دهند و از این طریق خود را در برابر اتفاقات آینده ضد ضربه کنند.
گسترش و ساخت:
تاب آوری به معنای داشتن انعطاف پذیری فکری، رفتاری، و عاطفی در شرایط سختی است. فقدان تاب آوری، از سوی دیگر، به صورت عدم انعطاف پذیری خود را نشان میدهد و توانایی ما را برای تفکر خلاقانه کاهش میدهد، ما را از دیدن راه حل های جایگزین باز میدارد، و دامنه عواطف و احساسات ما را محدود میکند. تفاوت بین این دو وضعیت، اساس کار باربارا فردریکسون است.
او معتقد است احساسات و عواطف منفی انتخاب های ما را محدود میکنند، ولی احساسات و عواطف مثبت دقیقا عکس این عمل میکنند. عواطف مثبت ایده های ما را گسترش میدهند و ما را برای دیدن انتخابهای متنوع آگاه میکنند. در واقع، طرز تفکر محدودبین مخصوص اجداد ما بوده است که مجبور به تمرکز بر زنده ماندن در دنیای پر از تهدید و خطر بیرون بوده اند. ولی طرز تفکر وسیع بین که بر پایه عواطف مثبت بنا شده باشد برای زندگی طولانی تر امروزی مفید است،
زیرا به ما کمک میکند که خلق کنیم، با دیگران ارتباط برقرار کنیم، و برای آینده برنامه ریزی کنیم. اگر به دیگران کمک کنیم دامنه عواطف مثبت شان را گسترش دهند، قادر خواهند بود زندگی خود را از این رو به آن رو کنند.
میتوان گفت که یکی از مخاطبهای نظریه گسترش و ساخت فردریکسون کوچ هایی هستند که مراجعا ن شان در دام افکار منفی افتادهاند. اگر بتوانید به مراجعتان کمک کنید عواطف مثبت خود را بشناسد و آنها را گسترش دهد، او را برای دستیابی به انتخابهای متنوع تر و جایگزین مجهز کرده اید
مثبت گرایی
یکی از ستونهای روانشناسی مثبت گرا یافتن و استفاده از توانمندی هاست.ستون دیگر آن مثبت گرایی و خصوصا کار باربارا فردریکسون در این زمینه است.
نظریه گسترش و ساخت فردریکسون بر پایه دو اصل بنا شده است: اول اینکه هیجانات مثبت قلب و ذهن افراد را باز میکنند و باعث میشوند خلاق تر و پذیراتر باشند، و دوم اینکه مثبت گرایی تغییرات مثبتی در ما به وجود میآورد زیرا ما را قادر میکند دانش و مهارتهای جدیدی برای خود بسازیم. در واقع، نظریه های فردریکسون نتیجه تحقیقات او هستند. در مطالعه ای، ارتباط بین مثبت گرایی و تاب آوری مورد بررسی قرار گرفت. در ابتدا، از افراد خواسته شد پرسشنامه تاب آوری را تکمیل کنند، و سپس نوسانات احساسی خود را در طی یک ماه مورد بررسی قرار دهند. در آخر هم شرکت کنندگان دوباره پرسشنامه تاب آوری را تکمیل کردند. نتایج نشان داد که آنهایی که در طی یک ماه هیجانات مثبت بیشتری را تجربه کرده بودند تاب آوری خود را ارتقاء داده بودند، و در نتیجه نمرات تاب آوریشان نسبت به اول بالاتر بود.
چالش اصلی بالا بردن مثبت گرایی در مراجعان نیروی بسیار قوی و بازدارنده تفکر منفی است. از آنجایی که اجداد ما برای زنده ماندن به منفی گرایی نیاز داشته اند، ما نیز وقتی احساس خطر میکنیم به منفی گرایی روی می آوریم. هیجانات منفی شدید و قوی هستند، به همین دلیل ما نسبت به آنها آگاهتر هستیم. ما هیجانات منفی را سریعا متوجه میشویم، ولی به راحتی از هیجانات مثبت گذر میکنیم.
در واقع نمیتوان با مثبت نگری وجود هیجانات منفی را منکر شد. در عوض، هدف از مثبت نگری، کاهش دادن منفی نگری زیاده از اندازه است، زیرا زمانی که فرد در شرایط سختی به سر میبرد، ناخودآگاه به دنبال نکات منفی دیگری برای توجیه افکار و موقعیت موجود میگردد. معمولا در چنین شرایطی، افراد از کاه کوه میسازند، و یا دچار نشخوار ذهنی میشوند که کمک میکند خواسته پنهانی ذهنشان برای ترسیم آینده ای غم بار تحقق یابد.
این کارها هیچ کمکی به برطرف شدن مشکل آنها نمیکند، و به آرامی تعادل هیجانات آنها را به هم میریزد. باید بدانیم که بین منفی نگری منطقی که به ما کمک میکند حقایق را ببینیم و منفی نگری افراطی که ما را محدود میکند تفاوت وجود دارد.
قدردانی و شکر گزاری :
دیدگاه مهمی که ما را قادر به شناسایی هیجانات مثبت مان میکند، دیدن خوبیها در شرایط سختی است. قدردانی جایگاه بسیار مهمی در روانشناسی مثبت گرا دارد، زیرا با دیدن آنچه که داریم و قدردان بودن برای آن، میزان رضایتمندی ما افزایش مییابد. اگر از مراجع بخواهیم که هر روز عصر زمانی را برای شکرگزاری و قدردانی از آنچه دارد بگذارد، قادر خواهد بود به هدف و مقصدی بزرگتر متصل شود. از این طریق، فرد میتواند توجهش را از مشکلی که با آن روبروست به سمت رویدادهای دیگر زندگیش تغییر جهت دهد.
توجه به اینکه همسر و فرزندانش آن روز برای او چه کرده اند، دیدن لذتی که از پیاده روی در پارک برده اند، و قبول اینکه ایمانش چقدر در پایداری او نقش مهمی ایفا میکند، همه نعمت هستند.
قدردانی نوعی عبادت است.
قدردانی یعنی ما متوجه چیزهای خوبی که در زندگی ما وجود دارند هستیم.
اینکه از مراجع بخواهیم روزانه یک لیست شکرگزاری بنویسد و سه مورد از چیزهایی که برای آنها شکرگزار است را در آن نام ببرد کار دشواری است. برای شروع، شاید کافی باشد که فرد فقط برای اینکه توانسته یک روز دیگر را به پایان ببرد شکرگزاری کند. به علاوه، باید به او کمک کنید که تمامیت خود را در نظر داشته باشد، و نه فقط یکی از نقشهایی که در دنیای بیرون ایفا میکند. در ابتدا، شاید فقط بتواند یک مورد برای شکرگزاری پیدا کند. ولی با تمرین، دیدگاهش برای شکرگزاری و قدردانی وسیع میشود، و در نتیجه، قادر میشود چیزهای کوچکی که در واقع بافت اصلی زندگی هستند را ببیند، و لذتی که این چیزهای کوچک به زندگی میدهند را درک کند.
مطالعات نشان داده اند که روانشناسی مثبت گرا قادر است منابعی که افراد در فقدان تاب آوری به آنها نیاز دارند را در دسترس افراد قرار دهد
منبع: میگنا، برگرفته از کتاب تاب آوری اقدام در کوچینگ
ترجمه دکتر محمدرضامقدسی و دکتر مرضیه نزاکت الحسینی