تله شکست گاهی اینگونه در شما شکل گرفته است که شما متوجه شده اید یکی از والدین یا هردوی آنها اصلا به موفقیت های شما توجهی ندارند!
اگر شما در شکست های متعدد گرفتار هستید و از علت آن آگاه نیستید؛ اگر احساس ناتوانی، کم هوشی یا بیارادگی میکنید، هیچ کدام از این افکار یا احساسات واقعی نیستند؛ بلکه همگی نشات گرفته از یک طرحواره یا تله به نام تله شکست است، که مدام در گوش شما زمزمه میکند: « نه. تو نمی توانی، تو شکست میخوری، تو بی عرضه و بی اراده هستی.» و از آنجایی که شما جز این جملات چیز دیگری را نمی شنوید، طبق فرمان این صدا پیش می روید.
این صدا در زمینه تحصیلی، شغلی، عاطفی،... در گوش شما تکرار می شود و برایتان یک صدای آشنا است؛ اما چطور این تله در شما شکل می گیرد و رفتار می کند؟ شما چگونه می توانید با این تله مواجه شوید و خلاف آن عمل کنید تا بر این تله چیره شوید؟
تله شکست چگونه در ما شکل می گیرد
تله یا طرحواره شکست غالبا در کسانی شکل می گیرد که والدین شان، اغلب پدر، از عملکرد آنها در زمینه تحصیلی، ورزشی و سایر حوزه ها انتقاد کرده اند. آنها را کودن و دست و پا چلفتی خطاب می کردند و در قبال فرزند خود رفتار توهینآمیزی داشته اند. این طرحواره، با تله نقص و شرم نیز ارتباط نزدیکی دارد.
در این تله معمولا پدر یا مادر بی آن که آگاه باشند، موفق شده اند تا شما را به این نتیجه برسانند که هیچ گاه نمی توانید طبق معیارهای بلند پروازانه آنها به موفقیت دست یابید. بنابراین دست از تلاش و طلب برداشته اید. این تله ممکن است با تله معیارهای سختگیرانه نیز مرتبط باشد.
تله شکست همچنین گاهی اینگونه در شما شکل گرفته است که شما متوجه شده اید یکی از والدین یا هردوی آنها اصلا به موفقیت های شما توجهی ندارند یا بدتر از آن موفقیت شما را برای خودشان تهدیدی تلقی می کرده اند؛ یا با شما به رقابت طلبی برخاسته اند و می ترسیده اند که مبادا موفقیت شما باعث شود مصاحبت و همراهی شما را از دست بدهند. این تله همچنین می تواند به محرومیت هیجانی ربط داشته باشد.
دیگر اینکه ممکن است که شما چه در زمینه تحصیلی چه در حوزه ورزشی مثل همسن و سال هایتان نبوده اید و در این زمینه ها سخت در چنبره احساس حقارت گیر افتاده اید. همچنین ممکن است به دلیل ناتوانی در یادگیری، حواسپرتی یا بینظمی از همسن و سالهای خود عقب افتاده اید؛ در نتیجه برای فرار از تحقیرشدن، دست از تلاش برداشته اید.
این تله حتی ممکن است که در جو خانواده شما وقتی که به شدت با خواهرها و برادر هایتان مقایسه می شدهاید، در شما شروع به شکل گیری کرده است و به تدریج به این اعتقاد راسخ رسیده اید که در زمینه موفقیت نمیتوانید به گرد پای خواهر و برادرتان برسید. به همین دلیل هم احتمالا عطای تلاش را به لقای آن بخشیده اید.
همچنین ممکن است به دلیل اینکه مهاجر بوده اید یا خانواده شما از نظر سطح اقتصادی و تحصیلات از خانواده همسن و سال هایتان پایین تر بوده است، با بچههای دور و بر خودتان احساس بیگانگی یا حقارت می کرده اید؛ از این رو به سبب کمبودها، این تله در شما شکل گرفته است.
از دیگر دلایل شکل گیری تله شکست می توان به این نکته اشاره کرد که والدین شما برای پیشرفتتان به اندازه کافی برای شما محدودیت و نظم قایل نمی شده اند. به همین دلیل شما مسئولیت پذیری و خویشتن داری را یاد نگرفتید؛ بنابراین برای یادگیری مهارتهای تحصیلی و انجام تکالیف، نظم نداشتید و به محض کوچک ترین ناکامی، دست از کار می کشیدید. آنچه ذکر شد، همگی در شمار ریشه های شکل گیری تله شکست بود.
نشانه های وجود تله شکست چیست؟
اگر برای کسب مهارتهای شغلی لازم هیچ تلاشی نمی کنید؛ اگر برای اتمام تحصیلات، مطالعه روزانه، یادگیری مهارتهای تخصصی به دنبال موفقیتهای سریع و بزرگ هستید یا تلاش می کنید با اغراق در برخی از ویژگی های خودتان، دیگران را گول بزنیدکه آدم موفقی هستید؛ یا اینکه شغلی را انتخاب می کنید که در سطح استعداد شما نیست؛ برای نمونه با اینکه تحصیلات عالیه دارید، اما راننده تاکسی شده اید و تلاش نمی کنید که در شغل خود پیشرفت کنید و ارتقا یابید؛ اگر تحمل ندارید برای دیگران کار کنید و دوست ندارید در کارهای رقابتی، مشارکت کنید و به چنین دلایلی زندگی شغلی شما به شکست منتهی می شود؛ یا اینکه شغل پیدا می کنید؛ اما به دلیل عادتهای شغلی دردسرساز مثل تاخیر همیشگی، تنبلی، اهمال کاری، عملکرد نامناسب و برخورد نادرست با همکاران از کار اخراج می شوید و نمی توانید در یک شغل بیش از یک مدت دوام بیاورید و دایم شغل خود را عوض می کنید و اصطلاحا همه کاره و هیچ کاره اید؛ اگر در دنیایی که تخصص خریدار دارد، شما متخصص همه چیز هستید؛ اما دریغ از یک مهارت کامل و هرگز در یک زمینه به اندازه کافی پیشرفت نکرده اید؛ همچنین اگر شغلی مثل ورزش حرفه ای، موسیقی، بازیگری را انتخاب کرده اید که دستیابی به موفقیت در آن شغل، بسیار مشکل است و نمی دانید که چه موقع باید آن شغل را رها کنید و این شغل ها حد نهایتی برای موفقیت ندارند یا حوزه هایی هستند که مدعی زیاد دارند، در تله شکست گرفتارید.
دارندگان تله شکست چه احساساتی دارند؟
کسانی که طرحواره یا تله شکست دارند، معمولا می ترسند در زمینه کاری خود ابتکار عمل و خلاقیت نشان دهند، بنابراین از پذیرش مسئولیت بیشتر، طفره می روند.
احساس می کنند که ذاتا آدمی بی استعداد و احمق هستند و حتی اگر منصفانه قضاوت کنیم آدمهای موفقی هستند ولی با این حال خود را بی استعداد و به درد نخور تلقی می کنید.
کسانی که احساس شکست و ضعف و حقارت، دامنشان را رها نمی کند و برای توانایی ها و مهارتهای خود ارزش قایل نمی شوند و اگرچه در مقایسه با افراد همسن و سال خود، موفق هستند؛ اما از خود عیبجویی می کنند و خطاها و نقطه ضعف های خود را پررنگ جلوه می دهند.
اگر شما در این تله گرفتار باشید، فردی را به عنوان همسر برمی گزینید که از شما خیلی موفق تر است؛ یا اینکه اگر شما با این وضعیت اسفبار باز هم از او موفق تر هستید، مدام دل شما را خالی می کند و خطرپذیری را از شما می گیرد یا دایم در حال محافظت از شماست.
و در آخر یکی از نشانه های مهم که باید به آن خیلی توجه شود، این است که شما سعی می کنید با تمرکز بر سایر جنبه های زندگیتان مثل خوش تیپی،جوانی،زیبایی،جذابیت،ایثارگری، کمبودهای درونی تان را جبران کنید؛ اما غافل از اینکه احساس شکست دست از سر شما برنمی دارد.
6 گام برای مقابله با تله شکست
برای اینکه بتوانید با این تله روبرو شوید، اقدامات زیر را انجام دهید:
در گام نخست، صحت وسقم شکست را بررسی کنید؛ فهرستی از نام همکلاسی و هم بازی های خود را در مقاطع مختلف زندگی تهیه کنید. مطمئن شوید که در فهرست شما همه نوع فردی از متوسط تا زرنگ و تنبل قرار گرفته است؛ سپس بنویسید که هر کدام از آنها در جنبه های مختلف زندگیشان در حال حاضر چقدر موفق اند؟ چقدر درآمد دارند؟ از لحاظ شغلی چقدر پیشرفت کرده اند؟ آن گاه مشخص سازید که شما در مقایسه با آنها کجا هستید.
در گام دوم، با کودک درون خود که کماکان احساس شکست می کند، ارتباط برقرار کنید. سعی کنید خاطره انتقاد ها، تحقیر شدن ها، مایوس شدن ها را به یاد بیاورید. ممکن است این خاطره را افراد خانواده یا دوستان برای شما رقم زده باشند. با این کار ریشه های تحولی شکل پیری تله زندگی تان را درک می کنید. به کودک درون خود کمک کنید تا پی ببرد که چقدر نامنصفانه با او برخورد شده است.
در واقع بیشتر اوقات وقتی ما به عنوان کودک احساس شکست می کنیم، به این دلیل است که شرایط دیگران، ما را در مسیری نادلخواه انداخته است. بعضی از والدین آرزوهایی در سر دارند که بچه هایشان را قربانی این آرزوها میکنند؛ بدون اینکه به استعدادها و توانایی های بچه هایشان فکرکنند. در گام سوم، به این فکر کنید که شما چه توانایی ها و استعداد هایی دارید؟ آیا انتظارات و توقعات دیگران از شما واقع بینانه بوده است؟ در صورتی که دیگران توانایی شما را در جهت درست هدایت می کردند و به شما دلگرمی می دادند، چقدر پیشرفت می کردید؟ تلاش کنید استعدادها، توانایی ها و مهارت هایتان را برای دست یابی به موفقیت بشناسید. تلاش کنید الگوی تکراری شکست های خود را بشناسید.
در گام چهارم، از دست کسانی که باعث شکست شما شدند، عصبانی باشید؛ متاسفانه تله شکست باعث خطور افکاری می شود که به ناامیدی و درماندگی شما دامن می زند؛ به این افکار، جواب دندان شکن بدهید. به کسانی که تله زندگی شکست را سر راه شما قرار دادند، نامه بنویسید؛ یا اینکه با کمک تصویر سازی ذهنی، حرف دلتان را به این افراد بزنید.
در گام پنجم، شرح حال دقیق و واضحی از زندگی گذشته خود بنویسید و بررسی کنید والدینتان در برابر موفقیتها و شکستهایتان چه واکنشی نشان دادند؟ آیا حامی شما بودند؟ یا مدام از شما عیب جویی می کردند؟ پس از اینکه الگوی شکست دوران کودکی را شناختید، به دنبال ردیابی همین الگو در شغل خود بپردازید؛ آیا می خواهید یک شبه ره صد ساله را بروید؟آیا در تعهدات شغلی خود شکست می خورید؟آیا برای کسب مهارت و پیشرفت شغلی از انضباط لازم برخوردارید؟ به احتمال زیاد الگوی رفتار شما، فرار است. بخش عمده ای از تداوم های شکست شما به دلیل فرار است؛ و به سبب ضعف ذاتی، بی استعدادی یا بی کفایتی نیست؛ پس زمانی که متوجه الگوی تکرار شکست شدید، طرحی نو برای این تغییر پیدا کنید.
در گام ششم، که اساسی ترین مرحله محسوب می شود، باید به تدریج دست از فرار بکشید و به چالش ها رو به بیاورید. استعدادهای واقعی تان را بشناسید. محدودیت ها را بپذیرید و به دنبال حوزه هایی باشید که بتوانید از توانمندی هایتان استفاده کنید. فهرستی از رفتارهایی تهیه کنید که قصد تغییر آنها را دارید و به خودتان فرصت دهید. بهانه تراشی نکنید و به پیشرفت های خود امتیاز بدهید. با این کار برای خودتان ارزش قایل شوید و خودتان را تقویت کنید و تله شکست را درهم شکنید.
نویسنده: دکتر مرضیه اعتماد نیا- روانشناس طرحواره درمانگر
منبع: ایران آنلاین