تاريخ: ۱۴۰۰ دوشنبه ۷ تير ساعت ۱۹:۲۲ | بازدید: 3636 نظرات: 2 کد مطلب: 16269 |
ساعت 6 عصر یک جمعه بارانی در حالی که در یکی از خیابانهای آلمان قدم میزند، سر و صدا و هیاهوی عابرانی که فریاد میزنند «فرار کنید فرار کنید!» توجهاش را جلب میکند. قدمهایش را تندتر میکند و به محل نزدیکتر میشود. میبیند که مردی سیاهپوست، با چاقویی بزرگ در دست به مردم حمله میکند.
در این لحظه به این فکر میکند که این مرد صرفا میخواهد مردم را بترساند و نمیداند پیش از اینکه او برسد این مرد 24 ساله چند نفر را کشته و زخمی کرده است.
مرد جوانی را میبیند که بر روی نیمکتی نشسته است. مرد سیاهپوست به مرد جوان حمله میکند و با ضربات متعدد چاقو بر گردنش او را نقش بر زمین میکند. چشمانش به سیاهی میرود و هیچ کجا را نمیبیند. به طرف مرد سیاهپوست حمله میکند. سعی میکند که مانع او شود و یا دستکم چاقویش را بگیرد.
خبر مداخله شجاعانه چیا و حمله او با کوله پشتی به مهاجم سومالیایی در وورتسبورگ آلمان در بیشتر رسانههای محلی آلمان و دنیا پیچید و حالا او به یک قهرمان تبدیل شده است. در این حمله مرد سومالیایی جانِ سه زن ۲۴، ۴۹ و ۸۲ ساله را میگیرد وهفت نفر دیگر را زخمی میکند.
رسانههای آلمانی چیا را ناجی معرفی کردند و مارکوس زُدر نخست وزیر ایالت بایرن آلمان در حالی که با چیا در محل این حادثه حضور داشتند به او گفت اینکه شما برای کمک به دیگران شجاعت به خرج دادید روزنه امیدی ست.
چیا ربیعی پناهجویی مهابادی که اکنون مدت 18 ماه است در آلمان زندگی میکند در سال 1358 به دنیا آمده است. دیپلم دارد و 12 سال در میدان ملاجامی مهاباد سوپرمارکت داشته است. مدتی هم مشغول رانندگی تاکسی بوده است.
نخست وزیر بایرن گفته میخواهد نشان شجاعت ایالت بایرن را به کسانی که سعی کردند جلوی مهاجم وورتسبورگ را بگیرند اهدا کند و اظهار داشته: «این افراد درجه بالایی از شجاعت مدنی را نشان دادهاند». نشان شجاعت بایرن یک نشان دولتی است و به کسانی اهدا میشود که با به خطر انداختن زندگی خودشان، جان دیگران را نجات میدهند.
چیا به هاژه میگوید که در این لحظه به هیچ چیزی فکر نمیکردم و میخواستم با فریادهای خودم او را بترسانم. چشمهایم را بستم و به سمت او رفتم. هیچ چیزی نمیگفت. با او برخورد داشتم و سعی میکردم با کوله پشتیام چاقو را از دست او بیاندازم.
چیا میگوید شب حادثه نتوانستم بخوابم. وقتی که ویدیوهای پخش شده در فضای مجازی را دیدم و از این که نتوانسته بودم کاری انجام دهم بسیار ناراحت بودم و عذاب وجدان داشتم. « ای کاش زودتر رسیده بودم. ای کاش کسانی که الان جانشان را از دست دادهاند در میان ما بودند. ای کاش ...».
چیا میگوید که دوست ندارد که رسانهها و مردم از به عنوان یک قهرمان یاد کنند و میگوید که تنها وظیفهی انسانیش را انجام داده است و قدردان کسانی است که از او تشکر کردهاند.
|