دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین دردِ نهان سوز نهفتن نتوانم
بعد از انصراف بنده ازکاندیداتوری دوره ششم شورای شهر مهاباد، بزرگان، شخصیتها و اقشار مختلف مردمی و مسئولان امر جویای دلایل آن شدند، در ابتدا تصورم بر آن بود که پاسخهای شفاهی، شفافیت لازم را ایجاد کرده باشد ولی پیگیری های اخیر دلسوزان منرا بر آن داشت در این زمینه روشنگری لازم را داشته باشم،
با اینکه دلایل شخصی بیشترین توجیه را در این امر داشت ولی باید تکرار کرد که انتخابات و ادعای دموکراسی نیز به مانند هر پدیدهای، ابزارها، امکانات و مقدورات خویش را میطلبد، بستر دموکراتیک نیازمند جامعه مدنی، احزاب و تشکلهای مدنی است تا هر چه بهتر زمینه تجلی اراده مردمی، گروهها، جناحها و احزاب باشند،
تا زمانی که جوانب مردمی قدرت اجتماعی و اراده جمعی، تقویت نگردد ریشه کن کردن فساد در عرصه های مختلف امری عبث و هر نوع اقدام در این زمینه مقطعی خواهد بود، بیدریغ در چنین شرایطی تبانیهای گروهی، تحرکات مافیایی و مواردی از این دست که بیشتر بر منافع شخصی اتکا دارد، جایگزین اراده جمعی خواهد شد
به علاوه این امر نیازمند فراخ تر کردن حضور و زمینه سازی نقش آفرینی منتقدین و کنشگریهای مردمی است، اگر عرصه بازی سیاسی تنگ گردد، برخوردهای قهرآمیز و هر نوع ابزار کنترل اجتماعی یارای مقابله با بروزهای باندی ، مافیایی و گروهای فسادآفرین نخواهد شد
در اینجا در صدد بیان شرایط آرمانی انتخابات آزاد و دموکراتیک نیستم ، یا نمیخواهم کاستیهای جامعهمان در امکان برونداد مناسب، از انتخابات شورا و مجلس را ذکر کنم ولی نمیتوان به مواردی بی توجه بود که نه سنخیتی با شرایط دموکراتیکی دارند که قرار است شوراها متجلی آن گردند و نه تناسبی با تاریخ مهاباد دارند
باید اذعان نمود که در نبود چنین بستری انتخابات به عرصه خودنمایی و زورآزمایی صاحبان ثروت و قدرت تبدیل گشتهاست و در سایه جولان اهداف فردی، باندی و مافیایی، رمقی برای اهداف واقعی اجتماع و مصالح جمعی باقی نگذاشته است، امری که با وجود برجستگی در انتخابات ادوار مجلس و شوراهای اسلامی مهاباد در انتخابات دوره پنجم شورای اسلامی شهر مهاباد بر همگان عیان شد، در آن انتخابات که بنده نفر اول علیالبدل اعلام شدم، از نزدیک اجحافهای صاحبان ثروت و قدرت بر اراده مردمی را هر چه بیشتر لمس کردم، امری که از ابتدای انتخابات با ورود افراد معلومالحال استارت خورد و حمایت های سیستمی آنرا تکمیل کرد، به علاوه وعده و وعیدهای دهنپرکن و کذایی، دعوتیهای آنچنانی و فروختن پستهای شهر و شهرداری، خرید آرا، هدف قرار دادن اقشار طبقه پایین و تهیدستان ، فقرا، بیماران، سالمندان، اعضای کمیتهی امداد و بهزیستی و موارد کثیر دیگر از این دست عملاً کوچکترین منفذی برای آرای واقعی و مردمی باقی نگذاشت، نباید از یاد برد که پشتیبانی مافیاهای پیمانکاری، بورژوازی اداری، صاحبان ثروت و قدرت و در رأس آنها منتخبین و مدعیان وکالت مردم از برخی از کاندیداهایی که نه تنها فاقد وجهه مردمی بودند، بلکه شهره فساد و خلافکاری نیز بودند، چمبره آنها بر قدرت را تسهیل کرد و مابقی ماجرا نیز که بر همگان عیان است
حال مزید بر آن تبانیها برای عدم شمارش آرای مخالفین و رقبا در صندوقهای اخذ رأی و فرمانداری، تهدیدات را برای شمارش آرای مردم تکمیل کرده است
البته نباید از یاد برد که سکوت منتقدین، روشنفکران، اهالی رسانه، فعالان اجتماعی و مدنی شهر و حتی تبانی برخی از آنها با جریان انتخاباتی غالب شهر، هم چنین شراکت نامیمون برخی از اهل قلم با برنده انتخابات، عملاً آنها را از رسالت انتقادی و روشنفکری تهی کرده است آنجا که نه تنها چشم بر همه کاستی ها و فسادها بسته است، در برخی موارد شاهد آن هستیم که خویش را در حد ابزار تخریبی و شایعهساز، برای رقبای جریان حاکم تقلیل داده است
واقعیت این است که حدود دو دهه است که با سکانداری جریان خاصی بر قدرت و امروزه در اوج قدرت و اختیارات خویش توانسته است همه ارکان اداری، سیاسی و … را در چنبره خویش گیرد، و در عمل هدایت انتخابات دورههای سوم، چهارم و پنجم شورای شهر و شهرستان را به سان سایر ارکان شهر ، انجام داده است، امری که در انتخابات مختلف با انتصاب افراد خویش در هیأتهای نظارت و اجرایی به آسانی اغراض خویش را پی میگیرد
کینهتوزیها و عقدهپراکنیهای این جریان معلوم الحال، با کنشگران مستقل، منتقدین، جامعه مدنی و بسیاری از دلسوزان مهاباد ، امروزه دیگر شهر را به محل جولان عدهای بدل کرده است که خصوصیت بارز آنها وفاداری و پیگیری منافع شخصی است، اینگونه است که همه ادارات و ارکان شهرستان عملا در خدمت اغراض و منافع انها درآمده است
با این وضع، عیان به نظر میرسد که با وجود توانمندی بالای نیروی انسانی و نخبگان در مهاباد، چرا خبری از حضور نخبگان، نیروی انسانی توانمند و دلسوزان در عرصه های انتخاباتی و مدیریت شهری نیست، و از آن فاجعهبارتر تسهیل و حمایتی است که جریان مذکور از افراد ضعیف در انتخابات شورای شهر و مدیریت شهری وجود دارد، ادعای این جریان مبنی بر اینکه کاندیدایی در انتخابات شورای شهر ندارد، بیشتر مؤید حالتی است که بر سیاق خوگرفتهاش، به آسانی شوراها را نیز به مانند مسئولین ادارات، ملزم به تبعیت از خود نماید و در راستای منافع خویش به کار گیرد، وجود چنین فضای محدود سیاسی مزید بر شرایط کلان مملکتی، امیدی برای انتخابات واقعی باقی نمیگذارد به صورتی که دورنمای آن، چیزی بیشتر از شورای دوره پنجم به نظر نمیرسد
بنده که تخصص جامعه شناسی اقتصادی و توسعه دارم و در دو دوره انتخابات با اقبال مردمی شایسته مواجه بودهام، این بستر را مناسب شایسته سالاری و تخصص محوری و بهبود مدیریت شهری نیافتم تا بر حول تخصص خویش در راستای توسعه شهری قدمی بردارم
ئەی وەتەن! تۆ مەملەکەت بووی کەی وەها وێرانە بووی؟
کەی ئەسیر و ژێرچەپۆکەی دوژمن و بێگانە بووی؟