تاريخ: ۱۳۹۹ شنبه ۹ اسفند ساعت ۱۳:۴ بازدید: 1585      نظرات: 0      کد مطلب: 15880

روانشناسی زرد دکانی برای کسب سود از رنج دیگران


 

 
به طور قطع شما نیز در شبکه‌های اجتماعی و یا بازار کتاب، با مطالب و عناوینی هم‌چون چگونه پولدار شویم، خوشبختی در سه گام، آرامش در یک هفته مواجه شده‌اید.

این کتاب‌ها که در ادبیات عامیانه تحت عنوان کتاب‌های روانشناسی زرد شناخته می‌شوند، اغلب بر مفاهیمی مانند موفقیت، ثروت، اعتماد به نفس و آرامش تاکید می‌کنند و توصیه‌هایشان به درو از اطلاعات علمی و پژوهشی است.

کتاب‌های روانشناسی زرد با برخورداری از اغراق‌ها و فریب‌ها و گزافه‌گویی‌های بسیار، تلاش می‌کنند تا بر مخاطب خود این القا را داشته باشد که همه چیز به سرعت بهبود می‌یابد و راه صد ساله را می‌توان در یک شب طی کرد.

این کتاب‌ها با توصیفات ساده‌انگارانه که در مرحله‌ی اول قطعی به نظر می‌رسند، سعی می‌کنند بر پایه‌ی تجربیات شخصی نویسنده و یا شنیده‌های دیگران، راه حل مشکلات و نجات از یک وضعیت را به مخاطبان خود منتقل کنند.

روانشناسی زرد بر خلاف علم روانشناسی فاقد هرگونه تفکر انتقادی و تحلیل دقیق است و توجهی به منابع و رفرنس‌های مرجع روانشناسی ندارد. بر همین اساس این توصیه‌ها که به آن‌ها شبه‌علم نیز گفته می‌شود، اثربخشی و ناکارآیی‌یشان دیر یا زود آشکار خواهد شد

برخی از این کتاب‌ها با استفاده از چند مفهوم از روانپزشکان معروفی، چون یونگ و یا فروید سعی می‌کنند ژست علمی و فرهیختگی از خود به نمایش بگذارند در حالی که سطح آن‌ها فقط در حد همان چند مفهوم و اصطلاح است بدون این که تحلیل عمیقی نسبت به این مفاهیم داشته باشند.

توصیه‌های روانشناسان زرد نیز معمولا اغواکننده است و برای کسانی که راهی برای برون رفت از مشکلات خود نیافته‌اند، به ظاهر تسلی بخش است. برای مثال آن‌ها برای مشکلات افراد راهکار‌های یک دقیقه‌ای ارائه می‌کنند. در شبکه‌های اجتماعی مشاوره می‌دهند و حتی دارو تجویز می‌کنند. شعار فریبنده آن‌ها این است که «بخواهید تا به شما داده شود».

 
 
 

 در واقع روانشناسی زرد مسیری است برای کسب درآمد از راه شبه علم؛ به گونه‌ای که این نوع روانشناسی از تحلیل سطوح پیچیده شخصیت عاجز است و تنها به مفاهیم پیش پاافتاده اکتفا می‌کند و اشاعه کنندگان آن با این شیوه در صدد کسب درآمد و شهرت هستند.

اما سوال اصلی در این بین می‌تواند این باشد که چه شرایطی از نظر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر جامعه حاکم بوده که مخاطب یا سوژه اجتماعی را سوق به مطالعه این کتاب‌ها می‌دهد؟

یعقوب خضری، روانشناس معتقد است که این موضوع می‌تواند چند دلیل داشته باشد و می‌گوید: اولین نکته این است که مردم و افکار عمومی شناخت آن‌چنانی بر روانشناسی حرفه‌ای و سبز ندارند و اکثرا نمی‌تواند در تفاوت روانشناسی زرد و سبز تمایزی قائل شوند. نکته‌ی دوم انتخاب تعمدی روانشناسی زرد توسط روانشناسان برای کسب سود و منافع مالی است.

خضری در ادامه‌ی بیان دلایل رونق روانشناسی زرد در جامعه می‌گوید: تصور کنید در جامعه‌ای که مشکلات و مصائب زندگی روزمره منجر به عدم تفکر شده، مردم مجبور شده‌اند برای حل شدن مشکلاتشان به روانشناسی زرد پناه ببرند.

به نظر می‌رسد جدای از دلایلی که ذکر شد می‌توان گفت زمانی که فرد با انبوهی از مشکلات مادی و غیرمادی روبه‌رو می‌شود و در نهایت بی حوصلگی توان پرداخت هزینه‌های سنگین را ندارد و هم‌زمان به دنبال پاسخ و درمان زودهنگام می‌گردد، تمایل بیشتری به خواندن کتاب‌های زرد داشته باشد.

آن‌چه مشخص است  آن است که بخش قابل توجهی از موضوع، متوجه سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی مسئولان آموزش و بهداشت روانی و اجتماعی جامعه خواهد بود و لازم است تا با بررسی و مطالعه این کمبودها و خلاءها، پاسخ‌های مناسب به آن داده شود.




ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
چاپ
نسخه چاپی


نظر کاربران


نظر خود را براي ما ارسال كنيد