مهاباد شهری با اقتصاد پایه توریسم تجاری همواره مورد توجه مسافرین زیادی از کل کشور است کارافرین برایم شکاک با احداث بازارچه و حاج خلیل با احداث تاناکورا بذر توریسم تجاری را در این شهر کاشتند که امروز در کل کشور دارای برند خاص خود است اما مسولین به دلیل مدیریت نامناسب و بی توجهی به این منابع نتوانستد از الگوهای تجاری به صورت درست حفاظت کنند طوری که اینچنین شاهد حوادث تلخ هستیم آیا وقت آن نیست از خواب غفلت بیدار شویم؟
آتش سوزی بازارچه مهاباد داغی دیگر بر بازار ناایمن کوردستان که درسهای زیادی را به جامعه و مسولین در خود دارد امیدوارم چشمهای بینا و گوشهای شنوا همانند دیگر حوادث آنرا پشت گوش نیندازند.
هنوز داغ حادثه تالار سقز بر دلهای مردمکوردستان آرامنگرفته است که زبانههای آتش مال و اموال مردم را در مهاباد به کام خود فرو کشیده است اما همچنان بر طبل نایمنی و بی توجه کوبیده می شود.
وقتی به فیلمهای آتش سوزی و تجمع مردم نگاه می کنیم ترافیکی از انسانهای که تک تک داغدار این قضیه بودند که دوست داشتند در این حادثه کمکی کرده باشند اما آتش مجال را از هر جنبندهای میستاند و بعضا مثل همین حادثه مگر خودش آرام و قرار بگیرد.
اما به علل و ریشههای اینحوادث نیم نگاهی بیندازیم و از آن درس بگیریم ما همیشه ثابت کردیم استاد عادت به هر نوع حادثه سخت و تلخ هستیم و به راحتی بعد از فرو کش کردن احساسات به باد فراموشی می سپاریم.
این سوال مطرح است چه چیزی باعث گسترش این حادثه بوده است؟
نبود وسایل اعلان و اطفای اتومات در اماکن عمومی موجب گردید که حادثه گسترش یابد وقتی هر یک از مغازههای این بازارچه چند میلیارد است بعید میدانم هزینه چند میلیونی وسایل اعلان حریق اینچنین هزینه داشته باشد.
در شعلههای آتش، گاه گداری صدای انفجارهای مهیبی به گوش میرسید صدای بی توجهی مسوولینی که حاضر به گاز کشی این اماکن نبودند و مغازه داران در زمستان مجبور بودند بمبهای گازی را با بخاری های گازی ژاپنی گرم نمایند بعید نیست نقطه شروع هم همین مساله بوده باشد.
اگر به مدیریت حادثه نگاه کنیم مسوولین برای مدیریت حادثه مجبور شدند دیوارها را تخریب کنند اگر قبلا مانورهای برای مدیریت آتش انجام می گرفت قطعا می دانستند باید دسترسهای تعبیه گرددو در روز حادثه صرفا راهبندان مردم را عامل کم کاری خود قلمداد نکنند.
سازه های نا ایمن و قابل اشتعال هم از عوامل گسترش حریق بوده است و نیاز است در باز سازی این نکات مورد توجه قرار بگیرد.
امیدوارم تمام مسولین فکرهای خود را بکار بگیریند و اندازه این دو کارآفرین آقای اصغری و حاج خلیل به این شهر خدمت کنند حداقل الگوهایی که آنها ساختند را نابود نکنند آنرا به جای ایمن انتقال دهند و با بهترین روش ممکن بازسازی کنند.
دور تا دور این شهر زمین بایر است که هر روز زمین خواران و کوه خواران با امضای مسوولین صاحب سند آن می شوند بهتر است بخشی این اموال عمومی را تبدیل به بازار کنند و انتقال دهید مهاباد برند توریسم تجاری در ایران است.
آیا لازمنیست در کنار اجاره نامه هر مغازه و جواز کسب در اماکن این دستی بیمه اتش سوزی اجباری باشد تا روزهای حادثه مردم عزت خود را برای باز سازی زیر سوال ببرند.
حداقل اگر برای مهاباد کارخانه و توسعه صنعتی به ارمغان نمی آورید در این استعداد شهر متمرکز شوید تا بیش از این مردم در سختی نیافتند.