تاريخ: ۱۳۹۹ يکشنبه ۱۳ مهر ساعت ۱۰:۷ بازدید: 1207      نظرات: 0      کد مطلب: 15281
در گفتگو با هاژه:

واکاوی هزارتوی انتخاب‌ها و تصمیم‌‌ها


هاژه، در هر لحظه از زندگی انسان با هزاران انتخاب و تصمیم روبرو می‌شود که باید بهترین آنها را چینش ‌کند. تمام مسیرهایی که در زندگیمان انتخاب می‌کنیم و تمام تصمیم‌هایی که می‌گیریم حاصل خواست و عقیده‌هایی هست که خود آنها را چینش کردەایم. خواه تحمیل از جانب جامعه باشد یا خود آنها را حمل کنیم.

در گفت‌و‌گو با یعقوب خضری روانشناس و پژوهشگر در مهاباد، عملکرد مردم در برخورد با انتخابها و تصمیمها مورد بررسی قرار گرفت.



1. انتخاب و تصمیم و نحوه برخورد با آنها در زندگی مردم چگونه است؟

ظاهراً انتخابها و تصمیمها بر اساس پیش دانسته‌های ما صورت میگیرند و مهمترین ملاک برای تصمیم گیری و در نهایت انتخاب بر مبنای اطلاعاتی است که ما داریم. اما اگر از دیدگاه علمی و خصوصاً روانشناسی به این مقوله نگاه کنیم می بینیم که حتی در صورت داشتن اطلاعات کافی و پیش دانستههای موجود انسانها همیشه تصمیم منطقی و درستی نمی‌گیرند و گاهاً انتخابهای غیر عقلانی را در رابطه با پدیده‌ها خواهند گرفت. بر اساس تحقیقات روانشناسان اجتماعی "سوگیریهای شناختی"  یکی از موارد مهمی است که موجب تصمیمات نادرست و در نهایت انتخاب غیر منطقی از طرف انسان میشود. سوگیری شناختی در مورد پدیده‌ها و مسائل روزمره موجب عبور از خط قرمزها و هنجارهای جامعه میشود؛ طوری که فرد نسبت به انتخابها دچار خطا می‌شود و دست به انتخابهایی خواهد زد که در چهارچوبهای تعریف شده و هنجارهای موجود نمیگنجد. یکی از آسیبهای جدی که بایستی در این مورد مد نظر قرار داد؛ این است که گاهی افراد احساس میکنند هر چه اطلاعات بیشتری در مورد یک موضوع گردآوری نمایند به تصمیبم گیری بهتر و درستتر خواهد انجامید؛ در حالیکه ممکن است بسیاری از اطلاعات به دست آمده نامربوط باشند و ارتباط زیادی با موضوع مورد نظر نداشته باشند. همین امر موضوع تصمیمگیری و انتخاب را در مسیری نادرست قرار می‌دهد.

2. منشا ضعفها در انتخاب کردن وتصمیم گیری چیست؟

منشا ضعف در انتخاب و تصمیم‌گیری می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد. شخصی که انتخاب و تصمیم‌هایش درست نیست، یکی از دلایلش این است که خوانش دقیقی از وضعیت اجتماعیِ اکنون ندارد. بدین معنی که فرد در کشاکشِ وضعیت اجتماعی ذکر شده، فاقد تواناییهای لازم جهت بررسی همه جزئیات خواهد بود. بخشی از این ضعف نیز به سیستم  تربیتی در خانواده بستگی دارد، زیرا خانواده هم در شکل‌گیری شخصیت و نحوه بوجود آمدن نگرشهای فرد در این زمینه تاثیرگذار است. پس بخشی از انتخابات و تصمیمات تحت تاثیر آموزشها و الگوهایی است که از خانواده به فرد می‌رسد.  به نظر بنده سیستم آموزشی در سطح کلان نیز به عنوان اساسی برای آموزش و تربیت فرد، تاثیر بسزایی در شکل‌گیری نحوه تصمیم گرفتن و انتخابها دارد.  بدون شک  فردی  که در یک سیستم دموکرات که بر اساس احترام به آزادیهای فردی پرورش می‌یابد، سبک زندگی خود را متناسب با آموخته‌های همان سیستم بنا می‌نهد، اما فردی که محصول سیستم آموزشی استبدادی و ایدئولوژیک است؛ سیستمی که در آن فرد و آزادیهایش معنایی ندارد و تصورهای انسانی بر این دیدگاه باشند که که انسان باید خدمتگذار سیستم باشد، در تصمیم‌گیری و انتخاب‌هایش دچار نوسان و چالشهایی جدی می‌شود. بنابراین سه رکن اساسی 1. خانواده 2. جامعه 3. سیستم آموزشی، در شکل‌گیری تصمیمها و انتخابهای فرد اثرگذارند. چنان که ذکر شد، جامعه در چارچوب ساختارهای اجتماعی که سنت بخشی از آن است، فرد و تصمیمات وی را دامنگیر تاثیرات خود می‌کند.

3. ما شاد یا افسرده می‌شویم یا آن را انتخاب می‌کنیم؟

زمانی که موضوع شاد یا افسرده بودن مطرح می‌شود، سه عامل مهم تاثیر خود را در تک تک لحظات زندگی فرد می‌گذارند. 1. دیدگاه فرد 2. اجتماع 3. سیستم آموزشی حاکم بر اجتماع. هریک از این عوامل به نوعی موجب بروز  شادی  و یا افسردگی هستند. . در سیستمهای آموزشی استبدادمنشانه، بخشی از خوشحالی و افسرده بودن افراد در اختیار اعضا جامعه نیست. حتی در شرایطی خاص بر آنان تحمیل می‌شود. به‌دلیل اینکه این نوع سیستمها، شرایطی بوجود می‌آورند که انتخاب و تصمیم‌ها انتسابی و تحمیلی هستند و حتی شادی و افسردگی در این سیستم‌ها انتسابی‌اند. اما در سیستمهای آموزشی دموکراتیک، یکی از اهداف که برای انسان برنامه‌ریزی شده، نشاط عمومی است که حتی در معماری، سیستم آموزشی و فضای شهر نیز نمادهایی از نشاط و اشتیاق عمومی به چشم می¬خورد. بنابراین در برخی جوامع که سیستم‌های آموزشی نادموکراتیک حاکم‌اند، بخش بزرگی از شادی و افسردگی‌ها انتسابی و تحمیلی هستند. اما در سیستم‌های آموزشی دموکراتیک و مردم‌نهاد، حکومت سعی بر‌آن دارد که هر گونه شرایط و برنامه ریزی را برای نشاط عمومی در زندگی روزمره آنان فراهم آورد.

4. تاثیرات تعصب در انتخاب و تصمیم چیست؟

نگرش  منفی نسبت به گروه یا فرد خاص، از طرف فرد یا افرادی  می‌تواند باعث بوجود آمدن مسئله تعصب شود. در این راستا فرد یا گروه متعصب داده‌ها و اطلاعاتی را مورد پذیرش قرار می‌دهد که هم‌راستا و همزاد با بنیانهای تعصب‌شان باشد . آنچه واضع و مبرهن است، این است که هر داده صحیحی که به این افراد متعصب داده شود، اگر با نگرشهای متعصبانه آنان همخوانی نداشته باشد، قطع به یقین از پذیرش آن سر باز می‌زنند. بخشی از تعصبات به تجربه زیستۀ فرد بستگی دارد. تغییرات تحولی از دوران کودکی و الگوهای تعصب خانوادگی(در صورت وجود) نیز در این پروسه بی‌تأثیر نیست. این تحولات بخشی از الگوی تعصب فرد راشکل می‌دهند. کسی که در رفتار، گفتار و عمل متعصب است، هیچگونه انعطافی نسبت به مسائل ندارد. به نوعی دچار جزم‎اندیشی می‌شود که در این حالت چهارچوب یا نظامی را می‌پذیرد که صرفا شامل باور، احساسات و ایدئولوژی‌هایی است که ساختارها و چهارچوبهای ذهنی وی را تأیید می‌نمایند.. مسئله تعصب تاثیر قابل توجهی بر سه مولفه اساسی در انسان دارد: 1: شناخت، 2: هیجان، 3: رفتار.

شناخت فرد یا گروه متعصب نسبت به باورها و رخدادها به شیوه ای خاص باعث دگرگونی نظام شناختی نسبت  به این باورها و رخدادها می شود و نگرش منفی متعصبان را بر اساس این مبانی شکل می‌دهد.  هیجان نیز درافراد متعصب نرمال نیست. زمانی که شخص نگرش متعصبانه پیدا می‌کند دچار پرخاشگری افراطی نسبت به سوژه تعصب  می‌شود. پرخاشی که خارج از نورمهای جامعه است. این پرخاشگری و خشونت‌های رادیکال و خارج از هنجارهای تعریف شده موجب ایجاد هیجانهای منفی و ادامه‌دار و تاثیرات منفی بر سومین مولفه به نام رفتار می شود. رفتار متعصبان در تناسب با تأیید شناختها و هیجانهای تحریف شده‌شان سامان می‌یابد. در نهایت باید گفت که در صورت تأیید سه مؤلفه ذکر شده از سوی اعضای ساختار اجتماعیی مربوطه تأثیرات ویرانگری بر بنیانهای فکری یک جامعه خواهد گذاشت.

5. انتظار داشتن از مردم بر اساس انتخاب خودآگاه است یا در زمان کودکی به ناخودآگاه تحمیل می‌شود؟

مسئله انتظار داشتن از مردم  را اگر بخواهیم تبیین کنیم بایستی به این نکته اشاره شود که  بخشی از آن در قالب سنتها و عرفهای رایج در جامعه قابل بازخوانی است. سنتها و عرفهایی که خود زمینه‌ساز نوع بخصوصی از ارتباطات هستند، در حقیقت نظام ارتباطی بوجود آمده شکل‌دهنده شماری از ویژگیهای مفهوم انتظار است. زمانی که فرد در لحظه اکنون انتظار را وارد عرصه زندگانی خود می‌کند می‌توان گفت انتظارات در خودآگاه انسان نمود پیدا می کند. اما اگر به شکل‌گیری و تأثیرپذیری انتظار از گذشته نیز معتقد باشیم و در حقیقت نیم‌نگاهی تاریخی به تأثیرات گذشته بر انتظار داشته باشیم می‌توانیم به این نکته اذعان کنیم که بخشی از مؤلفه‌های مربوط به انتظار در ناخودآگاه فردی و جمعی یک ملت قابل بازخوانی و تحلیل خواهد بود.



ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
چاپ
نسخه چاپی


نظر کاربران


نظر خود را براي ما ارسال كنيد