در هرجای دنیا و شاید بهتر است گفتە شود حتی در هر جای ایران وقتی خبر دستگیری تعداد زیادی از مسئولان شهری منتشر می شود منتقدان، رقیبان انتخاباتی، جریان اپوزیسون طیف حاکم و بسیاری دیگر روی خط میآیند و از مصاحبه با برنامههای تلویزیونی گرفته تا انتشار مطالب در جراید و یا تشکیل جلسات و کارگروهها به آسیب شناسی اتفاقات رخ داده پرداخته و با تجزیه و تحلیل به ارائه راهکار در خصوص گذار از وضع موجود می پردازند. اما بعد از گذشت چندین روز از دستگیریهای مهاباد به غیر تعداد محدودی، از واکنش، اظهار نظر، نقدهای داغ قشری که خود را نخبه، نماینده جامعه مدنی، سازمان مردم نهاد و بسیاری عناوین دهان پرکن دیگر می نامند خبری نیست.
چند روز پیش فرماندار مهاباد در گفتگو با یکی از خبرگزاریهای محلی عنوان کرد که از بین به نزدیک ۵۰ سازمان مردم نهاد و تشکل مردمی در مهاباد تعداد زیادی از آنها عملا غیر فعال شدهاند و بر خلاف اساسنامههای خود هیچ گونه انتخابات هیئت مدیره ای بین اعضای آنها برگزار نشده است و این نشان از این واقعیت تلخ دارد که بسیاری از تشکلهای به اصطلاح مردمی که در این شهر تشکیل شده اند بیشتر کاربرد ابزاری و یا فصلی چون فصل انتخابات جهت گرفتن امتیازات شخصی از مسئولان یافتهاند، همچنان که شاهد هستیم سالهاست در بسیاری از جلسات سمنها تنها چهره های تکراری به عنوان نماینده یک سمن خاص حضور می یابند و حتی میتوان ادعا کرد در برخی سمن های مهاباد فعالیتها تنها محدود به یک نفر می باشد. این رویکرد خلاف اهداف راه اندازی تشکلهای مردمی است که برخی از آنها شرکت دادن عموم مردم در فعالیتهای عمومی، آموزش دمکراسی و مشارکت جمعی است.
ناگفته نماند که برخی مسئولین شهری نیز با استفاده ابزاری از نام و فعالیت برخی از این سمنها بوسیله پرداخت کمکهای نقدی و غیر نقدی هنگام برگزاری مراسمات و یا جلسات و همایشها در بوجود آمدن چنین وضعیتی بی تقصیر نیستند، این در حالی است که شرط اصلی تاثیر گذاری یک موسسه مردمی و یک تشکل مدنی روی دستگاه حاکم جهت اصلاح امور، اسقلال مالی آن است.
این روند حاکم بر فضای جامعه مدنی مهاباد در جریان دستگیریهای اخیر که در شورا و شهرداری مهاباد رخ داد به خوبی نمایان گشت و بخش کثیری از جامعه مدنی مهاباد در انجماد و سکوت مطلق فرو رفت و منافع عمومی جامعه جای خود را به مصلحت اندیشی های شخصی و گروهی داد.
جدا از عملکرد بسیار ضعیف تشکلهای مردمی نباید رفتار عدهای منتقد فصلی را نیز فراموش کرد که تنها در چند ماه مانده به انتخابات با عناوین خوش آب و لعابی چون، استاد دانشگاه، دکتر، وکیل، حقوقدان، تحلیلگر، پژوهشگر و ... قلم هایشان شروع به چرخیدن می کند و عکس هایی با ژست های اندیشنمدانه شان تیتر رسانه های محلی را می آراید.
در دو دوره اخیر هر بار نزدیک دویست نفر کاندیدای انتخابات شورای شهر مهاباد شدهاند و قاعدتا هر کس نیت به حضور در انتخابات مینماید میبایست علاوه بر شناخت کامل از ساختار شورا و شهرداری برنامهای نیز با خود داشته و نقدی بر عملکرد رقبا و یا شوراهای دوران پیش و مخلص کلام چیزی در چنته داشته باشد. اما در چند هفته اخیر و با وجود چنان اتفاقات بزرگی در شهر مهاباد کوچکترین واکنشی از طرف این همه کاندیدای بالقوه نه در رسانهها و نه در پیج های شخصی شان در شبکە های اجتماعی مشاهده نشد این در حالی است که گاها در ایام تبلیغات انتخاباتی بین طرفداران عدهای از عزیزان بر سر چسباندن تصاویرشان بر سر و سیمای شهر دعوا به راه می افتاد، گویا وجنات عدهای از جنابان عالی آنقدر گویا و روشن است که تنها با چسباندن تصویرشان با جملهای چند کلمهای تمام برنامهها، نقد و فعالیتشان را در اختیار مردم قرار میگیرد.
دوستان دلسوز این شهر که هر دوره سودای حضور در پارلمان شهری را در سر می پرورانند هیچ اندیشیده اند که در دوره اخیر و پس از استعفای شهردار قبلی، مهاباد بیش از چهار ماه بدون شهردار بود و توسط سرپرست اداره می شد؟، آیا هیچ در فکر این موضوع بودهاند با روال پیش رو ممکن است شورای شهر مهاباد یک سال آینده را بدون تشکیل جلسات به پایان برساند؟ پس اگر اندیشه ای مناسبتر، کاراتر و بهتر از شوراهای فعلی در سر دارند و به هنگام انتخابات بر سر آن اندیشهها با رقیبانشان رقابت میکردند، مردم این شهر در وضعیت فعلی چشم انتظار ارائه راهکار و آن اندیشهها را دارند تا بلکه شهر ازفلاکتی که چارش گشته رهایی یابد.