هاژه- به نظر میرسد برای اکثریت مردم سه نوع هنجار اخلاقی عصبانیت، هویت دیجیتالی، ظاهر پرستی به جزئی از چارچوب زندگی تبدیل شده است. هریک در جای خود میتواند آسیبهای جبران ناپذیری به روح فرد وارد آورد که امکان دارد در طول زمان اثرات آن دامنگیر تک تک لحظات زندگی فرد شود. شرایط بغرنج روحی و معنوی مردم، با در نظرگرفتن مشکلات مادی، موجب شد که برای بررسی ریشه این مشکلات، مصاحبهای را با روانشناس مهابادی ترتیب دهم.
در گفتوگو با یعقوب خضری روانشناس و پژوهشگر در مهاباد، رفتارهایی که خیلی ساده قابل تشخیص است مورد بحث و واکاوی قرار گرفت.
چرا عصبانیت بخشی از شخصیت انسان امروزی شده و اینکە منجر بە ایجاد چه کنشهایی در فرد میشود؟
به طور نسبی انسان اکثراً در پی جاه و جلال و عظمت است. عظمتی که انسان در پی آن است محصول تعریفها و خوانشهایی است که همواره برای خود متصور است. گاهی خوانشهایش متناسب با وضعیت اجتماعی و فرهنگی و سیاسی موجود نیست، این نامتقارنی موجب بروز و ظهور وضعیت جدیدی می شود به نام اضطراب. اضطرابی فراتر از چهاچوبهای روانشناسی کلینکی و بالینی. اضطرابی که انسان در این برهه دچار آن می شود، به قول کارن هورنای اضطرابی اساسی است. انسانی که در حال تجربه کردن اضطراب اساسی برای رسیدن به عظمت است، در راه رسیدن به آن دچار تنش و بحرانی روحی خواهد شد. زیرا در انسانی با این ویژگیها توقعات شکل میگیرد، توقعاتی که گاهاً در اثر ناکامی به وجود میآیند؛ ناکامی در رسیدن به جلالی که انتظارش را میکشید فرد را دچار نوعی عصبیت خواهد کرد، بنابراین توقعات در این فرد توقعات عصبی زمانه خوانده میشود؛ تعامل با دیگران نیز بر اساس همین توقعات شکل میگیرد. جهان هستی و در حقیقت جهانپنداشت فرد در چهارچوب قوانینی تفسیر میشوند که فرد در نتیجه وضعیت فوق آن را سازماندهی میکند. چنین رویداشتی به جهان هستی موجب به وجود آمدن پدیده "عصبیانیت" میشود. عصبانیتی که همیشه در مسیر اصلی خود قرار نگرفته است، زیرا در تاریخ مشاهده میکنیم که گاهاً عصبانیت در راه رسیدن به آرمانهای متعالی بشر راه درستی را برگزیده است، اما در بسیاری از وضعیتهای تاریخی و اجتماعی دچار نوعی کژکارکردی شده و هنجارهای اخلاقی و نورمهای اجتماعی را به نوعی قربانی خواستههای عصبی خویش نموده است. همین وضعیت نوظهور موجب بروز پدیده نوینی شده که بنده آن را پدیده " عصبیت نامتقارن" مینامم، زیرا چنین عصبیتی در جهان معاصر ما موجب شده تا بشر امروزی به صورت ریشهای دچار توهم جاه و جلال گشته و تمامی خواستهها و نیازهای خود را در راستای این وهم بیثمر ساماندهی میکند. لذا به همین دلایل انسان امروزی را تا حدود زیادی با عصبیت و عصبانیت بایستی تصور کرد.
ارتباط شبکه های اجتماعی و هویت بە چه شکل است؟
در دنیای جدید ما هویت دچار تغییراتی در تعریف و ماهیت شده، این تغییرات موجب گردیده است تا بازنگری در مفهوم هویت یکی از ضروریات جهان امروز به حساب آید. دنیایی که در آن افکار دیجیتالی و سازههای مجازی به بخش لاینفک زندگی و افکار ما بدل گشته و روزانه با هزاران داده جدید تصورات و نظام شناختی ما از مفاهیم دچار تغییرات و بعضاً دگرگونی میشوند. شبکههای اجتماعی و فضای مجازی به عنوان یکی از دستاوردهای عصر حاضر نقش مهمی در ساخت جدید جهان ما دارد؛ ساختی که بخشی از آن با این پدیده نوظهور گره خورده است، طوری که این پدیده نوین موجب ایجاد بستری برای "هویت دیجیتالی" شده و متعاقب آن رفتارهای نوظهور انسان امروزی را موجب گردیده است.
تاثیرات شبکە اجتماعی بر هویت چه شرایطی را بوجود آوردەاند؟
شبکههای اجتماعی به نوعی یکی از منابع جدید هویتساز دنیای کنونی ما محسوب میشود که به نوعی منابع سنتی هویتی(دولت، حکومت، مقامات اداری و اجرایی) را به چالش میکشد، این شبکهها با تزریق حجم عظیمی از اطلاعات جدید به نظام شناختی انسان موجب ایجاد تغییرات عمدهای در بازنگری مفهوم هویت شدند. زیرا در این شبکهها همه چیز موقتی است حتی منافعی که افراد را دور هم گرد میآورد. چنین وضعیتی باعث شکلگیری پدیده نوینی به نام "دانایی موقت" هم شده است؛ این نوع دانایی در راستای تشکیل نوع جدیدی از هویت قدم برمیدارد؛ هویتی که امروز بخش زیادی از آن در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی شکل گرفته است. فرد با عضویت در گروههای مجازیِ متفاوت درگیر شکلهای متفاوت فرهنگی و هویتی نیز خواهد شد، زیرا هر یک از این گروهها عرصه تعاملات اجتماعی متفاوت و هنجارهای اخلاقی و رفتاری متفاوت هستند؛ بنابراین فرد جهت سازگاری با گروههای متفاوت لاجرم بایستی هنجارها و نورمهای متفاوت رفتاری و نظامهای اخلاقی نوینی را تجربه کند و همین نورمها و نظامهای نوین اخلاقی موجب پدیدآیی کنشهای جدیدی در انسان امروزی میگردد، کنشهایی که بعضا در تعامل و گاهی در تقابل با کنشهای پیشین و سنتی قرار میگیرد و چالشهای نوینی برای بشر امروزی پدید میآورد. چالشهایی که در صورت مدیریت آنها میتوان نتایج مثبتی از آن به دست آورد؛ در غیر این صورت ویرانیهای جبرانناپذیری در پی خواهد داشت.
در باب مفهوم ظاهرپرستی بایستی از چند جهت این مسأله را واکاوی نمود. فردی که بدون در نظر گرفتن عواقب رفتارش و صرفا جهت مشاهده شدن، از دیگران تقلید میکند ظاهرپرست است.
اثرات ظاهرپرستی بر درون فرد؟
با توجه به ماهیت سوال، سوژهٔ تحلیل در اینجا فرد ظاهرپرست است. بنابراین در نظر گرفتن شاخصههای روانی، اجتماعی و فرهنگی فاکتورهای مهم برای تحلیل چنین پدیدهای میباشند، اگر بخواهیم از دیدگاه روانشناختی این پدیده را مورد بررسی قرار دهیم، بیشتر شخصیت فرد ظاهرپرست میتواند رکن اصلی تحلیل چنین وضعیتی باشد؛ ظاهرپرست به دلیل جمود فکری و عدم وجود بینش شخصی دست به عمل تقلید میزند، تقلیدی که فاقد هرگونه دانایی و شناخت از علل و ریشههای آن است، تقلیدی که تنگنظرانه و صرفاً بر پایه مفاهیم شخصی ظاهرپرست و تفسیر وی از واکنشهای اجتماعی شکل میگیرد.
ظاهرپرست فاقد شناخت اجتماعی است و مسایل را در چهارچوب خودنماییهای اجتماعی خویش تفسیر میکند. از دیگر دلایل روانشناختی جهت واکاوی آسیب ظاهرپرستی مفهومی است که اینجانب نام آن را "اضطراب زیبایی" مینامم. اضطرابی که فرد ظاهرپرست صرفاً جهت حضور فیزیکی و ظاهری در گروههای اجتماعی به آن نیاز دارد، ظاهرپرستان فاقد عزت نفس فردی هستند. بخشی از علل روانشناسانه این پدیده همچنین به احساس تنهایی و گسست از جهان هستی برمیگردد، ظاهرپرست در پی تعاملات اجتماعی بر اساس اغواگری است، اما در درون خود به شدت احساس تنهایی دارد، احساسی که به نوعی نمود تحقیرشدگی وی در درون خویش است.
چرا ظاهرپرست احساس تنهایی میکند؟
فرد ظاهر پرست ویرانی را همیشه تهدیدی برای خود میبیند، ویرانیای که از نظر فرد ظاهرپرست شالودههای شخصیتی و اغواگریهای وی را به چالش میکشد و گاهاً با آن در تقابل مستقیم قرار دارد. ظاهرپرست در ساختن بنیانهای خودِ روانشناختیاش ناتوان است، زیرا سازههای فکری و شخصیتی وی با کوچکترین تنشی دچار فروپاشی و آشفتگی میشوند. ظهور چنین وضعیتی باعث ایجاد فاصلهای عمیق میان خود فردی و خود اجتماعی ظاهرپرست میشود، متعاقب پدیدآیی این بحران، ظاهرپرست دچار پریشانیهای فردی و روانپریشیهای فکری خواهد شد. ماحصل آن احتمال دارد به اختلالاتی نظیر شخصیت هیستریانیک و یا نارسیسزم بینجامد.
در ارتباط با مباحث چه کتابهایی را پیشنهاد میکنند؟
در این رابطه کتابهای مناسبی وجود دارد که میتوان به این کتابها اشاره کرد:
1. روانشناسی سایبری اثر کنت نورمن ترجمه فاطمه وحدت نیا
2. درآمدی بر روابط موضوعی و روانشناسی خود تالیف ماکل سنت کلر، ترجمه علیرضا طهماسب و حامد علی آقایی
3. انسان در جستجوی خویشتن اثر ویکتور فرانکل.
4. کتابهایی با موضوع هویت و مباحث مربوط...